کتاب روضه الواعظین :”ابن فتال نیشابوری ” اثر خود را در قالب مجلس سامان داده است و قیام عاشورا را هم در یک مجلس گنجانده است .۲-کتاب اعلام الوری:”شیخ طبرسی” شرح حادثه عاشورا را در پنج فصل از اثر خود آورده است و گزارش واقعه عاشورا را تماما از شیخ مفید گرفته است .۳-کتاب مقتل الحسین(ع):” ابوالموید خوارزمی “ملقب به صدر الائمه و خلیفه زمخشری که حنفی مذهب اما علاقمند به اهل بیت (ع) بوده و کتاب تاریخی روائی خود را با سلسله سند بیان کرده و دارای پانزده فصل که در دو جلد گرد آمده اند .۴-کتاب مقتل الحسین (ع) :” ابوالحسن بکری ” رساله کوتاهی در باره امام حسین (ع) نگاشته است و سبک نگارش وی داستانی ادبی است که آغاز مهمی در روایت کردن تاریخ عاشورا به این سبک بوده است اما رجال نویسا ن اهل سنت او را کذاب دجال خوانده اند . ۵-کتاب ترجمه ریحانه رسول الله (ص) :”ابن عساکر” در اخبار و گزارش های عاشورا گزینشی عمل کرده و آنهایی را که محتوای آنها کمتر آگاهی های تاریخی در باره این واقعه را در بر داشته و بیشتر به مسائل حاشیه ای و کم ارزش پرداخته شده ،راآورده است ۶- کتاب مناقب : ” ابن شهر آشوب” در اثر خود که یک نگاشته تاریخی نیست در صدد جمع آوری و گزارش اخباری در باره مناقب و فضائل امامان بوده که در کنار آن به برخی حوادث عصر آنان اشاره کرده است آن هم با اجمال و اختصار ،ناگفته نماند که این اثر کهن ترین منبع برای رجز های حضرت عباس و برخی از رجزها ی امام حسین (ع) در روز عاشورا است که در هیچ یک از منابع متقدم موجود نیامده و سالهاست که در محافل و منابر شهرت یافته است ۷- کتاب المنتظم :از آخرین نویسنده این قرن ” ابن جوزی ” است که شیوه گزارش او بیشتر ترکیبی و با حذف اسناد است .
– روضه الواعظین؛ محمد بن فَتّال نیشابوری (۵۰۸ ق)
ابن فَتّال نیشابوری، این اثر را در قالب مجلس سامان داده است. وی چندین مجلس را به زندگی و حوادث عصر ائمه اختصاص داده و در این میان، قیام عاشورا را نیز در یک مجلس، گنجانده است.[۱] وی بیشتر گزارشهای خود را در این باره از دو کتاب ارشاد شیخ مفید و امالی شیخ صدوق نقل کرده است؛ به این ترتیب که از گزارش شهادت امام حسن (علیه السلام) و تحرک شیعه در عراق تا پیوستن حر بن یزید به امام حسین (علیه السلام) را از ارشاد شیخ مفید به اختصار بیان کرده است؛[۲] اما از ابتدای گزارش گفتوگوی عبدالله بن حَوْزَه با امام (علیه السلام) و احتجاج حضرت، تا شهادت حضرت قاسم را از امالی شیخ صدوق آورده است؛[۳] سپس گزارش شهادت طفل شیرخوار و شهادت امام را تا اسب راندن بر بدن حضرت، باز از ارشاد شیخ مفید به اختصار نقل کرده است؛[۴] آنگاه باز از امالی، جریان اسب امام که یال و پیشانیاش را به خون بدن امام (علیه السلام) میمالید، و ماجرای حضور اسرای اهل بیت (علیه السلام) در کوفه و شام و احتجاجات آنان با ابن زیاد و یزید را با جا به جایی و حذف برخی از اخبار، ذکر کرده است؛[۵] سرانجام گزارش بازگرداندن محترمانهی اهل بیت به مدینه با فرمان یزید، و عزاداری بنی هاشم در مدینه را مجدداً از شیخ مفید به اختصار نقل کرده است.[۶] همچنین ابن فتّال، سه صفحهی آخر[۷] و نیز دو صفحهی آغازین[۸] این مجلس را به چند حدیث و گزارش اختصاص داده است که برخی از آنها را میتوان در ارشاد و امالی یافت.
– إعلام الوَرَی بأعلام الهُدی؛ فضل بن حسن طبرسی (۵۴۸ ق)
شیخ طبرسی شرح حال زندگی امام حسین (علیه السلام) و حادثهی عاشورا را در ۳۹ صفحه و در پنج فصل از اثر خود آورده است؛[۹] عناوین این فصلها از این قرار است:
فصل اول: تاریخ تولد و مدت عمر امام (علیه السلام)؛
فصل دوم: در بیان دلایل بر امامت حضرت و اینکه از سوی پدر و برادرش بر امامت او تصریح شده است؛
فصل سوم: در بیان برخی از خصایص، مناقب و فضایل حضرت؛
فصل چهارم: در مختصری از اخبار خروج حضرت بر یزید و مقتل وی؛
فصل پنجم: تعداد فرزندان و اسامی آنان.
اگرچه او تصریح نکرده که گزارش واقعهی عاشورا را از شیخ مفید گرفته است، با بررسی و مقایسه بین گزارش وی و شیخ مفید، به سهولت دانسته میشود که وی تمام گزارش شیخ مفید را در این باره به اختصار و با اندکی تغییر در برخی از تعابیر و عبارات، نقل کرده و تنها در پایان گزارش، دیدگاه شیخ مفید را دربارهی محل دفن اصحاب امام حسین (علیه السلام) آورده است.[۱۰]
– مقتل الحسین (علیه السلام)؛ موفق بن احمد خوارزمی (۵۶۸ ق)
ابو المؤید موفق[۱۱] بن احمد بن محمد[۱۲] بَکری مکی حنفی، معروف به «اَخْطَب خوارزم»،[۱۳] فقیه، خطیب، قاضی، ادیب و شاعر، ملقب به «صدر الائمه» و «خلیفه الزمخشری» در حدود سال ۴۸۴ قمری دیده به جهان گشود[۱۴] و در سال ۵۶۸ قمری بدرود حیات گفت.[۱۵]
دربارهی مذهب خوارزمی باید گفت با توجه به آنکه در عصر وی، مذهب شایع در خراسان بزرگ و ماوراء النهر از جمله منطقهی خوارزم، مذهب حنفی بوده، خوارزمی نیز در فروع، این مذهب را اختیار کرده است. یکی از شواهد قوی بر این مطلب، کتاب مناقب ابی حنیفه است که او در فضایل ابو حنیفه نوشته و در آن به مدح و ثنای وی، در قالب قصیدهای طولانی پرداخته است. البته او در اصول اعتقادی، اشعری بوده است. با این همه او متمایل به تشیع و علاقهمند به اهل بیت (علیه السلام) بوده است؛ چرا که افزون بر نگارش مقتل الحسین، کتابهای دیگری همانند فضائل امیر المؤمنین معروف به «المناقب»، ردّ الشمس لأمیر المؤمنین، قضایا امیر المؤمنین و الاربعین فی مناقب النّبی الامین و وصیّه امیر المؤمنین نگاشته است.
مقتل الحسین خوارزمی، کتابی تاریخی – روایی است که بیشتر روایات و گزارشهای تاریخی آن، با سلسلهی سند بیان شده است. بیشترین مطالب این اثر از فصل نهم تا پایان فصل یازدهم، که از جریان بیعتخواهی معاویه برای یزید، آغاز شده و با شهادت آن حضرت و یارانش در کربلا به پایان میرسد، برگرفته از کتاب الفتوح ابن اعثم است و خوارزمی خود، بارها به این موضوع در کتابش تصریح کرده است. وی در برخی موارد، پس از نقل گزارش ابن اعثم، حدیث یا گزارش دیگری را بر آن افزوده و سپس ادامهی گزارش ابن اعثم است و خوارزمی خود، بارها به این موضوع در کتابش تصریح کرده است. وی در برخی موارد، پس از نقل گزارش ابن اعثم، حدیث یا گزارش دیگری را بر آن افزوده و سپس ادامهی گزارش ابن اعثم را با الفاظی مانند «قال احمد بن اعثم کوفی» آورده است.[۱۶] گزارشهای افزوده شده معمولاً گزارشهایی است که خوارزمی به طور مسند از مشایخ خود نقل کرده است.
برخی از مشایخ روایت خوارزمی که وی در این اثر از آنان بسیار نقل کرده است، عبارتاند از: جار الله محمود بن عمر زمخشری (۵۳۸ ق)، ابومنصور شهرداربن شیرویهی دیلمی (۵۵۸ ق)، حسن بن احمد عطار همدانی (۵۴۴ ق) و ابوالحسن علی بن احمد عاصمی.
معرفی اجمالی فصلهای مقتل خوارزمی
کتاب مقتل الحسین خوارزمی، دربردارندهی یک سر آغاز و پانزده فصل است که در دو جلد گرد آمدهاند. جلد اول این کتاب، شامل ده فصل و بخش اول از فصل یازده است و جلد دوم، بخش دوم از فصل یازده به همراه چهار فصل دیگر را دربردارد. عناوین این فصلها چنین است:
جلد اول: ۱٫ برخی از فضایل پیامبر (ص)؛ ۲٫ فضایل خدیجه دختر خُوَیْلد؛ ۳٫ فضایل فاطمه دختر اسد پسر هاشم پسر عبد مناف، مادر امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)؛ ۴٫ نمونهای از فضایل امیر المؤمنین (علیه السلام)؛ ۵٫ فضایل فاطمهی زهرا (س) دختر رسول خدا (ص)؛ ۶٫ فضایل حسن و حسین (علیه السلام)؛ ۷٫ فضایل اختصاصی حسین (علیه السلام)؛ ۸٫ پیشگویی رسول خدا (ص) دربارهی حسین (علیه السلام) و احوال وی؛ ۹٫ آنچه بین حسین (علیه السلام) و بین ولید بن عُتْبَه و مروان بن حکم در مدینه، در زمان حیات معاویه و بعد از مرگش گذشت؛ ۱۰٫ سرگذشت حسین (علیه السلام) در مدت اقامتش در مکه، و نامههای کوفیان به او، و فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه و قتل او در این شهر؛ ۱- ۱۱٫ خروج حسین بن علی (علیه السلام) از مکه به سوی عراق و حوادث و اتفاقاتی که بین راه رخ داد و توقف او در سرزمین طف؛
جلد دوم: ۲- ۱۱٫ کشته شدن امام حسین (علیه السلام)؛ ۱۲٫ عقوبت و مجازات قاتل حسین (علیه السلام)؛ ۱۳٫ برخی از مرثیههایی که دربارهی آن حضرت سروده شده است؛ ۱۴٫ زیارت حضرت و فضیلت آن؛ ۱۵٫ انتقام مختار بن ابی عُبَیْد ثقفی از کشندگان حسین (علیه السلام). خوارزمی در پایان این فصل، به جریان کشته شدن مُصْعَب و عبدالله پسران زُبَیْر نیز پرداخته است.
خوارزمی و ابن اعثم
چنانکه گذشت، خوارزمی در نگارش واقعهی کربلا تا پیش از روز عاشورا، بیشترین بهره را از کتاب الفتوح ابن اعثم برده است؛ اما گزارشهای وی نسبت به اخبار ابن اعثم اضافات، کاستیها و تفاوتهایی دارد که به نظر میرسد این امر معلول سه عامل بوده باشد:
اول آنکه کتاب الفتوح ابن اعثم دارای نسخههای متعدد و تا اندازهای متفاوت از یکدیگر با اضافات و کاستیهایی بوده است. شاهد این ادعا، اختلاف نسخههای موجود کنونی، با نقلهای خوارزمی از ابن اعثم است. نمونهی بارز در این باره، تفاوتهای اشعار آورده شده به مناسبت حوادث مختلف در کتاب ابن اعثم با مقتل خوارزمی از لحاظ کمی و محتوایی است. همچنین احتمال دارد برخی از اضافات مقتل خوارزمی به این علت باشد که نسخهی کاملتری از فتوح، نزد خوارزمی بوده است.
دوم آنکه خوارزمی خطیب و اهل منبر بوده است و با تأثیرپذیری از چنین منصب و حرفهای، با نقل به مضمون گزارشهای ابن اعثم، به تغییر کمّی و در برخی موارد، تغییر کیفی آنها پرداخته تا گزارشهای این حادثه، منطقیتر، پذیرفتنیتر و برای خواننده جذابتر باشد. البته این کار در بسیاری از موارد، تا اندازهای بوده که موجب تحریف اصل جریان نشود.
سوم آنکه طبیعت بسیاری از حوادث و قضایای تاریخی آن است که وقتی گرد و غبار گذشت زمان بر آنها مینشیند و نویسندگان قرون بعدی پا به عرصهی حیات علمی گذاشته، به بازنگاری آنها میپردازند. اضافات و شاخ و برگهایی بر اصل حادثه میافزایند که در گزارشهای اولیه، وجود نداشته است. وی گاهی اخباری از ابومخنف روایت کرده است؛ اما باز در مقایسه با اخبار منابع معتبر پیشین، تفاوتها و زیادتهایی دارد.
– مقتل الحسین (علیه السلام)؛ ابو الحسن احمد بن عبدالله بن محمد بَکری (قرن پنجم و ششم)
بَکری، رسانهی کوتاهی دربارهی امام حسین (علیه السلام) نگاشته است که نسخهای از آن با عنوان حدیث وفاه سیّدنا الحسین (علیه السلام) در کتابخانهی دانشگاه قرویین شهر فاس در مراکش در مجموعهای به شمارهی ۳/۵۷۵، صفحهی ۷۷ – ۸۶ نگهداری میشود.[۱۷]
رجالنویسان اهل سنت، بَکری را نکوهش کرده، او را کذاب دجال،[۱۸] قَصّاص و دروغگوتر از مُسَیْلَمهی کذاب خواندهاند.[۱۹] ابن حجر افزوده است که یکی از کتابهای مشهور وی، کتاب اَلذَّرْوَه فی السَّیَرَهِ النَبَویَّه است که در آن جنگهای عصر پیامبر (ص) را گزارش کرده است؛ اما در گزارش هر جنگ، یا اصل آن را نادرست روایت کرده، یا گزارشهای نادرست بر آن افزوده است.[۲۰]
اگرچه رسالهی مقتل الحسین بکری مختصر است، به نظر میرسد سبک نگارش داستانی – ادبی نویسندگانی همانند بَکری در قرن پنجم و ششم، که تاریخ صدر اسلام را در قالب کتاب اَلذَّرْوه فی السَّیرَهِ النَّبَویَّه به این شیوه روایت کرده است، آغاز مهمی در روایت کردن تاریخ عاشورا به این سبک، هر چند با اختصار، بوده است.
– ترجمه ریحانه رسول الله، الامام الحسین(علیه السلام) من تاریخ مَدینه دِمَشْق؛ ابو القاسم علی بن حسن هبهالله شافعی، معروف به «ابن عساکر دمشقی» (۵۷۱ ق)
ابن عساکر به مناسبت ذکر شرح حال بزرگان و افراد برجستهای که در دمشق ساکن بوده، یا به این شهر و اطراف و نواحی آن آمدهاند، به شرح حال امام حسین (علیه السلام) پرداخته است.[۲۱]
وی در این شرح حال ۱۱۹ صفحهای دربارهی امام حسین (علیه السلام) و حادثهی عاشورا، در مجموع ۴۰۱ روایت و گزارش آورده که مضمون بسیاری از آنها تکراری است. این اثر، از نظم و تبویب چندان مناسبی برخوردار نیست و در مواردی، اخبار برخی از موضوعات و عناوین، به صورت پراکنده آمده است.[۲۲] نکتهی شایان توجه دربارهی این نگاشته آنکه ابن عساکر در گزارش مختصر خود از سیر قیام امام حسین (علیه السلام)، بخشی از آغاز گزارش مقتل امام حسین، نگاشتهی ابن سعد[۲۳] را با همان سلسلهی اسناد وی نقل کرده است.[۲۴] افزون بر این، او برخی گزارشهای دیگر مقتل وی را به صورت پراکنده در لا به لای نگاشتهی خود آورده است.[۲۵]
اما نکتهای که دربارهی کمیت و کیفیت محتوایی این اخبار و گزارشها و رویکرد خاص ابن عساکر در انتخاب و چینش آنها حایز اهمیت است، آنکه وی بیشتر اخبار و گزارشهایی را گزینش کرده و آورده است که محتوای آنها، کمتر آگاهیهای تاریخی دربارهی این واقعه را دربرداشته و بیشتر به مسائل حاشیهای و کم ارزش پرداخته است. افزون بر این، بسیاری از مضامین این اخبار، چندین بار تکرار شده است؛ چندان که حدود صد روایت مربوط به روز و سال ولادت و شهادت، مدت عمر، نام و کنیهی امام،[۲۶] و بیش از ۱۲۰ روایت، یعنی بیش از یک چهارم آنها، دربارهی مناقب و فضایل حضرت[۲۷] است که بسیاری از روایات این دو دسته، تکراری است. بیش از سی روایت مربوط به پیشگوییهای پیامبر (ص) و امیر المؤمنین (علیه السلام) دربارهی کشته شدن امام حسین،[۲۸] بیش از ده روایت دربارهی نهی برخی افراد سرشناس از رفتن حضرت به کوفه،[۲۹] بیش از بیست روایت دربارهی شرح قیام امام حسین (علیه السلام) و خطبههای حضرت در روز عاشورا،[۳۰] بیش از بیست خبر دربارهی حوادث خارق العاده و غریب پس از شهادت امام،[۳۱] بیست خبر دربارهی کیفرها و بلایایی که قاتلان امام در دنیا به آن مبتلا شدند[۳۲] و باقی گزارشها، اخبار پراکندهای در موضوعات مختلف است.
چنانکه ملاحظه میشود، ابن عساکر نسبت به حجم این شرح حال، اخبار اندکی، یعنی تنها کمی بیش از بیست خبر را به شرح قیام و شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش و مهمتر از همه، هدف و فلسفهی قیام حضرت اختصاص داده است؛ چرا که او به اقتضای آنکه دمشقی و ساکن شام بوده است، همانند بسیاری از مورخان شامی، اُموی مسلک و طرفدار بنی امیه بوده و در مقابل، به خاندان پیامبر چندان عنایت و محبتی نداشته است. از این رو چنانکه بایسته است، به شرح جنایات و ستمهایی که بنیامیه بر امام حسین (علیه السلام)، خاندان و یارانش، در این واقعه روا داشتند، نپرداخته است.
نکتهی آخر آنکه در قرن هشتم، مِزّی[۳۳] (۷۴۲ ق) و ذَهَبی[۳۴] (۷۴۸ ق) بخشی از نگاشتههای خود را به اخبار مربوط به زندگی و قیام امام حسین (علیه السلام) اختصاص دادهاند که بسیاری از گزارشهای آنان همان گزارشهای ابن عساکر است.
– مناقب آل ابیطالب؛ ابوعبدالله محمد بن علی بن شهر آشوب (۵۸۸ ق)
ابن شهر آشوب به مناسبت پرداختن به شرح زندگانی، مناقب و فضایل امام حسین (علیه السلام)، بخشی از مباحث این باب را به گزارش مقتل امام حسین (علیه السلام) اختصاص داده است. وی پس از آنکه معجزات، مناقب و مکارم اخلاق حضرت، حوادث خارق العادهی پس از شهادت حضرت، برخی از اخبار مربوط به اظهار علاقه و محبت پیامبر (ص) به وی و تاریخ ولادت و القاب حضرت را در چند فصل بیان کرده، به گزارش واقعهی عاشورا پرداخته است
چنانکه از نام این کتاب پیداست، این اثر یک نگاشتهی تاریخی نیست؛ بلکه نویسنده درصدد جمعآوری و گزارش اخباری دربارهی مناقب و فضایل امامان بوده که در کنار آن به برخی از حوادث عصر آنان اشاره کرده است؛ بدون آنکه توجه چندانی به ترتیب زمانی وقوع آنها داشته باشد. او در باب مربوط به امام حسین (علیه السلام) به دلیل اهمیت قیام عاشورا، بیشترین مطالب خود را به این موضوع اختصاص داده است. البته به سبب اجتناب از تفصیل و تطویل کتابش، این حادثه را با اجمال و اختصار گزارش کرده و افزون بر آنکه در مواردی ترتیب حوادث را چندان رعایت نکرده، با گزینش برخی از حوادث، به بسیاری از حوادث دیگر، اشاره نکرده است.
وی روایاتی را از امام سجاد (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام)، امام صادق (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) دربارهی زندگی، مناقب و مقتل امام حسین (علیه السلام) آورده است. افزون بر این، او از منابعی چون تاریخ بَلاذُری (اَنسابُ الاشراف)، تاریخ طبری، مقتل ابن بابویه، فضائل العشره ابو السعادات، حلیه الاولیاء ابو نعیم اصفهانی و از افرادی همانند ابومِخْنَف، شعیب بن عبد الرحمن خُزاعی، سید جُرجانی، علی بن مهدی مامطیری، عبدالله بن احمد بن حنبل، شاکر بن غنمه و ابو الفضل هاشمی، برای روایت گزارشهای این باب بهره برده است.
افزون بر این، چند نکته دربارهی اخبار و گزارشهای ابن شهر آشوب، شایان توجه و تأمل است:
اول آنکه پس از ابن اعثم، او تنها کسی است که سخن معروف امام حسین (علیه السلام)، یعنی انّی لَمْ اَخْرُجْ اَشرِاً وَ لا بَطِراً… را دربارهی فلسفهی قیام عاشورا نقل کرده است. البته با این تفاوت که او این سخن مشهور را به عنوان پاسخ حضرت (نه وصیتنامه به محمد حنفیه) به افرادی مانند محمد حنفیه، عبدالله بن مُطیع و ابن عباس که میخواستند حضرت را از رفتن به عراق بازدارند، آورده است؛[۳۵]
دوم آنکه اگرچه ابن شهر آشوب برخی از اخبار ابومِخْنَف را آورده، در چند مورد نیز اخباری را به ابومِخْنَف نسبت داده است[۳۶] که نه تنها مضامینی نامعقول و نپذیرفتنی دارند، بلکه در اخبار به جای مانده از ابومِخْنَف در منابع معتبر و کهن هم وجود ندارند. از این رو به نظر میرسد در عصر ابن شهر آشوب اخباری جعلی منسوب به ابومِخْنَف رایج بوده که وی برخی از آنها را نقل کرده است؛
سوم آنکه اگرچه نویسنده تصریح نکرده که گزارش مبارزه و رجز اصحاب امام حسین (علیه السلام) را از فتوح ابن اعثم گرفته است، اما با اندکی برررسی و مقایسه بین دو گزارش، به شباهت بسیارِ گزارش ابن شهر آشوب با گزارش ابن اعثم پی میبریم و به سهولت در مییابیم که ابن شهر آشوب در نگارش این قسمت از گزارشش هم، از کتاب ابن اعثم بهره برده است؛[۳۷]
چهارم آنکه ابن شهر آشوب، یگانه گزارشگر متقدم از برخی گزارشها دربارهی این واقعه است. برای نمونه، او آمار کشتههای دشمن را به دست امام حسین (علیه السلام) (به جز مجروحان) ۱۹۵۰ نفر نگاشته است.[۳۸] پیشتر گفتیم که تنها در کتاب اثبات الوصیه، تعداد کشته شدگان سپاه عمر بن سعد به دست امام حسین (علیه السلام) ۱۸۰۰ نفر گزارش شده است. همچنین او کیفیت شهادت حضرت عباس را متفاوت از شیخ مفید و به گونهای دیگر گزارش کرده است که تفصیل آن را در حوادث روز عاشورا خواهیم آورد؛
پنجم آنکه این اثر، کهنترین منبع برای رجزهای حضرت عباس و برخی از رجزهای امام حسین (علیه السلام)[۳۹] در روز عاشوراست که در هیچ یک از منابع متقدم موجود، نیامده و او هم مأخذ مشخصی برای این رجزها بیان نکرده است. این رجزها سالهاست که در محافل و منابر، شهرت یافته است.
– اَلْمُنْتَظِم فی تاریخ الملوک و الاُمَم؛ ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد ابن جوزی (۵۹۷ ق)
ابن جوزی به مناسبت حوادث سالهای ۶۰ و ۶۱ قمری، بخشی از نگاشتهی خود را به تاریخ واقعهی عاشورا اختصاص داده است.[۴۰] شیوهی گزارش او بیشتر ترکیبی و با حذف اسناد است و اخبار او شباهت زیادی به گزارشهای طبری در این باره دارد. البته او در مواردی نیز برخی از اخبار متفرقه را با اسنادش آورده است.[۴۱]
منبع: کتاب مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام/ تحقیق و تنظیم: مهدی پیشوایی/ مؤلف: جمعی از نویسندگان / انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
[۱]. فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج ۱، ص ۱۶۵ – ۱۹۹٫
[۲]. همان، ص ۱۷۱ – ۱۸۵؛ مقایسه کنید با الارشاد، ج ۲، ص ۳۲ – ۱۰۰٫
[۳]. همان، ص ۱۸۵ – ۱۸۸؛ مقایسه کنید با امالی، مجلس ۳۰، ص ۲۲۱ – ۲۲۶٫
[۴]. همان، ص ۱۸۸ – ۱۸۹؛ مقایسه کنید با الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۸ – ۱۱۳٫
[۵]. همان، ص ۱۸۹ – ۱۹۲؛ مقایسه کنید با الامالی، مجلس ۳۰، ص ۲۲۶ – ۲۲۷ و مجلس ۳۱، ص ۲۲۸ – ۲۳۲٫
[۶]. همان، ص ۱۹۲ – ۱۹۳؛ مقایسه کنید با الارشاد، ج ۲، ص ۱۲۲ – ۱۲۵٫
[۷]. همان، ص ۱۹۳ – ۱۹۵٫
[۸]. همان، ص ۱۶۹ – ۱۷۱٫
[۹]. همان، ۲۱۳- ۲۵۱٫
[۱۰]. همان، ص ۲۵۰٫
[۱۱]. برخی نام او را به اشتباه «موفق الدین» دانستهاند (ر. ک: ابو الحسنات محمد بن عبد الحی لکنوی هندی، الفوائد البَهیَّه فی تراجم الحنفیّه، تصحیح محمد بدر الدین ابو فراس، ص ۴۱).
[۱۲]. برخی نام جد او را «اسحاق» با کنیهی «ابو سعید» دانستهاند (یاقوت بن حَمَوی، معجم الادباء، ج ۱۹، ص ۲۱۲؛ جلال الدین عبد الرحمن سیوطی، بُغْیَهُ الْوُعَاه فی طبقات اللُّغَویین و النُّحاه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۲، ص ۳۰۸؛ محمد باقر موسوی خوانساری، روضات الجنّات، ج ۸، ص ۱۲۴؛ عبد الحسین احمد امینی، الغدیر، ج ۴، ص ۳۹۸). اما با توجه به تصریح بیشتر شرح حالنویسان به اینکه نام جدش «محمد» بوده است، به نظر میرسد این دیدگاه به حقیقت نزدیکتر باشد.
[۱۳]. کسانی که او را با صیغهی تفضیل (اخطب) خواندهاند، مقصودشان تعظیم و تکریم او، و تصریح به تبحر وی در انشای خطبه بوده است (ر. ک: ابو المؤید الموفق بن احمد مکی خوارزمی، المناقب، تحقیق مالک محمودی، ص ۱۷، مقدمهی آیت الله جعفر سبحانی).
[۱۴]. جلال الدین عبد الرحمن سیوطی، بُغْیَه الْوُعَاه فی طبقات اللُّغویین و النَّحاه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۲، ص ۳۰۸؛ محمود بن سلیمان کفوی، أعلام الأخبار من فقها، مذهب النُّعمان، به نقل از: میر حامد حسین نیشابوری هندی، عَبَقَات الانوار فی امامه الائمه الاطهار (علیه السلام)، ج ۶، ص ۲۹۶٫
[۱۵]. جمال الدین ابو الحسن علی بن یوسف قفطی، اِنْبَاءُ الرَّواه علی اِنْباءُ النَّحاه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۳، ص ۳۳۲٫
[۱۶]. خوارزمی، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج ۱، ص ۱۷۱، ۱۷۳، ۱۸۰، ۱۸۶، ۱۹۰، ۲۱۴ و… .
[۱۷]. سید عبد العزیز طباطبایی، اهل البیت (علیه السلام) فی المکتبه العربیه، ص ۵۴۸، ش ۷۰۶٫
[۱۸]. ذهبی، میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد بجاوی، ج ۱، ص ۱۱۲؛ ابن حَجَر، لسان المیزان، ج ۱، ص ۲۰۲٫
[۱۹]. ذهبی، سِیَرُ أعلام النُبلاء، تحقیق مصطفی عبد القادر عطا، ج ۱۲، ص ۲۱٫
[۲۰]. ابن حَجَر، لسان المیزان، ج ۱، ص ۲۰۲٫
[۲۱]. ابن عساکر، تاریخ مَدینه دِمَشق الکَبیر، تحقیق علی عاشور الجنوبی، ج ۱۴، ص ۱۲۷ – ۲۴۶، ش ۱۵۵۹٫ همچنین این بخش از تاریخ ابن عساکر را محقق برجسته مرحوم شیخ محمد باقر محمودی، تحقیق کرده و جداگانه با عنوان ترجمهی ریحانه رسول الله الامام الحسین (علیه السلام) من تاریخ مَدینه دِمَشق، به چاپ رسانده است. افزون بر این، سید محمد رضا حسینی جلالی برخی از اخبار این اثر را گزینش کرده و در قالب چند باب با عنوان الحسین سِماتُه و سِیَرتُه چاپ کرده است.
[۲۲]. همانند اخبار مربوط به ولادت، شهادت و مدت عمر امام و اخبار مربوط به عقوبت قاتلان امام.
[۲۳]. ابن سعد، «ترجمه الحسین (علیه السلام) و مقتله»، تحقیق سید عبد العزیز طباطبایی، تراثنا، سال سوم، ۱۴۰۸ ق، ش ۱۰، ص ۱۶۲ – ۱۷۲، از ش ۲۸۲ – ۲۸۵٫
[۲۴]. ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین (علیه السلام)، من تاریخ مَدینه دِمَشْق، تحقیق محمد باقر محمودی، ص ۱۹۶ – ۲۰۶، ح ۲۵۴ – ۲۵۸؛ همو، تاریخ مَدینه دِمَشْق الکَبیر، تحقیق علی عاشور الجنوبی، ج ۱۴، ص ۲۰۱ – ۲۰۸٫
[۲۵]. برای نمونه: همو، ترجمه الامام الحسین (علیه السلام) من تاریخ مَدینه دِمَشق، تحقیق محمد باقر محمودی، ص ۲۳، ح ۳۱ و ص ۱۸۸ – ۱۸۹، ح ۲۴۰ و ص ۲۱۱، ح ۲۶۶ و ص ۲۵۰، ح ۳۱۰ – ۳۱۱ مقایسه کنید به ترتیب با گزارشهای ابن سعد، «ترجمه الحسین و مقتله»، تراثنا، سال سوم، ۱۴۰۸ ق، ش ۱۰، ص ۱۲۷ و ۱۵۹، ح ۲۷۸ و ص ۱۷۳، ح ۲۹۰ و ص ۱۹۹، ح ۳۲۰٫
[۲۶]. ابن عساکر، ترجمهالامام الحسین (علیه السلام) من تاریخ مَدینه دِمَشق، تحقیق محمد باقر محمودی، ص ۱۲ – ۲۵، ح ۱۰ – ۳۸ و ص ۲۷۷ – ۲۹۶، ح ۳۴۹ – ۳۹۵٫
[۲۷]. همان، ص ۳۴ – ۱۳۸، ش ۵۵ – ۱۷۷٫
[۲۸]. همان، ص ۱۶۵ – ۱۸۸، ح ۲۱۳ – ۲۳۹ و ص ۲۳۴ – ۲۳۶، خبر ۲۷۸ – ۲۸۰٫
[۲۹]. همان، ص ۱۹۰ – ۱۹۵، ح ۲۴۳ – ۲۵۳ و ص ۲۰۰- ۲۰۴٫
[۳۰]. همان، ص ۱۹۸ – ۲۲۰ و ۳۴۰، خبر ۲۵۵ – ۲۷۳٫
[۳۱]. همان، ص ۲۴۱ – ۲۵۰، ح ۲۸۷ – ۳۰۹٫
[۳۲]. همان، ص ۲۵۰ – ۲۵۵، ح ۳۱۰ – ۳۱۷ و ص ۲۹۸ – ۳۰۰، ح ۳۹۷ – ۳۹۹٫
[۳۳]. جمال الدین ابو الحجاج یوسف مِزّی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، ج ۶، ص ۳۹۶ – ۴۴۹، ش ۱۳۲۳٫
[۳۴]. ذهبی، سِیَر أعلام النُبَلاء، تحقیق مصطفی عبد القادر عطا، ج ۴، ص ۱۴۳ – ۱۶۳، ش ۴۰۶٫
[۳۵]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج ۴، ص ۹۶ – ۹۷٫
[۳۶]. همان، ص ۶۵ – ۶۶٫
[۳۷]. مقایسه کنید: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج ۴، ص ۱۰۹ – ۱۱۸ را با: ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج ۵، ص ۱۰۱ – ۱۱۵٫ البته ابن شهر آشوب پس از نقل رجز و گزارش مبارزهی هر یک از اصحاب، آمار کشتگان سپاه عمر سعد به دست هر یک از اصحاب امام حسین (علیه السلام) را افزوده که معلوم نیست این آمار را از کدام منبع گرفته است.
[۳۸]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج ۴، ص ۱۲۰٫
[۳۹]. همانند رجز انا الحسین بن علی احمی عیالات ابی… (همان، ص ۱۱۹ – ۱۲۰).
[۴۰]. ابن جوزی، اَلْمُنْتَظِم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، ج ۵، ص ۳۲۲ – ۳۲۹ و ۳۳۵- ۳۴۷٫
[۴۱]. همان، ص ۳۴۲ – ۳۴۶٫
پاسخ دهید