الف. الگوهای غلط

یکی از عوامل بی نظمی الگوگیری و تقلید از اطرافیان، به خصوص والدین است. ما نباید از این نکته غافل شویم که حدود شصت یا هفتاد درصد یادگیری بچّه ها از طریق دیدن است. اگر ما مدام به فرزندمان منظّم بودن را تذکّر دهیم، در حالی که او در اطرافش همیشه بی نظمی می‌بیند، این تذکّرات در او تأثیری نخواهد گذاشت؛ زیرا او چیزی را که می بیند، باور می کند، نه آن چیزی را که می شنود.

 

ب. رعایت نکردن اصل تدریج

نکته دوم این است که باید نظم را به صورت تدریجی از بچّه ها بخواهیم؛ یعنی باید به مرور زمان و در موقعّیت های مناسب، این امر را به آنها آموزش دهیم؛ این که به یکباره به او بگوییم مرتّب و منظّم باش، تأثیری ندارد؛ امّا اگر به مرور زمان به کودک آموزش دهیم که جای هرچیزی کجاست، او سریع تر تاثیر می پذیرد.

 

ج. نا آرامی های فکری

گاهی دلیل بی نظمی کودکان، نا آرامی فکری است؛ معمولاً این آسیب در بچّه هایی وجود دارد که مادرانشان برای آنها کم وقت می گذارند؛ مثلاً مادرانی که شاغل هستند و بچّه های خود را به مهد کودک می سپارند، باعث نا آرامی فکری در بچّه ها می‌شوند.

وقتی بچّه ها آرامش فکری نداشته باشند، تمرکز ذهنی آنها کاهش پیدا می کند و تمرکز که پایین می‌آید، بی نظمی هایی مثل گم کردن وسایل نیز زیاد می شود.

 

د. بیش فعّالی

والدین باید در این زمینه با یک کارشناس مشاوره  از نزدیک گفت و گو کنند؛ چون ممکن است ریشه برخی از این بی نظمی ها در بچّه ها بحث بیش فعّالی آنها باشد.