سعد و فضایل ساختگیش

در قسمت قبل گفتیم که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به اصحاب خود دستور داد تا از مشرکین قریش گزارشی را تهیه کنند. اما جز علی علیه‌السلام هیچ کس به این ندا پاسخ نداد. یعنی همه آنها از فرمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سرپیچی کردند.

اما اقوالی وجود دارد که این فضیلت را به سعد بن ابی وقاص نیز نسبت می‌دهد. اقوالی که ما را در تحیر وا می‌گذارد.به خصوص زمانی که ما روایات چشمه مهراس را بررسی می‌کنیم، تحیرمان بیشتر هم می‌شود. چراکه هیچ یک از اصحاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله درخواستش را اجابت نکرد. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از اصحابش تنها خواست که برایش آب بیاورند. اما هیچ کس به این دستور گوش فرا نداد. و فقط علی علیه‌السلام   بود که با همه جراحات خود باز هم به کمک پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  شتافت.

بی‌شک ما تنها علت سرپیچی اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  را ترس از مشرکین می‌دانیم. آنها خوف از آن داشتند که مشرکین در آن منطقه کمین کرده باشند.

با این حال ما چه طور باور کنیم که سعد فرمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را اتیان کرد و به تنهایی به سمت مشرکین رفت و نزدیکشان شد تا از آنان گزارشی را تهیه کند؟

همچنین وقتی درمیابیم که او نیز در جنگ احد همراه باقی افراد فرار کرد، تردیدمان در این ماجرا بیشتر هم می‌شود.

علی صدایش را بلند نکرد!

عده‌ای گفته‌اند:« هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله علی علیه‌السلام را برای تهیه گزارش از کفار به سمت آنان فرستاد، بدو سفارش کرد، هر اتفاقی افتاده بود در خفا به من گزارش کن. اما وقتی علی علیه‌السلام بازگشت، از شدت خوشحالی نتوانست ماجرا را مخفی نگاه دارد. او همه آنچه را که دیده بود با صدای بلند بیان کرد.»[۱]

اما ما ابا داریم که چنین اتهامی را به علی علیه‌السلام   نسبت بدهیم. چراکه:

 علی علیه‌السلام – به تعبیر خودشان- همانند بچه شتری که در راه رفتن از مادر خود پیروی می‌کند، از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  تبعیت می‌کرد. حال با این اوصاف، ایشان چه طور به این صراحت از دستور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سرپیچی کرده است؟

علی علیه‌السلام کسی بود که در همه حرکات و سکناتش از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پیروی می‌کرد. او حتی نحوه جنگیدن خود را نیز از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  می‌پرسید. مثل آنجا که در جنگ خیبر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  ایشان را فراخواند و پرچم سپاه اسلام را به دستش داد. و بدو فرمود:« به جنگ با آنان برو و به هیچ چیز توجه نکن تا اینکه خداوند پیروزی اسلام را به دست تو بگمارد.» امیرالمؤمنین به سمت آنان رفت. اندکی راه رفت و ایستاد. به سمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  رو کرد و پرسید:« تا چه حدی با آنان بجنگم؟» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  نیز به ایشان جواب داد:« تا آنجایی با یهودیان بجنگ که بر لا اله الا الله شهادت دهند. پس اگر بر این جمله شهادت دادند، از جان و مالشان حفاظت کن که حساب کارشان با خدا خواهد ‌شد.»

اما هدف کسانی که در این ماجرا تحریف می‌کنند آن است که بگویند:« علی علیه‌السلام   نیز همانند سایر اصحاب از دستورات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  سرپیچی می‌کرد. پس اینکه می‌گویند ایشان به خاطر تبیعت از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  از سایر اصحاب متمایز است با این خبر ساقط می‌شود. بنابرین همه اصحاب در این رزیله با هم برابرند. پس ماجرای پذیرش درخواست رسول خدا برای تهیه گزارش از کفار، درخواست جنگاور برای جنگیدن با عمرو بن عبدود و آب آوردن از چشمه مهراس، هیچ یک برای علی علیه‌السلام  فضیلت محسوب نمی‌شود.»


[۱]. تاریخ الأمم والملوک (ط الإستقامه) و (ط الإعلمی) ج۲ ص۲۰۶ و ۲۰۷ ؛ الکامل لابن الأثیر ج۲ ص۱۶۰ و ۱۶۱ ؛ تفسیر الثعلبی ج۳ ص۱۴۲ و ۱۴۳ ؛ السیره النبویه لابن إسحاق ج۳ ص۵۱۳٫