برای نمونه فشرده گفتار برخی از آنان را در اینجا می آوریم.
۱ـ ابن ابی ثلج بغدادی(متوفای سال ۳۲۶ هجری) که در بغداد می زیسته و معاصر نوّاب حضرت ولی عصر علیه السلام بوده و به گفته خطیب بغدادی در «تاریخ بغداد»، استادِ ابوالحسن دار قطنی معروف بوده است، در کتاب «موالید ووفیات الائمّه»[۱] چنین می نویسد:
هنگام ولادت محمّد بن ـحضرت حجّت علیه السلام ـ امام حسن عسکری علیه السلام سخنان بسیاری فرمود از آن جمله: ستمگران گمان کردند که مرا به قتل می رسانند تا این دودمان را ریشه کن سازند؛ ولی آنها قدرت خداوند را دیدند. و او را ـ حضرت مهدیعلیه السلام ـ مؤمّل خواند(یعنی کسی که مورد امید آینده و آرزوی مردم است). و در باب مادران ائمّه(علیهم السلام)می نویسد: «مادر امام قائم علیه السلام نامش حکیمه است، و گویند: نرجس، و هم گویند: سوسن». سپس می گوید: «محمّد بن همام گفت که حکیمه، عمّه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است و اوست که حدیث ولادت حضرت صاحب الزمان علیه السلام را نقل کرده و گفته است که نام مادرش نرجس می باشد»[۲]
۲ـ علی بن حسین مسعودی(متوفای سال ۳۴۶ هجری) مورخ نامی و جغرافی دان مشهور که اهل سنّت به طور قطع او را از دانشمندان بنام خود می دانند، در جزء چهارم تاریخ خود «مروج الذهب» ـ که در سال ۳۳۶ هجری از تألیف آن فراغت یافته ـ درباره حضرت مهدی علیه السلام چنین می نویسد:
«
در سال ۲۶۰ هجری ابو محمد حسن بن علی… ابن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در زمان خلافت معتمد عبّاسی به سنّ ۲۹ سالگی وفات یافت و او پدر حضرت مهدی منتظر، امام دوازدهم شیعه امامیه، است»[۳].
مسعودی در کتاب خود «التنبّیه والاشراف» که یک سال پیش از درگذشت خود یعنی در سال ۳۴۵ در شهر فسطاط مصر آن را به اتمام رسانیده است، چنین می نویسد: «امام شیعیان که ظهورش را انتظار برند، در هنگام تألیف این کتاب، محمّد بن الحسن… ابن علی بن ابی طالب ـ رضوان اللّه علیهم أجمعین ـ است».[۴]
۳ـ احمد بن حسین بیهقی شافعی(متوفّای سال ۴۵۸ هجری) ـ که به گفته ابن خلکان، امام الحرمین عبدالملک جوینی گفته است: «هیچ فرد شافعی یافت نمی شود مگر این که شافعی بر او منّت دارد جز احمد بیهقی که او بر شافعی منّت دارد» ـ در کتاب شعب الایمان درباره حضرت مهدی علیه السلام چنین می نویسد:
«
مردم درباره حضرت مهدی علیه السلام اختلاف نظر دارند، گروهی مردّد مانده و علم آن را به خدای عالم محوّل نموده اند، و عقیده دارند که مهدی علیه السلام فردی از فرزندان فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است که هرگاه خدا بخواهد او را می آفریند و برای یاری دینش وی را برانگیخته می سازد. گروهی دیگر می گویند: مهدی موعود، در روز جمعه نیمه ماه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولّد شده و او امام ملقّب به حجّت، و قائم منتظر محمّد بن الحسن العسکری علیه السلام است که به سرداب سامرا داخل شد و از انظار مردم پنهان گردید و منتظر خروج او هستند و می گویند: زنده است و در آینده تاریخ ظاهر می شود و جهان را پر از عدل و داد می نماید همان گونه که پر از ظلم وستم شده است… .»
سپس می گوید: «و طول عمر او و باقی ماندن وی در این مدّت طولانی، منع عقلی ندارد مانند بقای عیسی و خضر علیهما السلام، و اینان شیعیان امامیه می باشند و گروهی از اهل کشف نیز در این عقیده با ایشان موافقت دارند».[۵]
۴ـ شیخ احمد جامی(متوفّای سال ۵۳۶ هجری) عارف معروف و مشهور ـ که عبدالرحمان جامی در کتاب «نفحات الاُنس»، ضمن شمارش مشایخ صوفیه از وی ستایش فراوان نموده ـ از جمله کسانی است که مهدی موعود علیه السلام را پسر امام حسن عسکری علیه السلام می داند.
نامبرده در اشعاری که بنا به قول صاحب «ینابیع المودّه» درباره دوازده امام و مهدی موعود(علیه السلام) سروده است، چنین می گوید:
من زمهر حیدرم هر لحظه در دل صد صفاست از پس حیدر حسن ما را امام و رهنماست
همچو کلب افتاده ام بر آستان بوالحسن خاک نعلین حسین اندر دو چشمم توتیاست
عابدین تاج سر و باقر دو چشم روشنم دین جعفر بر حق است و مذهب موسی رواست
ای موالی وصف سلطان خراسان را شنو ذرّه ای از خاک قبرش دردمندان را دواست
پیشوای مؤمنان است ای مسلمانان تقی گر نقی را دوست داری بر همه مذهب رواست
عسکری نور دو چشم عالم است و آدم است همچو یک مهدی سپهسالار، در عالم کجاست
شاعران از بهر سیم و زر سخن ها گفته اند احمد جامی غلام خاص شاه اولیاست[۶]

۵ـ فخر الدین رازی(متوفّای سال ۶۰۶ هجری) دانشمند متفکر، فیلسوف، مفسّر و محقّق عالی مقام اهل سنّت، درکتاب «الفِرَق» ضمن شمارش فرقه های شیعه، چنین می نویسد: «سیزدهم منتظران اند. اینان چنان عقیده دارند که امامت بعد از امام حسن عسکری(علیه السلام) ویژه فرزند اوست که از نظرها غایب است و روزی ظهور کند و حاضر شود، امامیه زمان ما، بر این مذهب اند و هم ایشان در دعا می گویند:
«
اللهمّ صلّ علی محمّد المصطفی وعلی المرتضی و خدیجه الکبری، وفاطمه الزهراء والحسن الزکی والحسین الشهید بکربلا وعلی بن الحسین زین العابدین و محمّد بن علی الباقر وجعفر بن محمّد الصادق و موسی بن جعفر الکاظم وعلی بن موسی الرضا ومحمّد بن علی التقی وعلی بن محمّد النقی والحسن بن علی ومحمّد بن الحسن العسکری الإمام القائم المنتظر… »[۷]با این که می دانیم فخر رازی در موارد بسیاری از تفسیر کبیر خود و آثار دیگرش به شیعه تاخته است؛ ولی در عین حال، این موضوع مانع از آن نشده است که وی نیز مانند ابن حجر با همه تعصّبی که داشته، حقّ و حقیقت بر قلمش جاری گردد و آنچه را به تعصّب پنهان داشته، گاهی آشکار کند.
وی در تفسیر کبیر خود که راجع به جهر و اخفات «بسم اللّه» در نماز سخن گفته است، می گوید:
«
و امّا مذهب علی بن ابی طالب علیه السلام، بلند گفتن «بسم اللّه» در نماز است و این به تواتر ثابت شده است و هرکس در دین تابع علی بن ابی طالب علیه السلام باشد و او را پیشوای خود قرار دهد و او را امام خود بداند و به او اقتدا کند، به طور حتم راه حق را یافته است. مگر کسی منکر آنست که پیامبر فرموده است: «اللهمّ أدر الحقّ مع علی».
تا آنجا که می گوید: دلایل عقلی با ما موافق و عمل ما با عمل علی علیه السلام مطابق است، و هرکس «علی علیه السلام» را امام بداند و او را به امامت دینی برگزیند، جان، دین و ایمان خود را به پناهگاهی محکم رسانیده است».[۸]
۶ـ یاقوت حموی (متوفّای سال ۶۲۶ هجری) دانشمند جغرافی دان مشهور، در کتاب «معجم البلدان» در لفظ «سامرّا» می نویسد: «سرداب معروف که «شیعه» عقیده دارد مهدی آنها از آن بیرون می آید [۹]در مسجد جامع آن واقع است… سامرا در زمان مستعین ـ خلیفه عباسی ـ و به ویرانی گذاشت و در زمان معتضد به کلّی ویران شد به طوری که جز زیارتگاهی که شیعه معتقد است سرداب قائم مهدی در آن است چیزی از آن باقی نماند… و در سامرّا قبر امام علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر و قبر پسرش حسن عسکری علیهم السلام قرار دارد، و هم در آنجا به عقیده شیعه امامیه، مهدی منتظر غایب شد».[۱۰]
۷ـ شیخ فرید الدین عطّار نیشابوری، عارف نامی قرن هفتم هجری و مقتول در سال ۶۲۷ هجری قمری، که جلال الدین مولوی بلخی سراینده کتاب مشهور «مثنوی» با همه مقامی که در عرفان دارد درباره وی می گوید:
مصطفی ختم رُسُل شد در جهان مرتضی ختم ولایت در عیان
جمله فرزندان حیدر اولیا جمله یک نورند حقّ کرد این ندا
هفت شهر عشق را عطّار گشت ما هنوز اند خم یک کوچه ایم
وی در کتاب «مظهر الصفات» می گوید:
و بعد از آن که بقیه ائمّه علیهم السلام را نام می برد، وقتی که به امام زمان حضرت بقیه اللّه علیه السلام می رسد، می گوید:
صد هزاران اولیا روی زمین از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الهی مهدیم از غیب آر تا جهان عدل گردد آشکار
مهدی هادی است تاج اتقیا بهترین خلق بُرج اولیا
ای ولای تو معین آمده بر دل و جانها همه روشن شده
ای تو ختم اولیای این زمان و از همه معنی نهانی جان جان
ای تو هم پیدا و پنهان آمده بنده عطّارت ثنا خوان آمده[۱۱]

۸ ـ محی الدین عربی(متوفّای سال ۶۳۸ هجری) که دانشمندان عامّه عموماً، و عرفای شیعه خصوصاً او را سرآمد عارفان واصل به حقّ و رئیس شریعت و طریقت و حقیقت می دانند، درباره حضرت مهدی علیه السلام چنین می گوید: «مهدی علیه السلام از عترت رسول اکرم و از نسل حضرت فاطمه علیها السلام است. جدّش امام حسین و پدرشامام حسن عسکری، پسر امام علی نقی، پسر امام محمّد تقی، پسر امام علی رضا، پسر امام موسای کاظم، پسر امام جعفر صادق، پسر امام محمّد باقر، پسر امام زین العابدین علی، پسر امام حسین، پسر امام علی بن ابی طالب علیهم السلام است.
او هم نام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است، مسلمانان در بین رکن و مقام با او بیعت می کنند. وی در آفرینش چون رسول اکرم و در اخلاق یک درجه پایین تر از اوست؛ زیرا بدیهی است که کسی نمی تواند در سطح پیامبر اکرم باشد چه آن که خدای تعالی درباره او فرموده است: إِنَّک لَعَلی خُلُق عَظیم.[۱۲]
مهدی، پیشانی گشاده و نورانی و بینی کشیده و باریک دارد. خوشبخت ترین مردمان بعد از ظهور او اهل کوفه می باشند. او مال را به طور مساوی در بین مردم تقسیم می کند و به عدالت رفتار می نماید، و قضایا را به سرعت فیصله می دهد
خداوند به وسیله او اسلام را پس از ذلّت به عزّت می رساند. او جزیه را کنار می گذارد و با شمشیر به سوی خدا دعوت می کند، هرکس نپذیرد کشته می شود و هرکس با او در افتد، زبون می شود.
از دین خدا آنچه را که در واقع و حقیقت دین بوده ظاهر می کند، مذاهب دیگر را از روی زمین بر می چیند، و در روی زمین چیزی جز دین خالص باقی نمی ماند».[۱۳]

 

منبع: امامت


[۱] کتاب موالید الائمه ابن ابی الثلج، به ضمیمه کتاب غیبت شیخ مفید ونوادر راوندی در سال ۱۳۷۰ هجری در نجف اشرف چاپ شده است.

[۲] موالید الائمّه، ص ۹ ـ ۱۰.

[۳] مروج الذهب، ج ۴، ص ۱۱۲.

[۴] التنبیه والاشراف، ص ۱۹۸ ـ ۱۹۹.

[۵] المهدی الموعود المنتظر، ج ۱، ص ۱۸۲، باب ۱۶ ; کشف الاستار، ص ۹۸.

[۶] ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۳۴۹ ـ ۳۵۰.

[۷] این کتاب به ضمیمه چهارده مقاله دیگر از او و سایر دانشمندان توسّط آقای سیّد محمّد باقر سبزواری، استاد دانشکده الهیات تهران ترجمه و چاپ شده است.

[۸] تفسیر کبیر فخر رازی، ج ۱، ص ۱۶۸، در تفسیر سوره حمد، باب ۴، مسأله ۹، حجّه ۵.

[۹] باید توجه داشت که شیعه هرگز چنین عقیده ای ندارد، در این مورد مفصلاً سخن خواهیم گفت.

[۱۰] به کتاب «معجم البلدان»، ج ۳، ص ۲۰۰، ش ۶۲۰۲، لفظ «سامرّا» مراجعه فرمایید.

[۱۱] کشف الاستار، ص ۴۹ ـ ۵۰.

[۱۲] کشف الاستار، ص ۴۹ و در چاپ دیگر، ص ۸۱ ـ ۸۳; و المهدی الموعود المنتظر، ج ۱، ص ۲۰۵.

[۱۳] ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۳۵۳، باب ۸۷، چاپ اسوه، قم.