گروهی از منافقان در مقابل مسجد قبا که پیامبر در آن نماز می خواند مسجدی درست کردند که از آن برای اهداف و مقاصد خود، اختلاف، دو دستگی و اجتماعات خود استفاده کنند. آنان از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دعوت کردند که در این مسجد نماز بخواند تا از این طریق کسب مشروعیت کنند، ولی پیامبر آنان را به بازگشت از تبوک حواله داد تا در طول این مدت نیّت شوم این ها فاش شود. البته در برخی منابع اهل سنّت در علت نامگذاری مسجد به ضرار و مقصود منافقان از بنای مسجد ضرار تحریفاتی صورت پذیرفته است که در ادامه به آن می پردازیم.
در این نوشتار به شرح این ماجرا و وجه تسمیه مسجد ضرار و مقصود منافقان می پردازیم.
در منابع اهل سنّت آمده است:
گویند: وجه تسمیه مسجد ضرار آن است که به مسجد قباء ضرر میزد. بدین ترتیب که وقتی عمرو بن عوف مسجد قباء را ساخت، یعنی مسجدی که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به وقت هجرت به مدینه آن را تأسیس کرد و در آن نماز گزارد؛ گروهی از منافقان گفتند: ما هم مانند آنان، مسجدی میسازیم و در آن قیلوله میکنیم و پشت محمّد حاضر نمیشویم.
ابوعامر فاسق، پیش از آنکه به شام برود، به آنان گفت:
مسجدتان را بسازید و هر چه از قوت و اسلحه میتوانید، در آن فراهم کنید که من نزد قیصر میروم و از او لشکری گرفته به سوی شما خواهم آمد و محمّد و یارانش را از مدینه بیرون خواهم کرد.[۱]
سپس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در خواست کردند که در آن، نماز گزارد تا کار مسجد در میان مردم عادی ترویج شود و آن هنگامی بود که آن حضرت برای تبوک آماده میشد؛ چنانکه گذشت، به آنان وعده داد که پس از بازگشت به دعوت آنان پاسخ خواهد داد…
سخنان و دیدگاهها دربارهی مسجدی که براساس تقوا بنا شده، مختلف است. برخی آن را مسجد شریف نبوی میدانند.[۲]
ابن حجر گوید: جمهور را عقیده بر آن است که این مسجد، مسجد قباء است؛ زیرا خداوند در آیه فرمود: «مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ»؛ این اقتضا دارد که مسجد مورد نظر، مسجد قباء باشد که تأسیس آن از نخستین روزی بود که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به مدینه رسید. سخن خداوند در بقیه آیه: «فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا»؛ تأکید دارد که این مسجد، مسجد قباء است.
داودی و دیگران گویند: این اختلاف نیست؛ زیرا هر دو مسجد، قباء و مدینه، بر پایهی تقوا بنا شدهاند.[۳]
در پاسخ می گوییم:
۱٫ ممکن است گفته شود: منظور از ضرار، ضرر زدن به مسجد دیگر از راه کاهش نمازگزاران نباشد، تا گفته شود: مقصود آن است که این مسجد به مسجد قباء یا مسجد مدینه ضرر زده است بلکه مقصود آن است که این مسجد به هدف ضرر زدن به اهل اسلام و دعوت اهل ایمان ساخته شده است.
متن پیش گفته بر نکتهای تصریح دارد که دلالت میکند:
مقصود منافقان از بنای مسجد ضرار آن بود که پشت سر محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم حاضر نشوند. این موجب ترجیح این سخن است که هدف اصحاب ضرار آن بود که از حضور در مسجد النبی بینیاز شوند؛ زیرا، هرگاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در مدینه بود، غالباً نماز را در همین مسجد میخواند نه مسجد قباء…
از سخن برخی ظاهر است که مقصود از این آیه: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى»[۴] مسجد النبی باشد.
و منظور این آیه: «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ»[۵]، مسجد قباء.[۶] در حالی که سیاق آیات نشان می دهد که در هر آیه، سخن از یک مسجد است.
منافقان میخواستند با ساخت این مسجد و اظهار اینکه اهل دین، عبادت و التزام هستند، توطئهها و نقشههای شوم خود را پنهان دارند.. آنان از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دعوت کردند که در این مسجد نماز بخواند تا از این طریق کسب مشروعیت کنند و به مردم وانمود سازند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را مقدّس میدارند و به او نماز وی در مسجدشان تکبر میجویند.
اصحاب ضرار با انتخاب این وقت حساس که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم عازم تبوک بود و مردم سرگرم مقدمات سفر و به فکر جنگ با دشمن رومی و دفع خطر عدو، فرصت را غنیمت شمردند… شاید که این قضیه در تزاحم حوادث و پراکندگی اهتمامات مردم انجام شود که برای بحث و بررسی دربارهی اهداف، پیامدها و انگیزههای آنان از ساخت این مسجد، نه وقت کافی موجود بود و نه فرصت لازم فراهم.
لیکن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به دعوت. آنان پاسخ نداد و امور، مخفی و پوشیده ماند تا اینکه وحی الهی آمد و هم خودشان را رسوا کرد و هم افسانهی آنان را تکذیب.
منبع: اقتباسی از ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلى الله علیه وآله، ج۱۰
[۱]ـ شرح المواهب اللدنیه، ۴/۹۹؛ ر. ک: تخریج الاحادیث و الآثار، ۲/۱۰۲؛ جامع البیان، ۱۱/۳۳؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ۶/۱۸۷۸؛ فتح القدیر، ۲/۴۰۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ۲/۶۴۹؛ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۷۰ـ ۴۷۱٫
[۲]ـ صحیح مسلم، ۴/۱۲۶؛ شرح صحیح مسلم، نووی، ۹/۱۶۹؛ الدیباج علی صحیح مسلمف ۳/۴۲۹؛ تحفه الاحوذی، ۲/۲۳۴؛ تخریج الاحادیث و الآثار، ۲/۱۰۲ـ ۱۰۳؛ جامع البیان، ۱۱/۳۷؛ تفسیر ثعلب، ۵/۹۴؛ تفسیر البغوی، ۲/۳۲۷؛ تفسیر بیضاوی، ۳/۱۷۲؛ تفسیر القرآن العظیم، ۲/۴۰۵؛ البدایه و الهایه، ۳/۳۶۷؛ امتاع الاسماع، ۱۰/۷۲؛ سیره ابن کثیر، ۲/۳۱۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۷۱؛ ۱۲/۷۲؛ ۳۵۵؛ شرح المواهب اللدنیه، ۴/۱۰۰٫
[۳]ـ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۷۱؛ شرح المواهب اللدنیه، ۴/۱۰۰٫
[۴]ـ توبه: ۱۰۸٫
[۵]ـ توبه: ۱۰۹٫
[۶]ـ سبل الهدی و الرشاد، ۵/۴۷۲؛ السنن الکبری، نسائی، ۱/۲۵۷؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ۶/۱۸۸۳؛ تفسیر سمرقندی، ۲/۸۸، ۳۴۹؛ تفسیر عز بن عبدالسلام، ۲/۵۲؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ۲/۸۵؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن عبّاس، ۱۶۶؛ الدر المنثور، ۳/۲۷۹؛ فتوح البلدان، ۱/ ۲٫
پاسخ دهید