دکتر عصام العماد در روستای العماد از توابع شهر الصباد در جنوب یمن به دنیا آمد. طولی نکشید که به عربستان سعودی رفت و در آنجا توانست وارد مدرسه وهابی ها شود تا به تحصیل علوم دینی بپردازد. وی علوم عقیدتی را توسط مفتی اعظم عربستان، بن باز و بقیه مشایخ وهابی فراگرفت و پس از آن توانست وارد دانشگاه علوم دینی وهابیت شود. مطالعه و خواندن کتابهای ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب، تأثیر بسزایی در ایجاد تنفر از شیعیان در عصام به وجود آورد؛ تنفری که زیاد به درازا نکشید؛ چرا که وی با خواندن کتابهای سید قطب درباره شخصیت و فضیلت امام علی علیه السّلام و پاسخهای سید قطب به نوشتههای ابنتیمیه باعث شد که تنفر عصام ازشیعیان به کلی از بین برود و پس از آن انقلابی در درون او و بسیاری از طلاب و علمای وهابی ایجاد شود. عصام العماد دارای مدرک دکترا در رشته علوم حدیث و از سال ۱۳۶۷ ساکن شهر مقدس قم میباشد. او هم اکنون از علمای مستبصر شیعه است که در دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم حضور دارد. وی هم اکنون استاد دانشگاه بین المللی المصطفی (ص) است.
این مجموعه، پرسش های این وهابی مستبصر از علمای سلفی می باشد.
بسم الله الرحمن االرحیم
و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین الطاهرین
پرسش از سلفی
ریشه اینکه وهابیت نمی تواند تصور کند -که مهدی همان دوازدهمین امام، یعنی م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه است- در چیست؟!
تبیین موضوع
من می خواهم در مورد علت مشکل بحث و بررسی کنم. مشکل این است که عقل وهابی نمی تواند تصور کند که مهدی، همان م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه امام دوازدهم است. غیر ممکن است.
همچنین شیعه – حتی در عالم خیال- نمی تواند تصور کند که م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه همان مهدی نباشد، غیر ممکن است. شیعه نمی تواند تصور کند که مهدی یک چیز است و م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه یک چیز دیگر است!
پس عقل وهابی هرگز نمی تواند تصور کند که مهدی همان دوازدهمین امام، یعنی م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه است، ولی من می خواهم بررسی کنم چرا نمی تواند چنین تصور کند؟ چرا چنین چیزی را احتمال نمی دهد؟!
مشکل این است که طعن به امام حسن عسکری علیه السلام، باعث بحرانی در جامعه وهابیت گردیده است؛ و من این بحران را به یاد می آورم. الان وقتی کتب اهل سنت را مورد بررسی قرار می دهیم که مهدی همان م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه است، چه فایده ای دارد؟
هنگامی که جهیمان در جامعه سعودی ظهور کرد، محمد بن عبد الوهاب در عصر کنونی ظهور کرد، صدها تن از مردم در حرمین کشته شدند.
بسیاری از مشکلات موجود در جامعه سعودی و جامعه وهابی، از این امر سرچشمه می گیرد که اگر مهدی و مهدی دوازدهم یکسان پنداشته شوند، مسئله م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه حل می شود! چرا؟
چون در فرهنگ وهابیت نپذیرفتیم که م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه همان امام دوازدهم است؛ وقتی کسی که فرزند رسول خدا صلی الله و علیه و آله است ظاهر شود و بگوید: من از ذریه فاطمه و علی علیهما السلام هستم و از امامان دوازده گانه ام؛ با مشکلات عدیده مواجه خواهیم شد.
در نتیجه می توانیم از طریق یکسان انگاری بین امام دوازدهم و م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه بسیاری از مشکلات موجود در جامعه وهابی را حل و فصل کنیم.
از مصطفی محمود، نویسنده سنی مذهب پرسدند: آیا این عصر، عصر ظهور است؟ گفت: خیر این عصر، عصر ظهور دجالین است. گفت: در مصر هزار نفر ادعای مهدویت کردند!
به خدای یکتا قسم: پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله برای ما مهدی و م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه را تعیین کرد تا این مشکلات حل شود.
ظهور مدعیان مهدویت یک مشکل منفرد است، مشکلات مجتمعی هم وجود دارد.
عدم یکسان انگاری بین م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه و بین امام دوازدهم مهدی، باعث چالشهای زیادی شده است؛ و این چالشها قابل حل نیست مگر اینکه بگویید که مهدی همان م.ح.م.د بن حسن عسکری روحی و ارواحنا فداه است.
پاسخ دهید