در این متن می خوانید:
      1. پرسش از سلفی
      2. تبیین موضوع

پرسش از سلفی

  1. چرا سلفیت در مواجه با اهل بیت علیهم السلام از سیاست نصب پنهان استفاده می کند و حقایق عقیدتی خود را از مخاطبین پنهان می دارد؟
  2. چرا ابن تیمیه ندانسته با کلام خود، حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها را منافق خطاب می کند و شما نیز از او پیروی می کنید؟
  3. چرا حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها را به دروغ متهم می کنید؟
  4. چرا ابی بکر شهادت سید جابر انصاری رضی ‌الله‌ عنه را قبول کرد، اما شهادت حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها را دروغ پنداشت و تکذیب کرد؟! در حالی که هر دو مدعی بخشش انفال از جانب رسول خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله بودند!
  5. اگر حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها از اصحاب محمد صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله است و صحابی از وجود دو شهادت بی نیاز است؛ پس چرا شهادت اهل کساء پذیرفته نیست؟
  6. هنگامی که می گوییم «حضرت فاطمه زهرا سلام ‌الله علیها و ذریت او در حق اسلام بدی روا داشتند.»؛ آیا حقیقتاً این کلام بغض و کینه آشکار نیست؟!
  7. آیا این گفتار ما «حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها «ناقص العقل و الدین» است؛ چرا که زن است!» نصب و توهین محسوب نمی شود؟ آیا ما از نواصب نیستیم؟

***

  1. چرا آنچه را که در مورد حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها بر زبان جاری می کنید، در مورد عابشه نمی گویید؟!

  

تبیین موضوع

مسئله دیگری که بغض و دشمنی آشکار را بر ما روشن می سازد، متهم نمودن حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها به جهل است.

استاد ما ابن تیمیه در کتب خود خصوصاَ «مناهج السنۀ» به ما آموخت که فاطمه جاهل است!

در منهاج السنۀ دقیقاً این طور بیان می کند:

«اگر فاطمه سلام ‌الله علیها عالم به احکام اسلام بود، خلیفه را از اقامه نماز بر وی منع نمی کرد؛ چون که او جاهل است.»

نشانه جهل چیست؟  این است که نمی داند ثواب اقامه نماز بر مرده چیست!

آیا متهم نمودن حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها  سید زنان عالم به جهل، کینه پنهان نیست؟!

آیا وهابی ها در جهان اجازه می دهند که عایشه به جهل متهم شود؟

آیا کسی از برادران وهابی در جهان اجازه می دهد که حفصه بنت عمر بن خطاب به جهل متهم شود؟

پس چرا بنت محمد صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را به جهل متهم می کنند!!؟

و اگر کسی هم به دفاع از آن حضرت بپردازد به رافضه بودن متهم می شود.

آیا دفاع از بنت عمر بن خطاب و بنت ابوبکر، شایسته تر و واجب تر از دفاع از حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها  است؟!

آیا این عدالت است؟              

آیا حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها  در حق اسلام، بدی روا داشت تا این گونه به جهل و ناشکیبایی متهم شود!؟

به حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها طعنه می زنند و او را به بی صبری و گریستن متهم می کنند و می گویند دار الاحزان را بنا نمود.

چگونه نتوانست صبور باشد؟!

چگونه ممکن است که آن حضرت بگرید و در عین حال نتواند به نفس خود مسلط گردد؟!

اگر ثابت شود که او بر محمد صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله می گریست، پس این طعن به وی است و سلفیت از نواصب شمرده خواهد شد.

متأسفانه هنگامی که عایشه خارج شد و با امام علی علیه السلام وارد جنگ شد، گفتیم این کمال عقل است!!

اما زمانی که حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها با عمر خطاب مخالفت ورزید، به او نسبت ناقص العقلی منسوب کردیم!!؟

چرا آنچه را که در مورد حضرت فاطمه سلام ‌الله علیها  می گوئیم، در مورد عایشه نمی گوییم؟!

از خدا بترسید و حق دختر رسول خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را بشناسید و الا از شما سؤال خواهد شد.

انشاء الله این مبحث را در جلسات بعد ادامه خواهیم داد.