سرپناه
شهید محسن رحمتی
تمام فکر و ذهنش فقرا و نیازمندان بودند. گاهی با عجله میآمد و میگفت: «مادر، هر چه در خانه داریم، آماده کن که نیازمندی، محتاج آن است.»
حتی اگر خودش هم چیزی نداشت، امّا باز هم دست بردار نبود و هرطور که میشد نیاز آنها را برطرف میساخت.
چند خانوادهی آوارهی عراقی را میشناخت که روی آنها خیلی حساس بود؛ چرا که به خاطر فضای موجود و جنگ بین ایران و عراق، کسی به آنها کمک نمیکرد. محسن با دوندگی زیاد، سرپناهی برایشان آماده کرد.
یک روز همین خانوادهها پرس و جو کرده بودند و به منزل ما آمدند. مرتب محسن را دعا میکردند. آنها محسن را برکت میدانستند.
منبع: کتاب «رسم خوبان ۱۵- رفاقت و مردمداری»؛ شهید محسن رحمتی، ص ۲۱٫ / مسافران آسمانی، صص ۳۳ – ۳۲٫
پاسخ دهید