گزارش رسیده بود که تعدادی از نیروهای ضد انقلاب وارد روستای «عباس آباد» شده و قصد عملیّات دارد. گزارش که به جمیل رسید، فوراً دستور حرکت داد و ما هم که تحت امرش بودیم، بلافاصله آماده شدیم. در مسیر حرکت وقتی به روستای «علی آباد» رسیدیم، شهید جمیل نیروها را در یکی از باغهای روستا جمع کرد و به قصد توجیه عملیّات به ما گفت: «کسی حق ندارد بدون دقت و بیدلیل، حتی یک گلوله هم شلیک کند. مواظب باشید به احدی از مردم آبادی آسیبی نرسد.
ما با ضد انقلاب جنگ و دعوا داریم، نه با مردم. برای ما حفظ جان این مردم بیگناه از همه چیز واجبتر است. خلاصه بعد از توجیه، راه افتادیم به طرف روستای عباس آباد. جمیل موقع حرکت، خودش جلوتر از همه بود و پشت سر او نیروهای کادر سپاه حرکت میکردند و سربازان وظیفه هم پست سر همه. این آرایش فقط به جمیل اختصاص داشت و آن را در گردان رسول الله نهادینه کرده بود. حدود ساعت ۸ شب بود که به عباس آباد رسیدیم و آن جا را به محاصره درآوردیم. بعد از شناسایی و بررسی دقیق، محل اختفای افراد گروهکی را پیدا کردیم و دست به کار شدیم.
درگیری ما با دشمن، حدود دو، سه ساعتی طول کشید و با کشته و زخمی شدن چند تا از نیروهای ضد انقلاب، تمام شد. بعد از عملیّات، شهید جمیل برای اطمینان بیشتر دستور داد که ببینند آیا کسی از اهالی زخمی و آسیبی دیده یا نه. چند نفر از بچّهها مشغول بررسی شدند و وقتی خبر آوردند که هیچ یک از مردم روستا آسیب ندیدهاند، شهید جمیل به زمین افتاد و سجدهی شکر به جا آورد.
منبع: کتاب «رسم خوبان ۱۵- رفاقت و مردمداری»؛ شهید جمیل شهسواری، ص ۸۹ و ۹۰٫
پاسخ دهید