من با کودک خود خیلی درباره ی داستان های ائمه و نماز صحبت می کنم و او را هم خیلی به سمت نماز ترغیب کرده ام و خودش هم خیلی علاقه مند است.

کودک من دختر است و هشت سال سن دارد؛ ولی می بینم اکنون که آرام آرام به سنّ نه سالگی می رود و به سنّ تکلیفش نزدیک می شود. او در مورد نماز یک مقدار کاهل است؛ با اینکه علاقه خیلی زیادی هم به نماز دارد. می خواستم ببینم که استاد چه راهکاری را برای من پیشنهاد می کنند.

استاد تراشیون: شکر خدا فرزند ایشان همان طور که فرمودند، علاقه به نماز دارد؛ ولی گاهی اوقات ممکن است که کاهلی کند. اگر اجازه بفرمایید، من برخی از دلایل کاهلی کردن بچّه ها در ارتباط با نماز را بیان کنم. یکی از این دلایل را من در پاسخ به سوال اوّل گفتم که ممکن است بی حوصلگی، خستگی و خواب آلودگی باشد. دلیل دوّم این است که یک سری از برنامه های موازی در ارتباط با نماز انجام می شود؛ مثلا [فرزند مشغول تماشای] برنامه ی کودک است یا میهمانی به منزل آمده است و یا هم بازی در کنار او قرار گرفته است؛ یعنی برنامه ای موازی در کنار نماز وجود دارد که خود این ها  ممکن است انگیزه را برای رفتن به سمت نماز، کاهش بدهد.

 یکی دیگر از این دلایل ممکن است شیوه های برخورد والدین با فرزندشان نسبت به نماز باشد؛ مثلا خیلی از والدین اصرار شدید دارند که فرزند حتما نمازش را اول وقت بخواند؛ البته این امر خیلی خوب است و حتی روایت هم داریم که نماز اوّل وقت به آخر وقت مثل نسبت آخرت است به دنیا؛ یعنی این قدر ارزشمند است؛ ولی واجب نیست که حتما کودک ما نمازش را در اوّل وقت بخواند! گاهی اوقات می بینیم که همین برخوردهای ما با فرزندان، در رابطه با این که لزوما نمازش را در اول وقت بخواند، او را نسبت به نماز دلسرد می کند؛ لذا نباید خیلی به او فشار بیاوریم و بگوییم که فرزند ما باید در یک زمان خاصی نمازش را بخواند.

همان طور که خداوند متعال این وقت را موسع قرار داده است، [ما می توانیم نماز را در این وقت موسع بخوانیم]. حالا [درست است که] اوّل وقت خواندن آن، پاداش خیلی زیادی دارد؛ ولی به این معنا هم نیست که اگر کسی نمازش را از اوّل وقت به تاخیر انداخت، گناه می کند و برای او گناهی نوشته می شود. پس به بچّه ها فشار خاصی را برای خواندن نماز وارد نکنیم؛ چراکه این کار باعث می شود که همان کاهلی در نماز را به تدریج در بچّه ها ایجاد کند.

نکته چهارّمی که ممکن است از ویژگی های فردی باشد و باعث کاهلی در نماز شود، این است که بچّه ها حس می کنند پدر و مادرها شیوه ی نماز خواندن آن ها را قبول ندارند. در نکته قبل گفتیم که والدین زمان [خواندن نماز را پافشاری می کنند] و در اینجا [اصرار والدین در رابطه با] شیوه ی خواندن آن است؛ مثلا فرزند ما می خواهد با چادر مشکی نماز بخواند، از آن طرف مادر اصرار بیش از حد دارد که نه تو باید با چادر سفید نماز بخوانی! یا مثلا می خواهد در این اتاق نماز بخواند، ولی به او می گویند که نه، تو حتما باید در این اتاق نماز بخوانی!

بعضی وقت ها والدین نسبت به شیوه ها سخت گیری می کنند که خود این باعث می شود که بچّه ها لجبازی کنند و در برابر خواسته های پدر و مادر مقاومت کنند.

و امّا نکته آخری که می خواهم عرض کنم این است که گاهی اوقات برای این که بچّه ها به سمت نماز ترغیب بشوند، نباید تشویق های خیلی زیادی داشته باشیم؛ چون آدم ها ظرفیّت های محدودی دارند. اگر ما بیش از حدّ ظرفیّت به فرد توجّه کنیم، برای او یک اغنای کاذب صورت می گیرد و دیگر برای او تشویق مهمّ نیست؛ لذا خدمت شما عرض کنم که ما برخی از والدین را داریم که وقتی می بینند فرزندشان نماز می خواند، ده بار قربان صدقه اش می روند و او را نوازش می کنند و او را در آغوش می کشند. ممکن است که این بچّه ظرفیّت این حرکات را نداشته باشد و اغنا شود و از این به بعد تشویق های شما در او تأثیری نداشته باشد.

 یک وقت هایی [خوب است که] به جای این که مادر، ده بار قربان صدقه فرزندش شود و یا مدام به او آفرین بگوید، فقط یک بار او را تشویق کند که اتفاقا تاثیر این کار بیشتر از ارتباط عاطفی مکرر [تاثیر گذار] است. این مجموعه ی نکات بود که عرض کردم.

امّا نکته ی دیگر این است که به فرزندشان تلقین نکنند که مثلا تو در نماز کاهل شدی یا [مثلا به او نگویند که] این وضع نماز خواندن نیست! این تلقین سبب می شود که کاهلی برای او عادی شود و لذا نباید این طور گفت. ما باید بیشتر در شناسایی عوامل تلاش کنیم و ببینیم که چه اتفاقی افتاده است که فرزند ما به نماز بی توجّه شده است؛ بعد هم این عوامل را رفع کنیم.

منبع: پرسمان کودک – مورخ ۲۶ / ۰۴ / ۱۳۹۱