من یک پسر ده ساله دارم و با استفاده از علاقه او به کامپیوتر مدّت شش هفت ماه است که او را به صورت کامل نماز خوان کرده ام، می خواستم ببینم که این راهکار خوب است یا نه؟ و چه راه های دیگری می توانم برای ادامه راه خود داشته باشم؟ از راهنمایی شما ممنون می شوم

استاد تراشیون: اگر نماز خواندن فرزند فقط منحصر در این راه باشد، ممکن است در آینده اشکالاتی پیش بیاورد؛ امّا راه های دیگری نیز وجود دارد. این [روشی که خواهر محترم به کار بردند،] یکی از آن راه های تشویق و ترغیب فرزند به نماز است؛ یعنی با استفاده از امکانات موجود [او را به نماز تشویق کنیم.] این شیوه یک راه القای غیر مستقیم است و ظاهرا این مادر محترم [این شیوه را] انتخاب کرده اند و شاید بتواند او را از طریق بازی هم به نماز تشویق کند؛ حال نمی دانم که آیا چنین بازی در میان بازی ها وجود دارد، یا نه!

[همچنین می تواند] با استفاده از داستان، شعر و شیوه های جذّاب [او را ترغیب کند]؛ یعنی وقتی کودک ما به مسئله ای علاقه دارد، ما مفهوم دینی [مورد نظر خود] را در قالب آن چیزی که به آن علاقه دارد، قرار بدهیم. خوب این کار باعث علاقه فرزند ما به این مفهوم دینی و علی الخصوص نماز می شود.

این یکی از راه های ممکن است، این مادر محترم فرمودند که راه های دیگری [را بیان کنیم]، من این راه ها را به صورت کلّی عرض می کنم برای این که سایر والدین نیز باید از این نکته استفاده کنند [از جمله ی آن نکات] این است که ما باید فرزندان خود را تا قبل از ده سالگی به سمت نماز گرایش بدهیم در روایت آمده است که باید [این عمل را] از نونهالی شروع کنیم، ده سالگی کمی دیر است ولی [در مورد فرزند ایشان] خیلی هم دیر نشده است امّا اگر ما بخواهیم این مفهوم دینی را در وجود آن ها پایدار کنیم باید از نونهالی [آن را شروع کنیم] زمانی که هنوز بچّه های ما میل و رغبتی به رذائل پیدا نکرده اند و همچنین خیلی از امکاناتی که حالا وجود دارد در دوره نونهالی برای آن ها جذّاب تر هستند؛ ما با استفاده از روش هایی که عرض می کنم می توانیم آن ها را به نماز ترغیب کنیم.

این موارد می تواند به والدینی که تشویق و ترغیب را از نونهالی شروع نکردند کمک کند تا فرزندان آن ها نماز خوان بشوند. یکی از مسائلی که پدر و مادرها باید رعایت کنند این است که خود آنها به نماز توجّه داشته باشند و به نماز اهمیّت بدهند. رعایت این مورد خیلی روی فرزندان تاثیر دارد. اگر یک مادری نسبت به نماز کاهلی کرد مثلا یک روز نماز خواند و روز دیگری نخواند یا در خواندنش تاخیر کرد، در واقع او دارد این حرکت را آموزش می دهد و فرزندش نیز او را می بیند [و یاد می گیرد].

ما باید بدانیم که فرزندان همیشه به رفتارهای ما توجّه دارند، حتی اگر فرزند سرگرم بازی است، باز متوجّه است که مثلا امروز مادر من نماز نخوانده است؛ البته در بعضی از اوقات ممکن است مادرهای محترم به خاطر عذر شرعی نتوانند نماز را بجا بیاورند که اسلام محترم  برای این نماز نخواندن هم برنامه دارد. اسلام به ما دستور داده است در اوقاتی که مادر نمی تواند به خاطر عذر شرعی نماز اقامه کند، به گونه ای که می خواهد نماز بخواند سر سجّاده خود بنشیند و ذکر بگوید یکی از آثار این عمل آن است که روی فرزندان تاثیر می گذارد یعنی این حرکت یک نوع دستورالعمل تربیتی برای فرزندان است؛ لذا نکته اوّل که باید خیلی به آن توجّه شود، احتمام والدین به نماز است که خیلی تاثیر دارد. [این کار باید ادامه پیدا کند] تا فرزندان نماز خوان شوند.

 دوّمین مورد این است که ما باید امکانات خوبی را برای نماز خواندن فرزندان خود فراهم کنیم؛ مثلا جای خوبی را در خانه برای نماز خواندن آن ها قرار بدهیم یا سجّاده زیبایی را برای او پهن کنیم و از ابزار خوب مثل مهر و تسبیح و جانماز و عطر استفاده کنیم. این کار ها در رغبت فرزندان ما به سمت نماز می تواند بسیار موثر باشد.

 و سوّم این که فرزندان خود را به محافل مذهبی ببریم؛ البته باید سعی شود که این کار برای آن ها خسته کننده نباشد؛ چون اگر این کار برای آن ها خسته کننده شد، جذّابیتی نخواهد داشت. اگر با فرزندان خود به محافل مذهبی رفتیم باید هر وقتی که گفتند خسته شدیم آن ها را به منزل برگردانیم و درواقع آن ها را وادار نکنیم که زیاد در آنجا بمانند.

نکته بعدی ارتباط با خانواده های مذهبی است و این می تواند اثر خوبی به روی فرزندان ما بگذارد وقتی فرزند ما ببیند که فرزند فلان خانواده و یا فلان فامیل سر وقت نماز خود را می خواند و به نماز اهتمام خاصی می ورزد، خود به خود فرزند ما رنگ او را می پذیرد. نکته بعدی این است که ما برای فرزندان خود الگو مناسب و خوبی را قرار بدهیم. دوستان خوبی برای آن ها قرار بدهیم. من توصیه می کنم که مادران گرامی و پدران عزیز سعی کنند که بچّه های خود را با بچّه های مسجد محل آشنا کنند.

قطعا در هر محلّه ای مسجدی است و در هر مسجدی پایگاهی هست. بعضی از بچّه ها در این پایگاه و مسجد فعالیت فرهنگی دارند. اگر فرزند خود را به بچّه های مسجد بسپارید، [آن ها می توانند الگوهای خوبی برای او باشند] البته بچّه های خوب مسجد که الحمدلله بچّه های مسجدی غالبا خوب هستند، بچّه های مسجدی نوعا بچّه های خوبی هستند. وقتی ما فرزند خود را به دست آن ها بسپاریم  خود به خود این فرزند علاقه به نماز پیدا می کند، اگر در گذشته نیز کاهلی در وجود او بوده است برای این که در بین بچّه های مسجدی علاقه به نماز وجود دارد، این فرزند هم رنگ آن ها خواهد شد.

نکته بعدی این است که ما از الگوهای نماز خوان در خانه بسیار تمجید کنیم. مثلا اگر کسی را در فامیل می شناسیم و یا بزرگی را در اجتماع می شناسیم که این شخص در کودکی از نمازش مراقبت می کرده است، باید این نمونه را در خانه مدام یاد کنیم و بگوییم که فلانی از کودکی این طوری بوده است و یا این که فلان جوان همیشه به مسجد می رود؛ البته هیچ وقت فرزند خود را با کسی مقایسه نکنیم و نگوییم که ببین او چقدر از تو بهتر است و یا این که او را ببین و یاد بگیر؛ این حرف ها را به او نزنیم و بدون این که ما به او از این حرف ها بزنیم و بدون این که از این تعریف ما بوی مقایسه بر بیاید فقط از الگوهای مناسب تعریف کنیم.

یا از شخصیّت های مناسب مذهبی که این ها اهل نماز بودند و مراقبت خاصی از نمازشان داشتند تعریف کنیم و برعکس ما نباید از الگوهای غیر مناسب تمجید کنیم تا فرزندان ما به آن ها رغبت پیدا کنند.

نکته بعدی تشویق و تحسین است که ما باید حتما به این نکته توجّه کنیم. اگر کودک ما نماز خواند حتما با هدیه های معنوی او را تشویق کنیم؛ یعنی به او محبّت سرشار داشته باشیم، به او توجّه بسیار داشته باشیم و حمایت زیادی از او کنیم. این کار می تواند برای او یک پشتوانه باشد که بازهم نماز را ادامه دهد و رغبت بیشتری به نماز پیدا کند.

نکته دیگر این است که ما باید در کنار نماز خاطرات جذّاب قرار دهیم؛ یعنی اگر فرزند به مسجد بردیم برای او بستنی یا شکلاتی که به آن علاقه دارد تهیّه کنیم تا همیشه او  این خاطره را در ذهنش داشته باشد که هر وقتی من با پدرم به مسجد می رفتم، بابا برای من چیزی می خرید. البته این رفتار نباید به صورت معامله در بیاید که او هم به خاطر این عمل به مسجد بیاید ولی این طور باشد که بگوید من همیشه خاطرات شیرینی از نماز خواندن داشتم و وقتی که در بزرگسالی این خاطره در ذهنش تداعی می شود یا وقتی به یاد  می آورد که در دوره ی کودکی چه خاطرات جذّابی در کنار نماز خواندن دارد این خودش موجب استمرار بر این رفتار می شود.

یک نکته دیگر این است که ما شخصیّت کودکانمان را تکریم کنیم. این نکته بسیار مهم و مناسبی است؛ چرا که بدون محبّت و تکریم شخصیّت، القای مفاهیم دینی نه تنها اثری ندارد، بلکه مضر هم هست. حتما ما باید به نیازهای روانی فرزندانمان توجّه کنیم و به آنها محبّت سرشار کنیم و احترام بسیاری به فرزند خودمان بگذاریم و در کنار این احترام گذاشتن، [آموزه های دینی را تعلیم دهیم]؛ مثلا به او بگوییم: شما که این قدر آقا هستید، شما که این قدر بزرگ هستید و فهمیده و عاقل هستید، اگر نماز خواندی، من را هم دعا کن؛ یا این که اگر در نمازش کاهلی دارد، به او بگوییم: شما با این شخصیّت خوبی که داری، چرا نمازت را به تاخیر انداخته ای؟ اگر بیان ما به این صورت باشد و با استفاده از این فورمول ها باشد، قطعا کودکان ما نسبت به نماز، روز به روز رغبتشان بیشتر خواهد شد.

منبع: پرسمان کودک – مورخ ۱۲ / ۰۴ / ۱۳۹۱