یک بار هنگام درگیری با دمکراتها در یکی از روستاهای مهاباد گلولهای به یک خانه خورد و هر آن ممکن بود خانه خراب شود و یک بچّه کوچک داخل خانه بود، در آن اوج درگیری حمید خودش را به داخل خانه رساند و کودک را بیرون آورد و بعد از مدتی آن بچّه را به افرادی سپرد تا از او نگهداری کنند. ولی ادامهی ماجرا جالبتر است. ظاهراً چندین سال بعد از این حادثه، شخصی که او هم مدیون شهید عربنژاد بود، عکس شهید را در یکی از مدارسی که آنجا مسئولیت داشت، نصب میکند و چند روز بعد متوجّه میشود که عکس نیست. وقتی موضوع را پیگیری میکند، معلوم شده که یک دانشجوی پزشکی عکس را به خانه برده، علت را از او میپرسند، مشخص میشود که ایشان همان کودکی است که شهید عربنژاد آن روز او را از خانهی روستایی نجات داده بود.
منبع: کتاب «رسم خوبان ۱۵- رفاقت و مردمداری»؛ شهید حمید عربنژاد، ص ۲۵٫ / از عراق تا عراق، ص ۲۱٫
پاسخ دهید