آن جریانی که راجع به فقهای منافق گفتگو می‌کردیم که ظاهر او فقیه بود، ولی باطن او این بود که می‌خواست سیّد الشّهداء علیه السّلام را بدنام کند برای همین گفتیم. حالا داریم راجع به نتیجه‌ی آن گفتگو می‌کنیم. نتیجه این شد که فکر مردم تغییر کرد. نتیجه این شد که وقتی طرف آمد سؤال کند، امام حسین علیه الصّلاه و السّلام روحی له الفداء کنار ابن عبّاس نشسته بود، تا سؤال کرد و امام حسین خواست پاسخ دهد، آن شخص گفت با شما نبودم، با این علّامه بودم! این فرهنگ عمومی است که امام حسین علیه السّلام عالم نیست، ابن عبّاس عالم است.

 

برخورد مردم با قیام امام حسین علیه السّلام چه بود؟ یک شب اگر فرصت کردم خلاصه‌ی گفتگوها را عرض می‌کنم که این سی و سه یا سی و چهار نفری که آمدند با امام حسین علیه السّلام صحبت کردند چه گفتند. یک نفر از آن‌هایی که صحبت کرده است، نگفته است که آقا شما درست می‌گویید. همه آمدند امام علیه السّلام را از اشتباه در بیاورند؛ حالا یا روی دلسوزی که اشتباه نکنید، خون شما را می‌ریزند. یا روی دلسوزی که این کوفی‌ها شما را فریب می‌دهند یا روی این حساب که در امّت اختلاف ایجاد نکن.

 

شما وضع جامعه را ببینید، خطرات بین المللی را ببینید، با روم درگیری داریم ببینید. آقا این حرف‌ها را مطرح نکنید! این حرف‌ها را نگویید. آن‌جا وسط جامعه‌ی اسلامی نروید مردم کوفه را بشورانید. اتّحاد را به هم نزنید. ادبیات این‌طور است. عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه به مسلم و امام حسین علیه السّلام می‌گفت شما دارید وحدت و انسجام جامعه را به هم می‌زنید. وحدت را نشکنید. محور وحدت چیست؟ به امام حسین سلام الله علیه که محور وحدت است می‌گویند وحدت را نشکنید. این فرهنگ عمومی پذیرفته است، اگر نپذیرفته بود که نمی‌توانستند بگویند. خیلی کار کرده بود که فرهنگ عمومی توانسته بود بپذیرد. ما با نتیجه‌ی آن کار داریم.