هر چند برخی از نویسندگان نام چند فرزند برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ذکر کرده انداما قول مشهور این است که:از ایشان تنها یک فرزند، هم نام و هم کنیه با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ متولد شده است.علاوه بر این که تقسیم میراث آن حضرت میان مادر و برادر ایشان نیز می تواند مؤید قول مشهور باشد، که به آن اشاره خواهیم کرد.

گفته شد برخی از نویسندگان چند فرزند برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ذکر کرده اند از جمله این فرزندان «محمد، موسی، فاطمه، عایشه، حسین و…».[۱]
اما به نظر می رسد این اقوال صحیح نباشد، چرا که
:
اولاً علمای شیعه تنها فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ را حضرت مهدی (عج) می دانند و نام دیگری را ذکر نکرده اند. شیخ مفید یک فرزند را می پذیرد. نظر شیخ این است: «أمّا الحسن‏ بن‏ علیّ‏ العسکری‏ علیه‏ السّلام‏ فلم‏ یکن‏ له‏ ولد سوى‏ صاحب‏ الزّمان‏ علیه الصلاه و السّلام و لم یخلف ولدا غیره ظاهرا و باطنا، و إنّما خلّفه علیه السّلام غائبا مستترا و خائفا منتظرا لدوله الحق».[۲]
کلینی در کافی می نویسد: «فرزندی برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ به دنیا آمد و او را محمد نام نهادند.»[۳] طبرسی در اعلام الوری همین قول را ذکر کرده است و می نویسد فردی از امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد: آقای من آیا برای شما فرزندی هست؟ حضرت فرمود بله. سؤال کرد، اگر امری اتفاق بیفتد در کجا از او می توانم سؤال کنم؟ حضرت فرمود: در مدینه.[۴] اما گنجی شافعی در کتاب مناقب، درباره هنگامه شهادت امام علیه سلام می گوید: ایشان در روز جمعه سوم ربیع اول سال ۲۶۶ از دنیا رفت و یک فرزند از خود به یادگار گذاشت که همان امام منتظر است. أبو مظفر یوسف سبط ابن جوزی در کتاب خصائص این سخن را تایید می کند و می گوید: «درگذشت آن حضرت در سال ۲۶۰ بود و تنها فرزند ایشان محمد نام داشت همانگونه که محمد بن طلحه شافعی هم این نظر را داشت.[۵] خنجی در وسیله الخادم الی المخدوم نیز همین گفته را باور دارد.[۶]
علامه مجلسی در بحارالانوار می نویسد: اینکه حضرت مهدی (عج) برادری به نام موسی داشته باشد. این خبر غریب است.[۷]
ثانیاً یک دلیل تاریخی هم وجود دارد که قول مشهور را تأیید می کند
.
کلینی می نویسد:معتمد عباسی چون شنیده بود که از حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی باقی مانده درصدد یافتن او برآمد و دستور داد عدّه ای از قابله ها، زنان و کنیزان آن حضرت را معاینه نمایند و اگر آثار حمل در آنها مشاهده شد گزارش کنند
.
نقل شده است که یکی از قابله ها به کنیزی شک کرد، از طرف خلیفه دستور داده شد که آن کنیز را در محلی تحت نظر قرار بدهند
… سرانجام چون اثری از حمل ظاهر نشد آن کنیز آزاد گردید[۸].
معتمد برای آنکه وانمود کند که از امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی باقی نمانده و شیعیان از وجود امام بعدی نومید گردند، دستور داد، میراث آن حضرت میان مادر و برادر امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ تقسیم شود:
این تقسیم ارث دلالت بر این دارد که امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزند دیگری نداشته اند و با توجه به اینکه خلیفه نتوانسته بود امام مهدی ـ علیه السّلام ـ را پیدا کند
بنابراین دستور می دهد که ارث امام تقسیم شود.
علی بن عیسی اربلی می نویسد: شیعیان عقیده داشتند که از امام فرزندی باقی مانده است که امامت را بر عهده دارد. [۹]زیرا تعدادی از آنان فرزند خردسال امام را قبلاً دیده بودند
.
اقوال دیگری که در این رابطه هست مبنی بر داشتن فرزندانی دیگر، مورد قبول علمای شیعه نیست
.

۱– عدم فرزند برای امام حسن عسکری (ع)
جعفر کذاب [۱۰]و زیدیه [۱۱]به این مساله معتقد بودند.
 شماری دیگر نیز همین نظر را داشتند.

۲-چهار فرزند برای امام عسکری (ع)از قول نصر بن علی [۱۲]با نامهای
۱- حجت ۲- موسی ۳- فاطمه ۴- عایشه
۳-فرزندی قبل از حضرت مهدی(عج)
 داشته و از دنیا رفته[۱۳]
۴-یک پسر و یک دختر[۱۴]
۵-
 دو پسر موسی و محمد[۱۵]
۶- دو پسر یکی مرده و دیگری زنده

 مسعودی در این باره نقل می کند: برخی از یاران مورد اطمینان از ابراهیم پسر ادریس نقل کرده اند که نزد امام حسن عسکری رفتم و دو گوسفند بردم. امام فرمود هر دو گوسفند را برای پسرش قربانی کنم، و از آن خود بخورم و به دوستانم هم بدهم. من اینگونه نمودم اما بعد از چندی که امام را دیدم فرمود، آن پسر از دنیا رفت. بعدها دوباره دو گوسفند برداشته و به دیدار حضرت رفتم. فرمود هر دو را قربانی کنم و برای پسرش که تازه متولد شده است عقیقه نمایم. بعدها که نزد امام رفتم از این فرزند چیزی نفرمودند.[۱۶]

۷- هفت فرزند

۱- قائم (علیه السلام)، ۲- موسى، ۳- جعفر، ۴- إبراهیم‏، ۵- عائشه، ۶- فاطمه، ۷- دلاله.[۱۷]

۸- سه فرزند

۱-محمد ۲- موسی ۳- فاطمه[۱۸]

در پایان اینکه برخی بر این باورند فاطمه دختر امام حسن عسکری در شهر قم مدفون است و این نیز خبری مستند به نظر نمی رسد.

  منبع: سخن تاریخ


[۱] حسینی، سید محمد رضا، تاریخ اهل البیت(ع)، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۲ به نقل از هدایه المخطوطه.

[۲] طبرسی، تاج الموالید، ص ۱۰۶٫

[۳] کلینی، کافی، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۶۴٫

[۴] اعلام الوری، طبرسی، ص ۲۵۱٫

[۵] شیخ حر عاملی، اثبات الهدی، ج ۵، ص ۲۴۹ .

[۶] خنجی، ص ۲۶۸٫

[۷] کلینی، کافی، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۶۴٫

[۸] طبرسی، پیشین، ص ۲۵۱٫

[۹] علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، مکتبه بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق، ج ۳، ص ۱۹۹٫

[۱۰] کشف الاستار ص ۵۷

[۱۱] مقدمه کمال الدین، ص ۷۹

[۱۲] نجم الثاقب ص ۱۳۶

[۱۳] غیبه شلمغانی، ص ۱۴۸٫

[۱۴] تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱، ص ۱۹۰٫

[۱۵] کمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۴۴۷٫

[۱۶] إثبات الوصیه، المسعودی، صص۲۶۱- ۲۶۰٫

[۱۷] راحه الارواح، سبزواری، ص ۲۶۷؛ التتمه فی تواریخ الأئمه (ع)،عاملی، ص ۱۴۳؛ به نقل از کشف الغمه، ص ۴۹۲٫

[۱۸] تاریخ أهل البیت، ابن ابی الثلج، ص ۱۱۲٫