ای فلک رفعت و عرش مکین!

تاجوَر کشور شرع مبین

ای یکمین پور شه لافتی

وی به پیمبر تو دوم جانشین

شیر هجا، بحر سخا، کوه حلم

نور خدا، شمع هدی، اصل دین

دامن صدیقه کبری، تو را

مکتب فضل و ادب اولین

محضر جد و پدر تاجدار

داد تو را، درس شعور و یقین

آنچه نمودی تو به جنگ جمل

خواند ملک به قدرتت: آفرین

حُسن حَسن، مُشتهَر خاص و عام

نام حَسن، نقش دل اهل دین

ای پسر فاطمه روحی فداک!

صورت تو، زینت عرش برین

 

گفت خدا ـ چون که تو را آفرید ـ

تبارک الله، احسنُ الخالقین!

بغض تو، نزدیک ترین ره به نار

دوستیت، رشته حبل المتین

مدح تو و کلک بشر؟ ای عجب!

ذره کجا، وصف جهان آفرین؟

داده خدا در صحف انبیا

شرح کمالات تو بر مرسلین

سوره قدری، پسر (یا) و (سین)

آیه نوری و، امام مبین

چون بخرامی به چنین قدر و جاه

روز قیامت، بر اهل زمین

جلوه رخساره تو، می برد

رونق بازار بهشت برین

بر دل «قدسی» شرر عشق تو

شعله زند تا نفس واپسین

 

شاعر: قدسیه فروزان (قدسی)