ای دیده گریه کن که عزای حسن رسید

داغ جگر گداز غریب وطن رسید

گلچین به هر چه بود، بر آن گل امان نداد

تا پای غارتش به حریم چمن رسید

بیداد و ناسزا و شماتت به یک کنار

در این میانه زهر به دادِ حسن رسید

تفسیر بوسههای نبی را لبش سرود

او را چو خون دل به فضای دهن رسید

یک از هزار زان جگر پاره پاره بود

آن لختههای دل که به دست لگن رسید

شاید که بود داغ دل او فزودهتر

زان داغها که بر جگر پنج تن رسید

بعد از شهادت از سر او دست برنداشت

ظلم مکرّری که بر آن مُمتحن رسید

تابوت اگر نبود بدن پاره پاره بود

زان چوبههای تیر که بر آن بدن رسید

 

شاعر: سیدرضا مؤید