من با «محسن» دوستی دیرینهای داشتم. پیشتر از آنکه او در «دانشگاه» مشغول به تحصیل شود، ما روزهای بسیاری را در کنار هم گذرانده بودیم. «محسن» از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود، امّا همواره جبهه را مقدم بر دانشگاه میدانست.
چند روز پیش از عملیّات والفجر (۱۰) با پدر «محسن» در سنگر نشسته بودیم. هوا به شدت سرد بود و «محسن» بیرون از سنگر در کنار آتشی که روشن کرده بود با یکی از طلاب حوزه بحث میکرد.
من به سیمای متواضع «محسن» نگاه میکردم و حسرت حال معنوی او را میخوردم. در همین فکرها بودم که از پدرش پرسیدم:
چرا محسن با این استعداد خارق العادهاش دنبال درس را نمیگیرد؟
حرفم را برید و گفت:
«نقد را ول کند، نسیه بگیرد؟!»
شیرینی پاسخ این پیر عارف در ذائقهام مانده بود تا اینکه چند وقت بعد خبر رسید، پیرمرد دومین هدیهاش، محسن را تقدیم امام کرده است. شهید «محسن هنر دوست» – برادر شهید احمد هنر دوست – دانشجوی رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه صنعتی اصفهان بود که در آخرین روزهای جنگ به کاروان شهدای دفاع مقدس پیوست!
منبع: کتاب «رسم خوبان ۲۷- آگاهی و دانش»؛ شهید محسن هنردوست، ص ۱۴ و ۱۵٫ / جاودانهها، صص ۷۰ – ۶۹٫
پاسخ دهید