ارتباط با منبع خطاناپذیر از چه سنخی است؟
براساس روایات، امامان دست آموز الهام غیبیاند. آنان صدای غیب را میشنوند؛ امّا فرشته را نمیبینند. برخلاف پیامبر که سخن فرشته را میشنود و گاه خود ملک را میبیند؛ نه اینکه تنها صدا را بشوند.[۱]
این الهام نظیر الهامی است که به حضرت خضر و ذو القرنین و حضرت مریم و مادر موسی (علیه السّلام) شده است[۲] و گاهی در قرآن کریم، تعبیر به وحی گردیده که البتّه منظور از آن «وحی نبوّت» نیست.
حضرت رضا (علیه السّلام) در ضمن حدیث مفصّلی، دربارهی امامت فرمود:
«هنگامی که خدای متعال کسی را به عنوان «امام» برای مردم برمیگزیند، به او سعهی صدر، عطا میکند و چشمههای حکمت را در دلش قرار میدهد و علم را به وی الهام میکند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنماند و در تشخیص حق سرگردان نشود. پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده، از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود».[۳]
حسن بن یحیای مدائنی گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امام میشود چگونه (و با چه عملی) جواب میدهد؟
فرمود: «گاهی به او الهام میشود و گاهی از فرشته میشنود و گاهی هر دو».[۴]
لوح محفوظ است او را پیشوا از چه محفوظ است؟ محفوظ از خطا
نی نجوسمت و نه رملست و نه خواب وحی حق، والله اعلم بالصّواب
از پی روپوش عامّه در بیان وحی دل گویند آن را صوفیان[۵]
باید توجّه داشت امام کسی است که از وجودی برتر در عصر خود برخوردار است و در نقطهی اوج و قلّهی هرم هستی قرار دارد. از این رو باطن امام –همانند باطن پیامبر- با نور ولایت حق روشن بوده و با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد.
امام همانند پیامبر، واسطهی فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق یا حق و حافظ حریم وحی و شریعت است؛ امّا پیامبر نیست؛ یعنی، مقام و شأن و مسئولیّت نبوی و رسالت را به او ندادهاند.»
امام رضا (علیه السّلام) میفرماید: «فرق میان پیامبر و رسول و امام در این است که رسول فرشتهی وحی را میبیند، صدایش را میشنود و وحی بر او نازل میشود. گاهی نیز در خواب میبیند –چنان که حضرت ابراهیم دید و پیامبر سخن فرشته را شنید- و گاه خود فرشته را میبیند نه اینکه تنها صدا را بشنود. امام کسی است که فرشته را میبیند؛ ولی سخن او را میشنود».[۶]
البتّه بنابر بعضی از تفاسیر، شنیدن معصوم عقلی است، به این معنا که امام سخن فرشتهای را با گوشش نمیشنود؛ بلکه مراد از شنیدن آن است که باطن امام تعالیم و الهامهای الهی را فرا میگیرد و میپذیرد. برای اینکه کلام الهی جز این نیست که حقایقی را به آگاهی اولیا برساند؛ میتواند از نوع صوت و لفظ نباشد.[۷]
معنای الهام
«الهام» در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است.[۸]بنابر بعضی از تفاسیر، الهام دارای معنای عام و خاص است. معنای خاصّ الهام ویژهی اولیا و اوصیا است که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد.
الهام با واسطه، توسّط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اوّلیهی انبیا رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. امّا الهام بدون واسطه عبارت است از: القای معانی و حقایق در قلوب اولیا از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد.
در معنای عام «الهام»، گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی و با سبب، از راه تزکیّه و تصفیهی نفس به دست میآید. الهام غیر حقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصّی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاصّ نژادی و جغرافیایی حاصل میشود (مانند برهمنان، کشیشان و راهبان).[۹]
برخی الهام را مربوط به جنبهی «ولایت» و وحی را مربوط به جنبهی «رسالت و نبوّت» دانسته و معتقدند: الهام، تنها از نوع کشف معنوی صرف است؛ از این رو، وحی از خواصّ نبوّت و متعلّق به ظاهر و الهام از خواصّ ولایت و مربوط به باطن است و چون ولایت بر نبوّت، تقدّم شرفی دارد؛ الهام نیز برتر از وحی خواهد بود. علاوه بر آنکه وحی مشروط به تبلیغ است؛ ولی الهام چنین نیست.[۱۰]
تفاوت اساسی میان وحی و الهام در این نکته نیز هست که پیامبر، فرشتهای را که واسطهی وحی است، هنگام القای وحی به رؤیت بصری مشاهده میکند؛ ولی در الهام امام و ولیّ، تنها حضور او را حس میکند و با رؤیت بصری او را نمیبیند.[۱۱]
در مجموع میتوان گفت: آنچه به عنوان شریعت به پیامبر القا میشود، همواره به واسطهی فرشتهای است که پیامبر گاهی، او را با رؤیت بصری مشاهده میکند و این از اختصاصات پیامبر است. امّا از آنجا که پیامبر علاوه بر شأن نبوّت و رسالت، دارای مقام ولایت نیز هست؛ از انواع دیگر الهامات ربّانی نیز بهرهمند است، چنین الهاماتی –که مشترک میان ولی، امام و نبی است- وحی به معنای خاصّی نیست و مربوط به مقام باطن (ولایت) است.
تفاوت اساسی دیگری نیز میان وحی و الهام وجود دارد و آن این است که وحی به دلیل سنخیّت خاصّ خویش، همواره مصون از دست اندازی ابلیس است. پیامبران در همهی مراحل فهم، درک و دریافت آن، در عصمت الهی قرار دارند؛ بر خلاف برخی از الهامات که گاهی شیطانی است و همواره، مصون از خطا نمیباشند. امّا از آنجا که امامان، معصوم میباشند، الهامشان حقیقی و ربّانی است؛ زیرا هم در مرحلهی فهم و هم درک و هم دریافت، مصون از خطا میباشند.
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی
[۱]. اصول کافی، روایات شمارهی ۷۰۵، ۷۰۶، ۴۳۵٫
[۲]. کهف (۱۸)، آیات ۹۸ – ۶۵؛ آل عمران (۳)، آیه ۴۲؛ زمر (۳۹)، آیات ۲۱ – ۱۷؛ طه (۲۰)، آیه ۳۸؛ قصص (۳۸)، آیه ۷٫
[۳]. نگا: اصول کافی، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۰۳ – ۱۹۸٫
[۴]. بحار الانوار، ج ۲۶، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۵۸٫
[۵]. منثوی، دفتر چهارم.
[۶]. اصول کافی، ح ۴۳۵٫
[۷]. صدر المتألّهین، شرح اصول کافی، کتاب حجّت، باب ۳، ح ۱٫
[۸]. لسان العرب، ج ۱۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۵۵۵٫
[۹]. نگا: سیّد حیدر آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۴۵۴ – ۴۵۵٫
[۱۰]. شرح فصوص الحکم، داود قیصری، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۱۱؛ الفتوحات المکّیه، ابن عربی، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۷۸٫
[۱۱]. الفتوحات المکّیه، ج ۳، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۳۸ – ۲۳۹٫
پاسخ دهید