براساس روایات، امامان دست آموز الهام غیبی‌اند. آنان صدای غیب را می‌شنوند؛ امّا فرشته را نمی‌بینند. برخلاف پیامبر که سخن فرشته را می‌شنود و گاه خود ملک را می‌بیند؛ نه این‌که تنها صدا را بشوند.[۱]

این الهام نظیر الهامی است که به حضرت خضر و ذو القرنین و حضرت مریم و مادر موسی (علیه السّلام) شده است[۲] و گاهی در قرآن کریم، تعبیر به وحی گردیده که البتّه منظور از آن «وحی نبوّت» نیست.

حضرت رضا (علیه السّلام) در ضمن حدیث مفصّلی، درباره‌ی امامت فرمود:

«هنگامی که خدای متعال کسی را به عنوان «امام» برای مردم برمی‌گزیند، به او سعه‌ی صدر، عطا می‌کند و چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی الهام می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنماند و در تشخیص حق سرگردان نشود. پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده، از خطاها و لغزش‌ها در امان خواهد بود».[۳]

حسن بن یحیای مدائنی گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امام می‌شود چگونه (و با چه عملی) جواب می‌دهد؟

فرمود: «گاهی به او الهام می‌شود و گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو».[۴]

لوح محفوظ است او را پیشوا                    از چه محفوظ است؟ محفوظ از خطا

نی نجوسمت و نه رملست و نه خواب                    وحی حق، والله اعلم بالصّواب

از پی روپوش عامّه در بیان                                  وحی دل گویند آن را صوفیان[۵]

باید توجّه داشت امام کسی است که از وجودی برتر در عصر خود برخوردار است و در نقطه‌ی اوج و قلّه‌ی هرم هستی قرار دارد. از این رو باطن امام همانند باطن پیامبر- با نور ولایت حق روشن بوده و با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد.

امام همانند پیامبر، واسطه‌ی فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق یا حق و حافظ حریم وحی و شریعت است؛ امّا پیامبر نیست؛ یعنی، مقام و شأن و مسئولیّت نبوی و رسالت را به او نداده‌اند.»

امام رضا (علیه السّلام) می‌فرماید: «فرق میان پیامبر و رسول و امام در این است که رسول فرشته‌ی وحی را می‌بیند، صدایش را می‌شنود و وحی بر او نازل می‌شود. گاهی نیز در خواب می‌بیند چنان که حضرت ابراهیم دید و پیامبر سخن فرشته را شنید- و گاه خود فرشته را می‌بیند نه این‌که تنها صدا را بشنود. امام کسی است که فرشته را می‌بیند؛ ولی سخن او را می‌شنود».[۶]

البتّه بنابر بعضی از تفاسیر، شنیدن معصوم عقلی است، به این معنا که امام سخن فرشته‌ای را با گوشش نمی‌شنود؛ بلکه مراد از شنیدن آن است که باطن امام تعالیم و الهام‌های الهی را فرا می‌گیرد و می‌پذیرد. برای این‌که کلام الهی جز این نیست که حقایقی را به آگاهی اولیا برساند؛ می‌تواند از نوع صوت و لفظ نباشد.[۷]

معنای الهام

«الهام» در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است.[۸]بنابر بعضی از تفاسیر، الهام دارای معنای عام و خاص است. معنای خاصّ الهام ویژه‌ی اولیا و اوصیا است که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه می‌باشد.

الهام با واسطه، توسّط صدایی که از شخص خارج می‌گردد و آن‌گاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده می‌شود، صورت می‌پذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اوّلیه‌ی انبیا رخ می‌دهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار می‌آورند. امّا الهام بدون واسطه عبارت است از: القای معانی و حقایق در قلوب اولیا از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد.

در معنای عام «الهام»، گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی و با سبب، از راه تزکیّه و تصفیه‌ی نفس به دست می‌آید. الهام غیر حقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصّی دارند، به مقتضای ویژگی‌های خاصّ نژادی و جغرافیایی حاصل می‌شود (مانند برهمنان، کشیشان و راهبان).[۹]

برخی الهام را مربوط به جنبه‌ی «ولایت» و وحی را مربوط به جنبه‌ی «رسالت و نبوّت» دانسته و معتقدند: الهام، تنها از نوع کشف معنوی صرف است؛ از این رو، وحی از خواصّ نبوّت و متعلّق به ظاهر و الهام از خواصّ ولایت و مربوط به باطن است و چون ولایت بر نبوّت، تقدّم شرفی دارد؛ الهام نیز برتر از وحی خواهد بود. علاوه بر آن‌که وحی مشروط به تبلیغ است؛ ولی الهام چنین نیست.[۱۰]

تفاوت اساسی میان وحی و الهام در این نکته نیز هست که پیامبر، فرشته‌ای را که واسطه‌ی وحی است، هنگام القای وحی به رؤیت بصری مشاهده می‌کند؛ ولی در الهام امام و ولیّ، تنها حضور او را حس می‌کند و با رؤیت بصری او را نمی‌بیند.[۱۱]

در مجموع می‌توان گفت: آنچه به عنوان شریعت به پیامبر القا می‌شود، همواره به واسطه‌ی فرشته‌ای است که پیامبر گاهی، او را با رؤیت بصری مشاهده می‌کند و این از اختصاصات پیامبر است. امّا از آن‌جا که پیامبر علاوه بر شأن نبوّت و رسالت، دارای مقام ولایت نیز هست؛ از انواع دیگر الهامات ربّانی نیز بهره‌مند است، چنین الهاماتی که مشترک میان ولی، امام و نبی است- وحی به معنای خاصّی نیست و مربوط به مقام باطن (ولایت) است.

تفاوت اساسی دیگری نیز میان وحی و الهام وجود دارد و آن این است که وحی به دلیل سنخیّت خاصّ خویش، همواره مصون از دست اندازی ابلیس است. پیامبران در همه‌ی مراحل فهم، درک و دریافت آن، در عصمت الهی قرار دارند؛ بر خلاف برخی از الهامات که گاهی شیطانی است و همواره، مصون از خطا نمی‌باشند. امّا از آن‌جا که امامان، معصوم می‌باشند، الهامشان حقیقی و ربّانی است؛ زیرا هم در مرحله‌ی فهم و هم درک و هم دریافت، مصون از خطا می‌باشند.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی


[۱]. اصول کافی، روایات شماره‌ی ۷۰۵، ۷۰۶، ۴۳۵٫

[۲]. کهف (۱۸)، آیات ۹۸ ۶۵؛ آل عمران (۳)، آیه ۴۲؛ زمر (۳۹)، آیات ۲۱ ۱۷؛ طه (۲۰)، آیه ۳۸؛ قصص (۳۸)، آیه ۷٫

[۳]. نگا: اصول کافی، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۰۳ ۱۹۸٫

[۴]. بحار الانوار، ج ۲۶، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۵۸٫

[۵]. منثوی، دفتر چهارم.

[۶]. اصول کافی، ح ۴۳۵٫

[۷]. صدر المتألّهین، شرح اصول کافی، کتاب حجّت، باب ۳، ح ۱٫

[۸]. لسان العرب، ج ۱۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۵۵۵٫

[۹]. نگا: سیّد حیدر آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۴۵۴ ۴۵۵٫

[۱۰]. شرح فصوص الحکم، داود قیصری، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۱۱؛ الفتوحات المکّیه، ابن عربی، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۷۸٫

[۱۱]. الفتوحات المکّیه، ج ۳، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۳۸ ۲۳۹٫