یکی از ویژگیها و نیازهای نوجوانان این است که آنها نیاز به موفّقیّت دارند و گاهی اوقات برخی از نوجوانان حتّی دست به کارهای خطرناکی میزنند تا نشان دهند که انسانهای موفّقی هستند.
برای اینکه بتوانیم این نیاز را جهتدار کنیم یکی از راهها این است که اعتماد به نفس نوجوانان را به صورت منطقی افزایش دهیم. اعتماد به نفس یعنی باور تواناییهایی که خدا در وجود انسان نهاده است؛ یعنی انسان باور کند که خداوند متعال یک سری ویژگیها و تواناییهایی را در او قرار داده تا بتواند آن را به مرحله ظهور برساند و به تعبیری عملیّاتی کند.
انواع اعتماد به نفس
اگر بخواهیم یک تقسیمبندی ارائه دهیم، باید بگوییم که سه نوع اعتماد به نفس وجود دارد؛
الف. اعتماد به نفس رفتاری
یک نوع اعتماد به نفس، رفتاری است؛ یعنی همین که انسان تواناییهای خود را بیابد و بتواند در مشکلات و کارها و مسائلی که مورد نیاز او است، از آن استفاده کند.
ب. اعتماد به نفس احساسی
دومین نوع اعتماد به نفس، اعتماد به نفس احساسی است؛ یعنی آن چیزی که بتواند هیجانات فرد را تحت کنترل قرار دهد. از آنجا که یکی از ویژگیهایی نوجوانها در دورهی نوجوانی این است که هیجانات آنها زیاد است، اگر ما بتوانیم به آنها آموزش دهیم که این احساسات و عواطف را تحت کنترل خود درآورند و بر آنها به صورت مثبت بتوانند غلبه پیدا کنند، خیلی خوب و مؤثّر است.
ج. اعتماد به نفس معنوی
سومین مورد نیز اعتماد به نفس معنوی است. خداوند متعال در وجود انسانها یک سری ظرفیّتهای خوب عبادی و بندگی قرار داده است که فرد در دورهی نوجوانی این ظرفیّت عبادی را باید به تعبیری عملیاتی کند؛ یعنی اهل عبادت باشد و بندگی خدا را بکند. اگر نوجوان بتواند ویژگیهای عبادی خود را که خدا در او قرار داده است، پیدا کند و به آن عمل کند، خیلی موثّر است و او را نورانی و معنوی میکند.
راههای افزایش اعتماد به نفس
امّا سؤالی که همیشه در ذهن پدران و مادران و حتّی نوجوانان وجود دارد، این است که چطور میتوانیم اعتماد به نفس را افزایش دهیم؟
این طور نیست که نوجوان اصلاً اعتماد به نفس نداشته باشد؛ چراکه اگر انسان اعتماد به نفس نداشت، حتّی نمیتوانست راه برود؛ چون راه رفتن نیز یک نوع توانایی است که خدا در وجود انسان قرار داده است و اگر انسان این را باور نکند، باید همیشه در گوشهای بنشیند. پس اعتماد به نفس در همهی انسانها وجود دارد، ولی ممکن است سطوح آن کم و زیاد باشد.
الف. ارتباط با خدا
اوّلین راهکار در زمینه افزایش اعتماد به نفس این است که انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند. ارتباط با خدا یعنی انسان خود را متّصل به یک منبع بسیار قوی کند و این به انسان اعتماد به نفس میدهد.
وقتی یک بچّه در کنار پدر و مادر خود قرار دارد، چون آنها را قویتر و تواناتر از خود میداند، احساس خوبی به او دست میدهد و یک مقدار شجاعت و تواناییهای او بیشتر میشود؛ چون تکیهگاه محکمی را برای خود تصوّر کرده است. مهمترین تکیهگاه انسانها میتواند خدا باشد و ما بایدبه این امر توجّه کنیم و به نوجوان خود نیز توجّه بدهیم.
در دوران دفاع مقدّس نیز نوجوانان زیادی حضور داشتند که در مقابل دشمنِ تا دندان مسلّح، قرار میگرفتند که همه ی این شجاعت ها به خاطر اتّکا و توجّهات آنها به خدای متعال بود؛ بنابراین، اگر ما بتوانیم روحیهی ارتباط با خدا را در نوجوان خود افزایش بدهیم، در اصل اعتماد به نفس او را زیاد میکنیم.
میدانید که عمدتاً افرادی که افسرده و گوشهگیر هستند و احساس تنهایی میکنند، اعتماد به نفس پایینی هم دارند؛ چون در معاملات زندگی خود خدا را فراموش کردهاند، لذا همین مسئله منجر به بروز مشکلاتی در آنها میشود.
ب. خود شناسی
دومین نکتهای که باید به آن توجّه کرد، این است که نوجوانان باید خود را هم بشناسند؛ چراکه: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[۱].
گاهی اوقات برخی از نوجوانها و کودکان ما و حتّی گاهی بزرگسالان ما، خود را نشناختهاند نمیدانند که چقدر توانایی دارند. برای اینکه این شناخت در فرد ایجاد شود، باید موفّقیّتهای قبلی خود را رصد کند و بگردد و ببیند که خدا چقدر به او لطف کرده و چه توانایی هایی داده است.
تواناییهای وسیع و عظیم بسیاری در انسان وجود دارد که اگر انسان به این تواناییهای خود توجّه داشته باشد، باعث میشود که باور به تواناییهایش افزایش پیدا کند که نتیجهی آن، همان اعتماد به نفس است.
ج. هدف گذاری مثبت
سوّمین چیزی که در افزایش اعتماد به نفس خیلی مؤثّر است، این است که افراد یاد بگیرند در زندگیهای خود هدفگذاریهای مثبت داشته باشند. مثلاً یک دانشآموز در طول سال تحصیلی خود به گونه ای هدفگذاری کند که در درس خود موفّق شود.
البتّه باید به این نکته توجّه کرد که همیشه هدف به تنهایی کافی نیست و یکی از مشکلات این است که گاهی اوقات ممکن است هدفها خوب باشد، ولی راهکارها و برنامهریزیهای مناسبی برای آن وجود نداشته باشد. بنابراین، باید این نکته را نیز به نوجوان آموزش دهیم.
حرکت به سمت نور!
حرکت انسانِ بیهدف، مثل حرکت کردن در تاریکی است. در جایی که نور نیست، انسان نمیفهمد به کجا دارد میرود. امّا هدفگذاری یعنی اینکه ما یک نقطهی روشن را برای خود در این تاریکی ترسیم کنیم و تصمیم بگیریم که به سمت آن حرکت کنیم.
برنامهریزی یعنی اینکه انسان برای این حرکت خود از چه وسیلهای استفاده میکند؛ آیا با پای پیاده میرود، یا سوار بر دوچرخه، ماشین و مرکبی دیگر است؟ لذا برنامهریزی میتواند به ما کمک کند که سریعتر و بهتر به آن نقطهی روشنی که برای خود در ذهنمان ترسیم کردهایم، برسیم.
هدف گذاری در جنگ!
انسانهایی که در زندگی هدفگذاری دارند، اعتماد به نفس هم در آنها افزایش مییابد. در توصیف آقا امیر المؤمنین، علی علیه السلام آمده است که وقتی ایشان در میدان نبرد میجنگیدند، با نابود کردن دشمنانی که نزدیک ایشان و در مقابل روی حضرت بودند، دلخوش نمیشدند و به آنها توجّهی نمیکردند؛ بلکه گاهی اوقات حضرت روی پاهای خود بلند میشدند و انتهای لشگر را نگاه میکردند. وقتی از ایشان می پرسیدند کنه این چه کاری است و چرا این کار را انجام میدهید، حضرت میفرمودند: من تا هدف خود فاصله دارم؛ آخرین دشمن را هم من باید ببینم و به این جلوییها دلخوش نباشم!
د. کسب مهارتهای آموزشی
یکی دیگر از راهکارها برای نوجوانان این است که در زمینه های مختلف آموزشی موفّقیت ها و مهارت هایی را کسب کنند. وقتی فرد در موضوعی موفّق میشود، به نوعی اعتماد به نفس او افزایش پیدا میکند و خود رضایتمندی او بالاتر میرود.
سعی کنیم نوجوانان خود را در یک سری از عرصههایی که فوق آن انتظار است، آموزشهای ویژهای بدهیم؛ مثلاً در زمینه های هنری، آموزشهایی در قالب آشپزی، خط و از این قبیل ببینند. وقتی به عنوان مثال، خطّ یک نوجوان زیبا باشد، احساس خوبی به او دست میدهد. یا وقتی دختر خانمی آشپزی را خوب انجام می دهد، احساس خوبی دارد که این احساس همان اعتماد به نفس است. لذا نیاز است که گاهی اوقات ما با برنامهریزی مناسب، زمینه یک سری از آموزشهای خوب و مورد نیاز را برای نوجوانان فراهم کنیم.
[۱]– بحار الأنوار، ج ۲، ص ۳۲٫
پاسخ دهید