گفته‌اند که کعب بن مالک هنگامی که در معرکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را دید، مسلمین را به سلامتی ایشان بشارت داد. سپس افرادی که پشت کوه بر روی صخره‌ای نشسته بودند، برخواستند و به سوی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله رفتند. آن اشخاص شامل ابوبکر، عمر، علی، زبیر، سعد، و حارث بن صمه بود.[۱]

در نص دیگری نیز آمده است که اصحاب صخره بر روی کوه بودند و با هم مشاجره می‌کردند. چراکه بعضی از آنها می‌گفتند:« ای کاش کسی را به سوی عبدالله بن ابی می‌فرستادیم تا برایمان از ابوسفیان امان بگیرد.» او ادامه داد:« اى مردم محمد کشته شد. پس پیش از آنکه قومتان بیایند و شما را بکشند به سوى آنها بازگردید.»[۲]

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که در آن لحظات پیش می‌رفت و مردم را فرا مى‏خواند، نزد اصحاب صخره رسید. وقتی آنها پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را دیدند، وی را نشناختند. بدین ترتیب، یکی از آنان تیرى در کمان نهاد تا ایشان را بزند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که چنین دید، بانگ زد: «من رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستم!»  آنها هم که تازه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را شناخته بودند، از زنده بودن ایشان خوشحال شدند. و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز به خاطر پیدا کردن یاران مدافعش، خوشحال شد.

می‌گوییم:

اولاً: راوی به کلی نام علی علیه‌السلام را از فهرست مدافعین حضرت پاک کرده است. چنین چیزی سهو و خطا نیست. بلکه جعل یک کینه توز است که می‌خواهد القا کند: علی علیه‌السلام از کسانی بود که به سمت کوه فرار کرده و از آن بالا رفته تا به صخره رسیده است. اما حقیقت آن است که او لحظه به لحظه در کنار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله حظور داشت. ایشان بود که هجمه‌های لشکر کفر را از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  دفع می‌کرد و فرماندهان آنها را به قتل می‌رساند و آنها را در معرکه زمین گیر می‌کرد.

ثانیاً: معنا ندارد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به خاطر یافتن مدافع از دیدن آنها خوشحال شود. چراکه آنها قبل از آن از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دفاع نکردند. آنها به کوه پناه آوردند. و از ایشان فرار کردند. و جان او را به مخاطره انداختند.


[۱]. تاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۲۰۰ ؛ الکامل فی التاریخ ج۲ ص۱۵۷ ؛ البدایه والنهایه (ط دار إحیاء التراث العربی) ج۴ ص۳۹ ؛ إمتاع الأسماع ج۱۳ ص۲۵۴ ؛ السیره النبویه لابن إسحاق ج۳ ص۳۰۹ ؛ عیون الأثر ج۱ ص۴۲۰ ؛ السیره النبویه لابن کثیر ج۳ ص۶۸ ؛ الثقات لابن حبان ج۱ ص۲۲۹ ؛ کتاب الأوائل للطبرانی ص۷۵ ؛ الدرر لابن عبد البر ص۱۵۰ ؛ جامع البیان ج۴ ص۱۸۲ ؛ سبل الهدى والرشاد ج۴ ص۲۰۷ و ۲۰۸ ؛ بحار الأنوار ج۲۰ ص۲۸ ؛ الفصول المهمه فی تألیف الأمه ص۱۱۹ ؛ النص والإجتهاد ص۳۴۳ ؛ تفسیر السمرقندی ج۱ ص۲۷۶ وتفسیر الثعلبی ج۳  ص۱۷۷ ؛ تفسیر البغوی ج۱ ص۳۵۸ ؛ تفسیر الآلوسی ج۴ ص۷۳ و ۹۱٫

[۲]. السیره الحلبیه (ط دار المعرفه) ج۲ ص۵۱۸ ؛ جامع البیان ج۴ ص۱۴۹ و ۱۸۱ ؛ تفسیر الثعلبی ج۳ ص۱۸۶ ؛ تفسیر البغوی ج۱ ص۳۶۳ ؛ الدر المنثور ج۲ ص۸۷ ؛ البدایه والنهایه (ط دار إحیاء التراث العربی) ج۴ ص۲۶ ؛ السیره النبویه لابن کثیر ج۳ ص۴۵ ؛ فتح الباری ج۷ ص۲۷۱ ؛ اریخ الأمم والملوک ج۲ ص۲۰۲٫