از لاله دید، پُرچمنی، در برابرش
مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمدعابد تبریزی
از لاله دید، پُرچمنی، در برابرش
آمد دمی که بر سر جسم برادرش
لبریز برکهای به تموّج ز خونِ گرم
غلتان در آن، برادرِ با جان برابرش
خاک سیه، شفق زده، همچون افق ز خون
وز موج آن گرفته چو مه، روی انورش
چون شاخهای که بشْکند از نخل بارور
تیغ جفا دو دست فکنده ز پیکرش
آن ساقیای که داشت بسی چشمها به راه
خون کرده دورِ چرخِ ستمگر به ساغرش
صد چشمه خون ز دیده به دامن نثارشد
تا بر سِتُرد ژالهی خونین ز عبهرش
انگیخت شور حشر ز درد درون چو دید
بر روی خاک، قامت غوغای محشرش
زنگار دود آه، رخ چرخ، تیره کرد
شنگرف خون چو دید به یاقوت احمرش
عنقای قافِ همّت و مردانگی و عشق
در خاک و خون تپیده چو بشکسته شهپرش
گویی نشد مجال که سر گیردش ز خاک
زین روی، رو نهاد به روی برادرش
نالید کای نهال برومند باغ دین!
بشکست قامتم چو شکستی ز باد کین
شاعر: محمدعابد تبریزی
پاسخ دهید