سوال: من یک دختر ده ساله و یک پسر سیزده ساله دارم. آنها برای تماشای تلویزیون خیلی با هم دعوا می کنند. باید چگونه با آنها برخود کنم؟

جواب:

یکی از نکاتی که نمی توان آن را به طور کلّی حل کرد، درگیری های فرزندان در خانه است. بچّه ها به دلیل اختلاف سلیقه، اختلاف نگاه، اختلاف سن و اختلاف جنسیّت، باهم درگیری پیدا می کنند.

آن چیزی که والدین باید به دنبال آن باشند، این است که اختلافات بین فرزندان را کم کنند؛ امّا چه طور می شود این کار را انجام داد؟ بگذارید من چند شیوه را عرض کنم.

راه های کم کردن اختلاف و درگیری

الف. پرهیز از بیکاری

اوّلین نکته این است که اگر بی کاری بچّه ها زیاد باشد، دعواهای آنها زیاد می شود، ما در جلسات قبل به شوخی عرض کردیم که اگر خانم و آقا در روز جمعه بی کار باشند، اختلاف بیشتری با هم دارند؛ مسئله ی بی کاری، هم برای بچّه ها و هم برای بزرگترها یک آسیب بزرگ است. این که گفتیم نوجوان سالم یک نوجوان پر کار است، یعنی همین.

اگر هر دوی بچّه ها بی کار باشند و بخواهند تلویزیون نگاه کنند، معلوم است که در اینجا دعوا می شود. امروزه بیشتر خانواده ها به این سمت و سو حرکت می کنند که دو تلویزیون در خانه داشته باشند تا بچّه ها با هم دیگر دعوا نکنند. ما این را صلاح نمی دانیم؛ چراکه قرار نیست وقت فرزندان ما دائم بر سر تلویزیون باشد.

ب. برنامه ریزی

والدین باید برای فرزندان به صورت مجزا برنامه ریزی کنند؛ مثلاً پدر به پسر خود بگوید: پسر گلم! تو قرار است که روزانه دو ساعت تلویزیون نگاه کنی، بگو چه ساعتی را دوست داری تلویزیون تماشا کنی؟ به دخترشان نیز همین را بگویند؛ البته به عنوان یک بحث تربیتی ما باید تلویزیون نگاه کردن بچّه ها را مدیرت کنیم.

به طور مثال والدین برنامه ی کلّی تلویزیون را ببینند و با بچّه های خود مشورت کنند تا ببینند که چه برنامه ای برای او مناسب است. بچّه ها در این سن باید از والدین خود تعبد داشته باشند؛ یعنی والدین می توانند با یک سری از امر و نهی های منطقی برنامه های نامتناسب را حذف کنند. زمانی که نوبت تماشای تلویزیون هر کدام از این فرزندان است ما باید برای دیگری، برنامه ای داشته باشیم.

تلویزیون، نیاز غیر حقیقی

امروزه بخشی از درگیری ها در خانه به خاطر دیدن تلویزیون است، من می خواهم بگویم که اصلاً تلویزیون دیدن یک نیاز حقیقی برای انسان نیست. نیاز اصلی یعنی چه؟ مثلاً پدر خانواده که صبح برای تهیّه رزق و روزی از خانه بیرون می رود، این کار او یعنی یک نیاز حقیقی؛ اگر هم تلویزیون بهترین فیلم را پخش کند، پدر کارش را تعطیل نمی کند تا فیلم را ببیند.

استفاده از روش جایگزین

در گذشته مادری به من گفت: فرزندم یکی از برنامه های تلویزیونی را که با آهنگ زیادی همراه است، خیلی دوست دارد و من نمی خواهم که او آن برنامه را ببیند؛ باید چه کار کنم؟ من به این مادر گفتم که باید یک جایگزین مناسب برای آن داشته باشید؛ مثلاً به بچّه بگویید که بیا با هم بازی کنیم؛ قطعاً یک کودک زیر هفت سال، بازی کردن را ترجیح می دهد یا اگر به او پیشنهاد پارک بدهید، او هم قبول می کند. امّا وقتی بچّه بی کار باشد، برنامه تلویزیونی می بیند.

فعالیّت های جایگیزین تلویزیون

ما باید برای بچّه های خود یک سری از فعالیت ها را تعریف کنیم. ما باید بچّه ها را به سمت و سویی ببریم که چهارچوب هایی را بپذیرند و در خانه مسئولیت هایی داشته باشند. من به چند مورد اشاره می کنم:

الف. درس خواندن

اوّلین وظیفه بچّه ها می تواند درس خواندن آنها باشد؛ یعنی بخش عمده ای که بچّه ها در خانه هستند، باید مربوط به درس خواندن و انجام تکالیفشان باشد.

ب. تفریح سالم

دوّم این که بخشی از برنامه ی بچّه ها باید برنامه های تفریحی باشد؛ البته تلویزیون هم می تواند بخشی از این تفریح باشد و نه همه ی آن؛ تفریح یعنی چه؟ یعنی دخترها به کارهای دخترانه و پسرها به کارهای پسرانه مشغول باشند.

یکی از عوامل موفقیت فرزندان در آینده

در گذشته یکی از مادران به من گفت: ما در گوشه ای از خانه یک محوطه ی کوچکی برای فرزند خود درست کردیم و وسایل معرّق کاری را برای او تهیّه کردیم تا سرش گرم شود؛ اتفاقاً همین امر باعث شد که وقتی فرزند ما بزرگتر شود، در هنر معرّق کاری رتبه ی خوبی کسب کند که این موّفقیت به برکت همان محیط کوچک بود.

ادیسون می گوید که من این مقام را مدیون مادرم هستم؛ چراکه او در زیرزمین خانه برای من یک کارگاه ساده بنا کرد و من از همان جا به این موفّقیت ها دست پیدا کردم.

ج. مسئولیت دادن

سوّمین نکته این است که والدین باید در محیط خانه به فرزندان مسئولیت بدهند؛ مثلاً به دختر خود بگویند: دختر خوبم! یک نوبت از ظرف ها را تو بشوی یا بگوید: پسر خوبم! تو هم در جمع و پهن کردن سفره کمک کن؛ همچنین بخشی از مسئولیت های بیرون را به بچّه ها و گذار کنند.