در نهضت عاشورا، امام حسین (علیه السّلام) یک سری شیوه‌ها و تاکتیک‌های تبلیغی داشت تا بدین وسیله مردم را از حقیقت آگاه سازد. این روش‌های تبلیغی هم مایه‌ی ماندگاری نهضت و مصونیت چهره‌ی آن « از انحرافات و کژ اندیشی‌ها بود و هم عاملی روحیه بخش در یاران و ایجاد تزلزل در انگیزه‌ی سپاه کوفه بود. و هم موجب رسوایی یا خنثی شدن تبلیغات دشمن شد. یکی از این روش‌ها «اتمام حجّت» بود. امام حسین (علیه السّلام) با این روش، راه هر گونه عذر، بهانه، توجیه و تأویل را بر روی دشمنان بسته و زمینه را برای پیوستن افراد به جبهه‌ی حق فراهم می‌ساخت و انسان‌های ناآگاه را از دشمنی با آن حضرت برحذر می‌داشت.

«اتمام حجّت» شیوه‌ای برای احیا و ترویج فرهنگ گفت و گو تلقی می‌شد؛ روشی که حضرت ابا عبد الله (علیه السّلام) از سنّت نبوی و علوی الهام گرفته بود. آن حضرت به وضوح مشاهده می‌کرد که فرهنگ دعوت، تبلیغ و ارشاد، فراموش و خشونت، زور و ارعاب جایگزین منطق، مشورت و مناظره شده است. از این رو همواره کوشش می‌کرد تا با احتجاج‌ها و اتمام حجّت‌های خویش، اهمّیّت و پایبندی به اصل مذاکره را به عنوان یک سنّت حسنه به مردم خاطر نشان سازد.

آن حضرت در یکی از اتمام حجّت‌های خود می‌فرماید:

«آیا من پسر دختر پیامبر شما، فرزند پسر عموی او که نخستین مسلمان بود نیستم؟ آیا حمزه سیّد الشّهداء و جعفر طیار عموهای من نیستند؟ آیا سخن پیامبر خدا به شما نرسیده که فرمود: این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند؟ اگر شما مرا دروغ‌گو می‌پندارید از کسانی چون جابر بن عبد الله انصاری، ابا سعید خدری، سهل بن سعد ساعدی، زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید!

آیا من کسی از شما را کشته‌ام که به خونخواهی برخاسته‌اید؟ یا مالی از شما نابود کرده‌ام که تقاص می‌کنید یا زخمی بر کسی زده‌ام که قصاص می‌نمایید؟

آن‌ها هیچ نگفتند: آن‌گاه امام فریاد زد: «ای شبث بن ربعی! ای حجار بن ابجر! ای قیس بن اشعث! ای یزید بن حارث! آیا شما ننوشتید که میوه‌های این‌جا رسیده، باغ‌ها سرسبز شده و اینک بشتاب که به سوی لشکری آماده می‌آیی؟ نه به خدا هرگز مانند مردمان دون و پست، دست بیعت نمی‌سپارم و مانند بردگان فرار نمی‌کنم.»[۱]

امام (علیه السّلام) با چنین جملاتی، به عدم تنافی منطق گفتمان با اصول گرایی و ذلّت ناپذیری تأکید می‌ورزد البتّه این سیرت از سوی پیروان وی نیز پیگیری می‌شد؛ چنان که عبّاس بن علی، زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر در مواضع گوناگون، با دشمن خونخوار به گفت و گو پرداخته و اتمام حجت می‌کردند.[۲]

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی ویژه محرم؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: گروه مؤلفان


[۱]. نگا: تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۲۷-۴۲۴٫

[۲]. همان، ص ۴۱۷٫