بعضی از معلم‌های مدرسه زن بودند. چون حجاب درست و حسابی نداشتند، اسدالله به آن‌ها نزدیک نمی‌شد. روزی بچّه‌های مدرسه به همراه خانم معلم‌ها برای گردش به باغ رفته بودند. اسدالله از جمع فاصله گرفته و در گوشه‌ای ایستاده بود. وقتی بچّه‌ها از او پرسیده بودند:

«چرا این جا ایستاده‌ای و جلو نمی‌آیی؟»

جواب داده بود:

«آن‌ها نامحرم‌اند. من با نامحرم حرف نمی‌زنم.»


رسم خوبان ۱۹ – غیرت دینی و تقیّد به ضوابط شرعی، ص ۴۷٫