اینکه بیشتر مردم اهل جهنّم یا مخلّد در آتشاند، نه تنها ثابت نیست؛ بلکه دلایل روشنى برخلاف آن وجود دارد. «خالدین در جهنم» کسانىاند که از روى علم و عمد و عناد با پروردگار، راه عصیان برگزیده و در برابر حجتهاى روشن الهى گردن فرازى کردهاند و بر گمراهى خود، با وجود صدها چراغ روشن اصرار ورزیدهاند. این گروه هر اندازه زیاد باشند، نسبت به کل جمعیت بشر ناچیزاند. سایر گمراهان و گنهکاران از طریق توبه، شفاعت و یا آمرزش الهى، نجات مىیابند و در غیر این صورت آنان پس از تحمّل مدتى عذاب و پاک شدن از آلودگىها، بالاخره از آن خلاصى یافته و براى ابد در بهشت برین سکنا خواهند گزید و با توجه به ابدى بودن بهشت براى آنان، هر اندازه هم در عذاب بوده باشند، با بهشت ابدى قابل قیاس نیست.

از طرفى انحصار خلقت به انسانهاى نیک رفتار، مستلزم نفى اختیار انسان و به تعبیر دیگر مستلزم نفى آفرینش انسان به عنوان موجودى مختار و متفاوت از دیگر موجودات است.

به طور معمول انسانهاى گنهکار نیز، کارهاى نیکى انجام مىدهند و کمتر انسانى است که کفر، عناد و مخالفت با خدا، همه وجود او را فرا گرفته باشد. همان کارهاى نیک و خوب گنه کاران، کمال اختیارى آنان است و ارزش آفرینش را داشت. آنان با همان کمال اختیارى، مىتوانند مشمول رحمت الهى شوند. هر  چند که حتى اگر کفر تمام وجود انسانى را فراگیرد، باز حکمت اقتضا مىکرد که آفریده شود، زیرا همو نیز موجودى است که مىتواند با اختیار خود به کمال برسد.

 

 

پرسش و پاسخ ها «راز آفرینش» / مؤلف:حمیدرضا شاکرین

دفتر نشر معارف