گر بر سرِ دارم، خبر از یارم بیارید
بر کشته‌ی من، جانِ دگر بار بیارید
 
آرید اگر مژده از آن نرگس بیمار
بهر دل بیمار، پرستار بیارید
 
با آن که گل باغ وفا، بوی نکردید
بر من خبر از آن گل بی‌خار بیارید
 
ز آن فوج سپاهی که مرا بود به همراه
یک یار، به غیر از در و دیوار بیارید
 
بیهوده مرا سنگ زنید از در و از بام
من عاشق جان‌باخته‌ام، دار بیارید
 
خواهید اگر عاقبت عشق ببینید
فردا چو شود، روی به بازار بیارید

 

شاعر: علی انسانی