«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»[۱].

«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»[۲].

سردار سلیمانی منتظرِ چنین روز و چنین فرصتی بود، و لقاء به محبوبِ خود یعنی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و شهدایی که ایشان بدرقه کرده بودند برای ایشان آرزو بود و به آرزوی خود رسیدند، و خدای متعال را شکر که با دستِ پُر رفتند، در بسیاری از گره‌هایی که در جبهه‌ها پیش می‌آمد با دستِ گره‌گشای ایشان جبهه‌ی ما راه می‌افتاد، تشکیلِ مقاومتِ منطقه، نجاتِ سوریه، نجاتِ عراق بدونِ حضورِ این سردارِ عزیز عملی نبود، او بود که پاکستان و افغانستان و سوریه و ایران و عراق و یمن را به هم پیوست و میوه‌ی مقاومت را در سراسرِ عالَم بصورتِ یک شجره‌ی طیّبه‌ای صادر کرد، و روحیه‌ی مقاومت در کشورهای مختلف، حتّی در اروپا و غرب امروز جزوِ یادگارهای حاج قاسم سلیمانی است، عالَم بدهکارِ این سردارِ عزیز است، جبهه‌ی مقاومت مدیون است، و ایرانِ عزیزِ ما قدردان بود و حقّ عظیمی از این سردار را به عهده‌ی خودشان می‌بینند و شهادتِ ایشان را بعنوانِ یک داغِ عظیم در راهِ خدای متعال تحمّل می‌کنند.

شهید سردار سلیمانی آموزگارِ بزرگی بودند که هم درسِ دنیاگریزی، شهرت‌گریزی، مقام‌گریزی را عملاً به همه‌ی صاحبانِ نفسِ زکیّه تعلیم می‌داد، به اندازه‌ی یک سرِ سوزن به دنیا وابستگی نداشتند، و به همین دلیل جبهه رفتن برای ایشان عشق بود، هیچ مشکلی نداشتند و پرواز می‌کردند، اگر کسی به دنیا علاقه‌ای داشته باشد نمی‌تواند از دنیا دل بکند، ولی او دل کنده بود و همواره آماده‌ی پرواز و شهادت بود.

حاج قاسم سلیمانی در تواضع کم‌نظیر بودند، با داشتنِ سوابقِ درخشانِ فرماندهی و پیروزی‌های عظیم و گرفتنِ مدال‌های مختلف از فرمانده‌ی کل قوا و نایبِ امام زمان ارواحنا فداه که آخرین درجه‌ی ایشان درجه‌ی ذوالفقار بود، ایشان مدالِ ذوالفقار را به خودشان اختصاص دادند،سپهبد بودند، سرلشکر بودند، ولی تواضعِ ایشان در حدّ یک سرباز بود، هرگز جلوتر از معممین راه نمی‌رفت، نسبت به همه‌ی مردم در نهایتِ تواضع و ادب برخورد می‌کرد، همه را در آغوش می‌گرفت، همه را می‌بوسید، وقتی برای سیل‌زده‌ها رفتند با ماشین بازدید نکردند، خودِ ایشان پیاده شدند و با مردم در رفع مشکلات در آب مشارکت کردند، دلسوز بودند، مردمی بودند، مؤمن بودند، مجاهد بودند، به معنیِ واقعیِ کلمه عارف بودند، اهلِ معنا بودند، چشمِ بصیرتِ ایشان باز بود، شهادتِ خود را حدس می‌زد، و بعضی‌ها گفته‌اند که حاج قاسم سلیمانی گفته بودند من در فاطمیه‌ی بعدی نیستم، و خبر هایی که از دیگر هم‌سنگرانِ ایشان می‌دادند که این‌ها شهادتِ دقیقِ خودشان را با ساعت و زمانِ دقیق می‌دانستند نشان می‌داد که خودِ ایشان هم جزوِ همان‌هایی است که خدای متعال باطنِ او را نورانی قرار داده است و حوادثی که برای ایشان پیش می‌آید خدای متعال به قلبِ ایشان الهام می‌کرد.

و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر افتخاری که داشتند با همه‌ی رشادت و شجاعت و لیاقتِ فرماندهی بدونِ اذنِ فرمانده‌ی کل قوا هیچ کاری نمی‌کرد، مطیعِ محض رهبرِ عزیزِ انقلاب بود و خود را بعنوانِ سربازِ آقا معرّفی می‌کرد و نه بیشتر.

چنین شخصیتی از دستِ جهانیان رفت، این‌ها برگِ زرّینی در تاریخ بشر هستند، اختصاص به یک کشور ندارند، اختصاص به یک مکتب ندارند، همه‌ی فطرت‌های پاک و خداجو عاشقِ چنین چهره‌ها و چنین شخصیت‌های از خود گذشته و دل به خدا داده و در سنگرِ بندگی جهاد کرده و برای مردم ایثار و فداکاری نموده هستند.

از این جهت ما هم داغدار هستیم، این مصیبت را مصیبتِ عظیمی می‌دانیم و هم به این شخصیت افتخار می‌کنیم، این شخصیت برای همیشه جاودانه و قهرمانِ بی‌بدیل باقی ماند.

سلامِ خدا، سلامِ انبیاء، سلامِ اوصیاء انبیاء علیهم السلام، سلامِ ملائکه و سلامِ همه‌ی مقرّبینِ خدای متعال به روح بلند حاج قاسم سلیمانی، خونِ ایشان می‌جوشد و سیل می‌شود و بنیانِ امریکا را از بُن می‌کند و همسنگرهای ایشان، تربیت‌شده‌های ایشان، این‌ها رویش دارند، با رفتنِ سردار سلیمانی پرچم روی زمین نماند و روی زمین نمی‌ماند تا سایه‌ی فرمانده‌ی کل قوا، مرجع عالیقدر، رهبرِ بزرگوار، مقتدای اهلِ جهاد بر سرِ این ملّت باقی است سلیمانی‌ها یکی بعد از دیگری برای ملّت پرچم بدست می‌گیرند و حقّ جهاد را اداء می‌کنند و از استقلال و عزّت و دیانت و شرف و آسایشِ مردم دفاع می‌کنند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶ (الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ)

[۲] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳