یا رب امروز چرا خاطر خلق افسرده ست

شیعیان را گل رخسار، چرا پژمرده ست

دل اولاد علی از چه چنین آزرده ست

بار الها! مگر امروزی عزیزی مرده ست

که به هر برزن و کو، گشته عزا خانه به پا

چشم یاران شده از گریه به سان دریا

♦ ♦ ♦

گوییا اختری از برج ولا کرده افول

که به دریای اَلم، غوطه ورند آل رسول

هر که را می نگرم هست پریشان و ملول

شده از داغ پسر خون، دل زهرای بتول

اشک حسرت به رخ ازمرگ حسن کرده روان

هست هر دم به فغان، موی کنان، مویه کنان

♦ ♦ ♦

آری آری حسن بن علی، آن خسرو دین

آن که در فخر و شرف هیچ کسش نیست قرین

گشته مسموم ز بیداد یکی پست و لعین

با دل خون شده و زار و پریشان و غمین

روز و شب ذکر حسین بن علی، وا حسن است

دل زینب ز غم مرگ حسن، پر محن است

 

شاعر: محمدعلی فنی