يعني: و زماني كه موسي به قومش گفت اي قوم! شما با اخذ نمودن گوساله و پرستش آن، بر خودتان ظلم نموديد، پس به سوي پروردگار خود بازگشت كنيد، پس خودتان را بكشيد، آن، براي شما در نزد پروردگار بهتر است، سپس توبۀ شما را پذيرفت زيرا اوست توبه پذير و رحم كننده.[1]
و هنگامي كه گفتند: اي موسي! بر تو ايمان نمي آوريم تا خدا را آشكارا ببينيم، پس صاعقه اي شما را فرا گرفت در حالي كه شما نگاه مي كرديد.[2]
اين دو آيۀ شريفۀ متّصل و مربوط به همديگر، دليل بر محال بودن رؤيت خداوند است زيرا در آيۀ اوّلي (54) به عقوبت و عذاب افرادي كه گوساله پرستي را آئين خود قرار داده اند تصريح كرده و توبۀ آنان را به سخت ترين مجازات كه خودكشي است مقيّد و مشروط ساخته است، و در آيۀ دوّم (55) عذاب و عقوبتِ كساني را كه خواستار رؤيتِ خدا بوده اند بيان نموده، و مجازاتِ آنان را نزولِ صاعقه و گرفتاري بر يك بلاي آسماني قرار داده است.
آيۀ 55 بقره ما را با وضوح و روشني هرچه تمام تر بر اين حقيقت راهنمائي مي كند كه تنها گوساله پرستي نيست كه كفر و ارتداد و موجب عذاب است بلكه تقاضاي رؤيتِ خدا نيز همانند گوساله پرستي، بزرگ ترين گناه و موجب نزولِ عذابِ آسماني است.
جالب توجّه اين كه در قرآن مجيد در مواردي كه به موضوع تقاضاي محال( رؤيت خدا ) از طرف بني اسرائيل اشاره شده است، تعبيراتي به كار برده شده كه بزرگي اين گناه و تمرّد را بيشتر روشن مي كند.
در جايي مي گويد: « اهل كتاب از تو مي خواهند كه بر آنان كتابي از آسمان فرود آوري، به تحقيق بزرگتر از اين را از موسي خواستند، زيرا به موسي گفتند خدا را بر ما آشكارا نشان بده و آنان در مقابل اين ظلمشان گرفتار صاعقه گرديدند.»[3]
و در جاي ديگر ي ميگويد: « آنان كه اميدِ ملاقاتِ ما را ندارند گفتند: چرا بر ما ملائكه نازل نمي گردد، و يا خدا را نمي بينيم؛ اينان در دلِ خود زياده روي كردند و تمرّد و سركشي را پيش گرفتند.»[4]
اگر رؤيتِ خدا امكان پذير بود، تقاضاي آن، استكبار و تجاوز از حدّ و تمرّدِ بزرگ، محسوب نمي گرديد.
البته آيات متعدّد ديگري هم در قرآن، رؤيت خدا را نفي مي كنند به عنوان نمونه فعلاً يكي از آن آيات را مطرح نموديم.
آيا وقت آن نرسيده تا قائلين به رؤيت خداوند متعال از عقايد خرافي و انحرافي خود دست كشيده و در اين خصوص راه صواب را در پيش گيرند؟!
1- سورۀ بقره، آيۀ 54
2- سورۀ بقره، آيۀ 55
3- سورۀ نساء، آيۀ 153
4- سورۀ فرقان، آيۀ 21
سوال از وهابی ها در مورد رویت خدا!!
سؤال از وهابيان در خصوص رؤيتِ خدا با چشم ظاهري، شما كه قائل به ديدن وجود خداوند متعال در دنيا يا آخرت هستيد(؟) آيا منظور تان، رؤيتِ قسمتي از وجود باريتعالي مي باشد؟ اگر قائل شويد به اين كه رؤيتِ شما فقط به يك قسمت از وجودِ خدا تعلّق مي گيرد نه به تمام قسمت هاي او؛ لازمه اش اين است كه وجود خداي لايزال، داراي جزء و تركيب باشد يعني مركّب از اجزاءِ مختلف بوده و نقطۀ معيّني را اشغال كند. در حالي كه اين قول نه تنها عقلاً محال است بلكه بر خلاف آيات صريح قرآن مي باشد. شما كه به ظواهر قرآن قائل هستيد چه طور شد وقتي به چند حديثِ جعلي كه رؤيت خدا را تأييد مي كنند، برخورد مي كنيد، از قرآن مجيد اعراض نموده، به دنبال احاديثِ جعلي، راه افتاده و بر خداوند حكيم، اعضاء و جوارح، قائل مي شويد؟ قرآن به طور صريح از وجود خداوند متعال، تعبير به نور مي كند – آيۀ 24 سورۀ نور –درنتيجه خداوند نه محدود است ونه فقط در يك نقطه وجود دارد؛ خداوند متعال، بسيط است نه مركّب تا داراي اعضاء و جوارح باشد؛ خدا نه در مكاني هست و در مكانِ ديگر نيست بلكه در همه جا هست و بر تمام عالم هستي و مخلوقات، احاطه دارد. گذشته از اين ها، اشياء و موجودات، براي اين كه ديده شوند بايد داراي لون و رنگ باشند، و تعلّق هرگونه رنگ و لوني نسبت به وجود پروردگار حكيم، محال است.
بنابر این، اعتقاد به رؤیت خدا با چشم ظاهری، پوچ و بی اساس است. و خدا با دل و چشم يقين، قابل رؤيت مي باشد كه از آن به ” عين اليقين ” و شُهودِ قلبی تعبير مي شود.
منع:پرسمان