قسمت هشتم

تبعیض میان خلیفه اول و چهارم

وهابیت (در عمل نه در قول، یعنی زباناً چنین نمی گویند، اما در عمل به این شکل رفتار می کنند.) اصحاب را به دو گروه درجه یک و درجه دو تقسیم بندی نموده است؛ و میان این دو گروه، به شدت فرق می گذارد. رفتاری که تداعی کننده مَثَل معروف «بائک یجر و بائی لایجر»!!؟ است. (معادل فارسی این ضرب المثل: به ما که رسید آسمون تپید یا برای همه شعبان، برای ما رمضان) اصحاب درجه یک شامل ابابکر، عمر، عثمان، معاویه، خالد بن ولید، و در پاره ای از نظرات یزید بن معاویۀ می باشد. اصحاب درجه دوم شامل علی بن ابی طالب، حسنین، عمار، ابی ذر، سلمان سلام الله علیهم اجمعین و امثال این بزرگواران است. مدعای سخن ما چند نمونه از رفتار دوپهلو مدرسه ی سلفی است که در ذیل به آن اشاره می کنیم:

  • تفاوت در شیوه های برخورد با سبّ کنندگان

اولین تفاوتی که بین خلفای اول، دوم و خلیفه چهارم وجود دارد، این است که اگرشخصی اقدام به سبّ ابابکر و عمر کند، سریعاً علیه او موضع گرفته می شود، او را از دین بیرون می خوانند و اعلام می دارند که خونش مباح است، او را بکشید تا رهسپار بهشت شوید. اما اگر شخصی علی بن ابی طالب علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام را سبّ کند، گاهی بی تفاوت عبور می کنند، گاهی هم تعصب چندانی نشان نمی دهند؛ اما آنچه مهم است، این است که صحابه حرمت شکن را باز صحابه می خوانند.

ابن تیمیه از قیس بن الربیع نقل می کند که دعوایی میان عبیدالله پسر عمر و مقداد اتفاق افتاد، و عبیدالله به مقداد دشنام داد و بی احترامی نمود. ماجرا به گوش عمر رسید و عمر دستور داد: زبان عبیدالله پسرش را به وسیله آهن قطع کنند، تا درس عبرتی برای دیگران باشد و کسی جرأت نکند به احدی از صحابه بی حرمتی کند و دشنام و لعن فرستند. (صارم المسلول علی شاتم الرسول، ص ۱۱۰۳.)

بنابراین روایت و ماجرایی که رخ داده، چرا بین علی بن ابی طالب علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام و سایر صحابه فرق می گذارید؟ چرا سبّ کنندگان او را تکفیر نمی کنید؟ چرا با نواصب او جنگ نمی نمایید؟ آیا علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام از مقداد کمتر است یا سب کنندگان علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام از پسر عمر بزرگترند؟ شاید شما بویی از سیره و روش مولایتان عمر نبرده اید و تنها ادعای پیروی از او را دارید؟ آری شما توان اجرای عدالت را ندارید و از بار سنگین آن شانه خالی می کنید. شما در پی فرار از حقایق هستید؛ و هرگز نمی پذیرید برخی از صحابه عاقبت به خیر نشدند و سرانجامی شوم را در دنیا برای خود رقم زدند. شما نمی پذیرید که برخی از همین اشخاصی که صحابه خطابشان می کنید، گنه کارند و باید در آخرت تاوان ظلم ها و گناهانی که مرتکب شده اند را پس دهند.

SanadKamalHaydari-57

SanadKamalHaydari-58

 

  • عمق تبعیض

نکته دیگر این است که در نزد علمای سلفی روایاتی وجود دارد که برای خودشان حجت است، ولی برای ما فاقد ارزش و اعتبار می باشد؛ و ما این روایات را موضوعه(جعلی) و ساختگی می دانیم. آنچه در خصوص این روایات جالب توجه است، این است که می گویند: علی بن ابی طالب علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام، خلیفه چهارم مسلمین، اگر شخصی را می دید که اقدام به سبّ ابابکر و عمر کرده است، نسبت به قتل او اقدام می نمود؛ و شدیداً نسبت به سبّ خلفای اول و دوم حساس بود.

سخن این است که چرا از دیدگاه شما، باید خلیفه چهارم نسبت به سبّ خلفای اول و دوم حساس باشد؛ اما شما سبّ کنندگان او را در زمره صحابه قرار دهید و بگویید ایشان مجتهد بودند و مرتکب خطاء شدند. بعد مدعی شوید که هم علی و هم دشمنان او، هر دو، وارد بهشت خواهند شد و آتش بر آنها حرام است!؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ آیا می شود هم علی علیه ‌السلام که بر حق رفتار نموده، هم معاویه و عمروعاص که در برابر او ایستادند، هر سه به بهشت بروند؟ در پاسخ می گویند: بله، امکان پذیر است، چون علی علیه ‌السلام اجتهاد کرد و اجتهادش درست از آب در آمد، لذا دو پاداش دریافت می کند؛ اما معاویه و عمروعاص که اجتهادشان به خطاء رفت، تنها یک پاداش دریافت می کنند. این رفتار دوگانه عمق تبعیض است.

ابن تیمیه نقل می کند: به علی بن ابی طالب علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام خبر رسید که عبدالله بن السوداء ابابکر و عمر را تنقیص کرده است؛ پس علی بر قتل عبدالله بن السوداء همت نمود. از او پرسیدند: آیا مردی را که دوستدار شما خاندان رسالت است را می کشی؟ علی پاسخ داد: ما اهل بیت و سب کننده صحابه هرگز در یک خانه ساکن نمی شویم! (صارم المسلول علی شاتم الرسول، ص ۱۱۰۰.) بعد ابن تیمیه چنین نتیجه می گیرد: اینکه علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام نسبت به قتل عبدالله بن السوداء همت کرد، بیانگر این نکته است که در نزد وی، قتل سب کننده صحابه حلال است. (صارم المسلول علی شاتم الرسول، ص ۱۱۰۱.)

SanadKamalHaydari-59

SanadKamalHaydari-60

SanadKamalHaydari-61

 

  • سخن ابن کثیر

ابن کثیر می گوید: «تأول جماعه فتصروا ان الحسین یرید ان یفرق وحده المسلمین ففعلوا ما فعلوا وان یزید لم یکن راضیا عن هذا العمل الى آخره.» جماعتی چنین گفته اند که همانا حسین بن علی علیهما السلام قصد شورش و ایجاد تفرقه در میان امت را داشت، پس شد آنچه شد، و همانا یزید بر این عمل ناراضی بود.

علمای سلفی یزید را امیرالمومنین خطاب می کنند، اعمال زشت و ناشایستش را توجیه می کنند، ماجرای شهادت فرزند پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را از گردن یزید ساقط می کنند و به دیگران نسبت می دهند؛ اما در بسیاری از موارد، حاضر نمی شوند واژه «امیرالمؤمنین» را در مورد خلیفه چهارم به کار برند؟!