پرسش شما در حقیقت به «حجّیت صدور» قرآن باز مىگردد؛ یعنى، قرآن سند الهى و حجت خدا بر انسان بوده و هماکنون آنچه به نام قرآن در دسترس همگان است، همان قرآنى مىباشد که از سوى خداوند نازل گشته و هیچ عنصر غیرخدایى ـ چه به عمد و چه به خطا ـ در آن راه نیافته است. براى اثبات این مدّعا چهار مطلب به عنوان ادله حجیت صدور قرآن مطرح است:

۱ – قرآن کتاب خداست،

۲ – قرآن مصون از تحریف است،

۳ – وحى مصون از خطا مىباشد،

۴ –  رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) معصوم است.

بدون شک شما اذعان خواهید کرد که طرح تمامى مطالب عمیق و گسترده، در این نوشتار محدود ممکن نیست؛ اما در عین حال سعى مىکنیم مطالب اساسى در این باب را فراروى ذهن پرسشگر شما قرار دهیم.

 

یک. قرآن، کتاب خدا

این مدعا در سطوح مختلف قابل طرح بوده و معانى عمیق متعددى دارد:

۱ – مفاد و محتواى قرآن از سوى خداوند است.

۲ – علاوه بر آن، تک تک الفاظ نیز از سوى خداوند است.

۳ – ترکیبات این الفاظ در قالب آیات نیز از سوى خداوند است.

۴ – مجموع این آیات به صورت سورهها هم از ناحیه خداوند است (جمع قرآن).

براى اثبات این چهار آموزه از دلایل نقلى (اعم از روایات معصومان و خود آیات قرآن) صرفنظر کرده، تنها به دلیل عقلى (وجوه اعجاز قرآن) بسنده مىکنیم.

وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده که مىتوان آنها را به سه بخش طبقهبندى کرد:

الف. اعجاز لفظى قرآن،

ب. اعجاز محتوایى قرآن،

ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن.[۱]

الف. اعجاز لفظى قرآن در دو ساحت مطرح است: «اعجاز بلاغى قرآن» که مقصود نظم، اسلوب بیانى و بلاغت و فصاحت و… است؛ و «اعجاز عددى» که اخیرا مطرح شده و از طریق کامپیوتر انجام مىپذیرد و مىکوشد تا با بیان ارتباطات عددى خاص، میان الفاظ و حروف قرآن، نشان دهد که این روابط عددى نمىتواند در سخن بشرى تحقق یابد. این دو نوع اعجاز لفظى قرآن، ثابت مىکند که الفاظ و ترکیبات آن الهى است. علاوه بر آنکه روشن مىسازد  که آن مقدار از آیاتى که با یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاقاند، از ناحیه خداوند مىباشد. اما این نوع اعجاز از اثبات نوع قرار گرفتن سورهها و پیدایش آنها ناتوان است.

ب. اعجاز محتوایى قرآن به حقایق مختلفى مىپردازد؛ همچون عدم وجود اختلاف در قرآن؛ اخبار بعضى از آیات از غیب و مطالبى که در آینده رخ داده یا مىدهد؛ طرح برخى از علوم و معارف که لااقل در آن زمان هیچ بشرى نمىتوانسته به آنها دسترسى پیدا کند؛ عجز از ابطال معارف و علومى که در قرآن آمده است و… این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانى بودن آن را اثبات مىکند؛ ولى از اثبات حقانیت قرآنى با چنین نظم و ترتیب آیات و سورهها، ناتوان است.

ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامى اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فردى امّى بوده و نمىتوانسته از پیش خود چنین کتابى را بیاورد. این نوع اعجاز اثبات مىکند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است؛ اما اینکه این الفاظ هم از سوى او است، ثابت نمىشود. پس وجوه اعجاز قرآن تنها آموزه اول را اثبات مىکند؛ اما آیا راه دیگرى براى اثبات چهار آموزه دیگر هست؟ با تکیه بر تاریخ و اسناد و مدارک مطمئن و یقینآور، چهار آموزه بعدى را مىتوان اثبات کرد. بسیارى از علماى شیعه – به ویژه متأخران و محققان معاصر – با دلایل موجّه، معقول و اطمینانآور معتقدند: قرآن در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و با نظارت ایشان و در پرتو هدایت الهى، به همین کیفیتى که در دسترس ما هست، جمعآورى شده و در واقع، پیدایش سورهها و ترتیب آنها و آیات در پرتو وحى الهى و از سوى خداوند بوده است.[۲]

 

دو. مصونیت از تحریف

این مطلب نیز در دو سطح مطرح است:

الف. در قرآن تحریف به زیادت رخ نداده است،

ب. در قرآن تحریف به نقصان نیز صورت نگرفته است.

براى اثبات این دو مدعا نیز دلایل گوناگونى با رهیافتهاى متفاوت ارائه گردیده که به دلیل مجالاندک از آن صرف نظر کرده، تنها به بیان دلیل عقلى بسنده مىکنیم. براى تبیین این دلیل، ذکر چهار مقدمه ضرورى است:

۱ – دین مرسل، مجموعه امورى است که از سوى خداوند براى هدایت بشر از طریق پیامبران فرستاده شده است.

۲ – هر دین مرسلى قبل از آخرین آن، بخشى از «دین نفس الامرى» را – که براى هدایت بشر متناسب با روزگار نزول آن دین لازم بود – به ارمغان آورده است. «دین نفس الامرى»؛ یعنى آنچه در علم الهى و مشیت ربانى براى هدایت انسان به سوى رستگارى وجود دارد.

۳ –  حکمت تعداد ادیان مرسل، علاوه بر آوردن عناصر جدید از دین نفسالامرى، متناسب با روزگار خود، تصحیح آن بخش از شریعت قبلى مىباشد که گرفتار تحریف گشته است.

۴ – سلسله ادیان الهى، آن گاه پایان مىپذیرد و در یک دین به منزله «دین خاتم» ظهور مىکند که اولاً، کامل باشد؛ یعنى، جامع و حاوى همه معارفى باشد که بشر تا روز قیامت، براى سعادت واقعى خود بدان محتاج بوده، یا خواهد بود؛ به طورى که هیچ عنصر هدایتى باقى نمانده، جز آنکه در آن دین  بیان شده باشد. ثانیا در طول تاریخ مصون از تحریف باشد. به هر روى، اگر هر یک از این دو عنصر منتفى گردد، عقل خواهد گفت این دین هنوز آخرین دین نیست.

نتیجه این چهار اصل موضوعى، این آموزه است که: «دین خاتم مصون از تحریف است». اما چه شرطى لازمه مصونیت دین از تحریف است؟ بدون شک باید منبع اصلى شناخت دین و سند بىبدیل آیین آورنده آن – که به منزله مجموعه هدایت الهى تلقى مىگردد (کتاب) آن – مصون از تحریف باشد. با توجه به این تحلیل، مىگوییم: از آنجا که قرآن، کتاب اسلام است و دین اسلام، دین خاتم است، نتیجه گرفته مىشود که قرآن، کتاب دین خاتم است و چون کتاب دین خاتم، مصون از تحریف است، نتیجه مىگیریم که قرآن، مصون از تحریف به هر بیان سطحى و شکلى است.[۳]

 

سه. مصونیت از خطا

این مطلب نیز با دلایل متفاوتى اثبات شده است که نمىتوان به همه آنها پرداخت؛ اما از همه مهمتر این دلیل است که اگر کسى به حقیقت وحى توجه کند و مفاد آن را خوب دریافته، تصورى صحیح از آن داشته باشد؛ به مصونیت آن از خطا اعتراف و این آموزه را تصدیق خواهد کرد. حقیقت «وحى» نوعى علم شهودى و حضورى است که در آن خودِ حقایق هستى، در محضر شاهد و کاشف حاضر است؛ برخلاف علم حصولى که فقط صورتى از علوم در ذهن ما وجود دارد و در واقع این صورت ذهنى است که پلى براى  ارتباط ما با جهان خارج است. از این رو چون واسطه در نزد ذهن ما حاضر است، امکان دارد به دلیل تفسیر اشتباه ما در تطبیق آن با صورت خارج، به خطا بیفتد.

اما در علم حضورى چون نفس معلوم و مشهود در نزد عالم، کاشف و شاهد حاضر است و واسطهاى در کار نیست، امکان خطا معنا ندارد و چون حقیقت وحى، کشف و شهود عالم غیب است، در آن خطا معنا ندارد.[۴]

 

چهار. معصوم بودن پیامبر

این مدعا نیز در بیانى کوتاه بدین شکل اثبات مىگردد که با توجه به صفات خداوند متعال؛ یعنى، علم، قدرت، حکمت و تنزّه او از زشتىها و با عنایت به حکمت نبوت و فرستادن رسولان و کتابهاى آسمانى – که هدایت و راهنمایى مردم مىباشد – عقل مىگوید: پیامبر خدا باید از هرگونه گناه و اشتباه عمدى و هرگونه خطا، سهو، نسیان و غفلت در دریافت و رساندن وحى الهى، معصوم باشد؛ زیرا اگر چنین نباشد و پیامبر در هر یک از ساحتهاى فوق معصوم نباشد، اعتماد مردم بر پیامرسانى و الهى بودن همه تکالیف و پیامها از میان مىرود و این اغراء به گمراهى مردم و لغو و عبثگویى، از ساحت قدس ربوبى منزه است.[۵]

حال با اثبات اینکه قرآن، از هرگونه تحریف مصون است و از آنجا که در حقیقت وحى، امکان خطا متصور نیست و با عنایت به این مسئله که شخص رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) معصوم است؛ روشن مىگردد که قرآن حاضر از سوى  خداوند بر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نازل گشته و این کتاب کلام خداوند است.

 


پی نوشت ها

[۱] – نگا: سید مصطفى ثامنى، وجوه اعجاز قرآن، مجموعه مقالات دومین کنفرانس تحقیقاتى علوم و مفاهیم قرآن کریم، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۸٫

[۲] – سید عبدالوهاب طالقانى، علوم قرآن و فهرست منابع، ص ۸۳٫

[۳] – مهدى هادوى تهرانى، مبانى کلامى اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص ۶۶ و ۶۷٫

[۴] – محمد باقر سعیدى روشن، تحلیل وحى از دیدگاه اسلام و مسیحیت، صص ۲۲ ـ ۲۸٫

[۵] – پژوهشى در عصمت معصومان، صص ۱۰۹ ـ ۱۱۲٫