«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

در ارتباط با وجود مبارک حضرت امام رضا علیه الصلاه و السلام، زبان ما و زبانِ همه‌ی غیرمعصومین سلام الله علیهم أجمعین قاصر است از اینکه بگوید امام رضا علیه السلام و آباء معصومین ایشان و اولاد طاهرین ایشان چه مقامی دارند.

حقیقتِ امام در میانِ انسان‌ها

امام یک حقیقتی دارد که فوقِ آن چیزی است که بشر عادی دارد، این حقیقت از اسرارِ عالم هست و خدای متعال این حقیقت را به هر کسی که خواسته است عطاء نموده است، «ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ»،[۲] در میان همه‌ی انبیاء علیهم السلام به حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام این مقام را داد، «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»،[۳] وجود مبارک حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیّه و الثّناء در مسئله‌ی امامت بیانی دارند که هم کافی شریف نقل کرده است و هم مجامع روایی دیگر آورده است که امام را در حدّ اینکه ما بفهمیم اینطور شرح دادند که امامت نظامِ دین است، صلاحِ مسلمین است، امام عالِمِ به سیاست است، و ناصح به امّت است، امام بارانِ بارش‌دارِ منشأ حیات است، امام خورشیدِ عالم است، امام رفیقِ امین است، امام برادرِ شقیق است، امام از مادر مهربان‌تر است.

صفاتی را که حضرت رضا صلوات الله علیه برای امام نقل می‌کنند، برکات و جلوه‌های امام است که جامعه از این برکات بهره می‌گیرد، همانطور که اگر باران نیاید مردم گرفتارِ خشکسالی می‌شوند و قحطی پیش می‌آید، امام برکتِ محض است، اگر سایه‌ی امامت بر سرِ مردم باشد، مردم زندگیِ پُربرکتی خواهند داشت، همانگونه که آفتاب سببِ از بین رفتنِ میکروب‌هاست، اگر خدای متعال چند روز دستگاهِ آفتاب را تعطیل کند بیمارها تمامِ کره‌ی زمین را پُر می‌کنند، همه مریض می‌شوند، اما وجودِ آفتاب پیشگیری می‌کند و میکروب‌ها را از بین می‌برد و ما بخاطر نور آفتاب از مرگ در امان هستیم، تشعشعاتی آفتاب دارد مایه‌ی مصونیتِ موجوداتِ ذی‌حیات از بیماری‌هاست، سلامتی واقعی به برکتِ عنایتِ امام بر مردم است، اگر امام سایه‌ی خود را بردارد میکروب‌های اخلاقی جامعه‌ی بشری را به جنگل تبدیل می‌کند، همه وحشی می‌شوند و خوی انسانی را از دست می‌دهند، سلامتِ اخلاقی را از دست می‌دهند، همانطور که آفتاب با تابشِ خودش دانه‌های زیر زمین را گرم می‌کند و این‌ها باز می‌شوند، این امام است که استعدادها را شکوفا می‌کند، این امام است که زمینه می‌دهد تا بشر فکر کند و با تفکّرِ خودش آنچه از ظرفیتِ خاصّی که خدای متعال به هر کسی یک ظرفیتی داده است، «لا تکرار فی التجلی»، تمامِ گندم‌هایی که خدای متعال آفریده است، همه‌ی این‌ها قابلیتِ این معنا را دارند که اگر در زمین پاشیده بشوند و زمین هم زمینِ مناسبی باشد رویش داشته باشند، اما اگر از گندم‌ها استفاده نشود و کشاورزها این بزرها را بر زمین نپاشند مسلّماً رویش نخواهند داشت و افزایشی در کار نخواهد بود و مردم مایحتاج خودشان را برداشت نخواهند کرد، انسان‌ها هم رویش دارند، هر کدام از بنی‌نوعِ بشر به منزله‌ی یک نهال است که این نهال باید رشد کند، هم شاخه داشته باشد، هم سایه داشته باشد، هم میوه داشته باشد، و هم اینکه در اثرِ این برکتی که تنفّسِ گیاهان و درخت‌ها دارد، فضای نفس کشیدنِ ما آسان می‌شود، و آنجاهایی که سرسبز نیست تنفس خشک می‌شود.

امام برای آحاد استعدادهای بشری رویش می‌دهد که هر کدام یک نهالِ مخصوصِ به خودشان هستند، و چون امامت در میانِ جوامع بشری شناخته نشده است، استعدادها مانندِ گندم‌های سَم‌زده و آفت‌زده از بین می‌روند و به جایی نمی‌رسند، هم حسبِ جهنّم می‌شوند و هم حطبِ جهنّم می‌شوند.

وقتی درخت میوه و سایه ندارد فقط برای سوزاندن خوب است، بشر هم وقتی میوه و سایه و برکت ندارد به دردِ سوختن در جهنّم می‌خورد و به درد چیز دیگر نمی‌خورد.

اگر می‌خواهید عقل شما کامل شود

از این جهت در حدیثی از وجود مبارک حضرت علی بن موسی علیه آلاف التحیّه و الثّناء اینطور رسیده است که «لاَ یَتِمُّ عَقْلُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ»،[۴] عقلِ مؤمن به تمام و کمال نمی‌رسد و شکوفا نمی‌شود، مگر اینکه ده خصلت در آن اکتساب کند.

یک: «اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ» انسانی که برای دیگری خیر ندارد، برای همسایه خیر ندارد، برای قوم و خویش خود خیر ندارد، برای رفیقِ خود خیر ندارد، فقط کَلِّ بر این و آن است، فقط زحمت بر این و آن است، برای هیچ کسی رحمت نیست، این شخص به چه دردی می‌خورد؟ عقلِ این شخص عقل نیست، دینِ این شخص دین نیست، چون هر جا عقل هست دو چیز بهمراهِ خود دارد، «دین و حیاء»، هر کجا که بی‌دینی دیدید، یقیناً در آنجا بی‌عقلی هست، هر کجا هم که بی‌حیائی دیدید، آنجا هم بی‌عقلی هست.

وجود مبارک حضرت رضا صلوات الله علیه در بیانی فرمودند: «صَدِیقُ کُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ»،[۵] رفیقِ هر کسی عقلِ اوست، اگر انسان عقل داشته باشد، هر کاری که بخواهد انجام بدهد حتماً یک فکری می‌کند، ضرر و نفعِ آن کار را می‌سنجد، گویا یک مشاورِ خوب و یک کارشناسِ خوب رفیقِ اوست، به آن رفیق مراجعه و مشورت می‌کند، آن دوست هم او را راهنمایی می‌کند.

این عقلِ بیرونی، این رفیقِ باتجربه و امین چقدر برای انسان مفید است! این عقل هم رفیقِ درونیِ انسان است، «صَدِیقُ کُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ»، دینِ ما دینِ عقلانیت است، دینِ فکر است، دینِ اندیشه است، دینِ حسابگری است، انسانِ متدیّن آدم‌حسابی است، انسانِ بی‌دین آدمِ ناحسابی ست و در حساب‌ها و درآمد و مصرف و رفت و آمد خود هیچ حساب و کتاب و سنجشی در کار نیست.

این است که امام رضا سلام الله علیه عقل را بعنوانِ صدیقِ انسان و بعنوانِ رفیقِ انسان معرّفی فرموده است و در این حدیث شریف، نشانه‌های داشتنِ یک رفیقِ به درد بخورِ باطنی، که نامِ او «عقل» است، را به ما می‌فرمایند.

امام رضا سلام الله علیه می‌فرمایند: یکی از آن‌ها این است که «اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ».

حال بخاطرِ امام رضا علیه السلام از همینجا که نشسته‌ایم تصمیم بگیریم که انسان‌های مفیدی باشیم و ببینیم آیا در زندگی خودمان برای همسر و فرزندان خودمان چه سود و نفعی داریم و چه خیری از ما می‌برند؟ آیا رفتنِ ما باعث می‌شود که این‌ها خوشحال بشوند؟

بر حسب روایتی از وجود نازنین علی بن موسی الرّضا علیه الصلاه و السلام «أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ عِنْدَ اَللَّهِ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ»[۶] است، اگر انسان یک دلی را شاد کند از نماز شب و از عبادت‌های خیلی بافضیلت برتر است، از برترین عبادت‌ها این است که انسان دلی را شاد کند.

در میانِ دل‌هایی که انسان شاد می‌کند، ارحامِ انسان مقدّم هستند، فرزندان و همسر و خواهر و برادر انسان مقدّم هستند، انسانی که می‌تواند به نحوی برخورد کند که همه‌ی دل‌ها گرم بشوند، همه‌ی دل‌ها آرام بشوند، دل‌ها شاد بشوند، این می‌شود «اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ».

آدمی که نمی‌تواند هر روز یک قدمِ معمولی برای همسر و فرزندانِ خود بردارد، در خانه‌ی خودتان با هم یک دعا بخوانید، همه با هم دعای عظم البلاء را بخوانید، این کار چه ضرری دارد؟ هر شب دو رکعت نماز با هم بخوانید و به یکی از چهارده معصوم علیهم السلام هدیه کنید، همینطور دور بگردید، انسان باید یک کاری کند که همسر و فرندانِ انسان از او یا خیرِ دنیوی و یا خیرِ اخروی و یا خیرِ علمی و یا خیرِ اقتصادی و یا خیرِ روحی و روانی و آرامشی داشته باشند.

اگر ما امام رضا سلام الله علیه را دوست داریم و اگر امام رضا سلام الله علیه عاقل را با این شاخصه‌ها به ما معرّفی می‌کنند، «اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ»، وقتی عقلِ مؤمن عقل است و عقلِ او تمام است که خانواده‌ی او و دیگران بگویند که فلانی انسانِ به درد بخوری است، هر وقت انسان به او رجوع می‌کند چیزی بدست می‌آورد، یک خوشحالی و دلگرمی و امیدواری و بابِ رحمتی برای انسان باز می‌شود، این می‌شود «اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ».

در مقابلِ آن «اَلشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ»، هیچ کسی نسبت به شرّ او احساسِ ناامنی نمی‌کند.

بعضی‌ها بدزبان هستند، بعضی‌ها بداخلاق هستند، بعضی‌ها اینطور هستند اگر انسان یک ماه نزدِ آن‌ها بنشیند حتّی یک مرتبه هم از کسی تعریف نمی‌کنند، اما مرتّب در جاهای مختلف به دنبالِ این هست که چه کسی چه اشکالی دارد، مرتّب منفی‌بافی می‌کند.

آیا آدم‌هایی که مشکل یا نقطه‌ی ضعفی دارند، هیچ خوبی ندارند؟ آیا انسان باید فقط به دنبالِ بدی‌ها بگردد؟ این شخص آدمِ عاقلی نیست، نه تنها دینِ او خیلی دین نیست که حتّی عقلِ او هم خیلی عقل نیست، چرا انسان به دنبالِ مشکلاتِ مردم بگردد؟ تازه اگر مشکلی پیدا کردی مگر جایز است که آبروی آن شخص را در جای دیگری ببری؟ قیمتِ آبروی انسان کمتر از جانِ انسان نیست، «اِنَّ حُرمَهَ عِرض المُؤمِنِ کَحُرمَهِ دمِهِ و مالِهِ»، بجای اینکه به دیگران آبرو بدهد و اعتبار و عزّت آن‌ها را اضافه کند، با حرف‌هایی که می‌زند می‌خواهد آبروی او را ببرد و از او سلب اعتماد کند. این کار ضررِ محض است، و انسانِ مؤمنی که می‌خواهد مؤمنِ امام رضایی باشد و امام رضا صلوات الله علیه به عقل و دین و ایمان او نمره بدهد، باید یک کاری کند که هیچ کسی از او متضرر نشود، کسی از زبانِ او احساسِ ناامنی نکند، «اَلشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ»، شرّ در حیطه‌ی او راه ندارد، انسانِ امنی است، محیطِ زندگیِ او امن است، رفاقت با او امن است، رفت و آمد با او امن است.

این دو صفت، آخرین نکته‌ای که حضرت رضا علیه السلام از این ده خصلت بیان می‌فرمایند… این را دیده‌اید که بعضی‌ها وقتی کتاب می‌نویسند یا وقتی مصحف می‌نویسند لفظِ جلاله را با خط سبز می‌نویسند، می‌خواهند این لفظ «الله» نسبت به همه‌ی کلماتی که در قرآن کریم نوشته شده است جلب توجّه کند، یا تابلو می‌نویسند و می‌بینید یک قسمتِ آن را درشت‌تر می‌نویسند. حضرت رضا علیه السلام این تابلوی عقل و ایمانی را که تصویر فرمودند و با ده رنگ رنگ‌آمیزی و زیباسازی نموده‌اند، دو موردی که عرض کردم دو موردِ اول بود، حضرت آخرین مورد را برجسته می‌نمایند، می‌فرمایند: «اَلْعَاشِرَهُ وَ مَا اَلْعَاشِرَهُ»، اما دهمی و چه دهمی، دهمین مورد این است که انسان بنحوی نسبت به خودش بنده باشد و در محضر خدای متعال شرمنده باشد، نه تنها نسبت به مردم بدبین نباشد، بلکه نسبت به همه، بیشتر از خودش خوش‌بین باشد، همیشه انسانِ مؤمن نزدِ خودش متّهم است، نسبت به خودش خوش‌بینی ندارد، می‌گوید نکند همه‌ی نمازهای من ریا شده باشد، نکند هر کار خیری که کرده‌ام بخاطرِ این و آن باشد، نکند که رفت و آمدهای من معامله باشد، اگر انسان مؤمن باشد در تمام کارها فقط به عفو خدای متعال چشم دوخته است نه به عمل خودش، کار را به تمام معنا انجام می‌دهد ولی همیشه می‌گوید ای خدا به من رحم کن که من اطمینانی به نیّت و کارهای خودم ندارم، اما انسانِ منافق اینطور نیست، او کارنکرده دوست دارد از او تعریف کنند، «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا»،[۷] دوست دارند حتّی کارهایی را که انجام نداده‌اند هم به نام آن‌ها تمام بشود و مردم از آن‌ها تعریف کنند.

امام رضا صلوات الله علیه می‌فرمایند: انسانِ مؤمنِ عاقل، آن کسی است که همه را بهتر از خودش می‌داند، چه آن‌هایی که بدنام هستند، می‌گوید آبروی این انسان در فلان قضیه رفته است و شاید بخاطرِ همین از دست دادنِ آبرو، خدای متعال همین موضوع را بعنوانِ کیفر برای او حساب کند و روز قیامت او را ببخشد و ببرد، ولی مردم از عیب‌های من خبر ندارند، با اینکه من هم کارهای بد زیادی دارم، ولی خدای متعال آبروی من را حفظ کرده است، ممکن است حال که آبروی من در اینجا محفوظ است، دلیلی بر این باشد که خدای متعال بخواهد آنجا من را بازخواست کند، خدای متعال اینجا ستّاریت کرده است تا شاید من حیاء کنم، و اگر حیاء نکنم شاید در آنجا آبروی من را ببرد، اما برای این شخص اینطور نیست و آبروی او را در همینجا برده است و حسابِ او همینجا پاک شده است.

اگر انسانِ خوبی هم باشد مدام غبطه می‌خورد می‌گوید خوش بحالِ فلانی، یک عمر با او بودم اما حتّی یک مرتبه هم نیش زبان از او نشنیدم، حتّی یک مرتبه هم از او غیبت نشنیدم.

این سید نعمت الله جزائری رضوان الله تعالی علیه شاگرد مرحوم مجلسی اعلی الله مقامه الشّریف است و در نوشتنِ کتاب شریف بحارالأنوار، این دایره المعارف عظیم شیعه، سید نعمت الله جزائری رضوان الله تعالی علیه دستیارِ مرحوم ملامحمد باقر مجلسی اعلی الله مقامه الشّریف است، می‌گوید: من شب‌ها هم در خانه‌ی ایشان می‌ماندم، سالیانِ سال، شب و روز با مرحوم علامه مجلسی اعلی الله مقامه الشّریف بودم، در تمام مدّتی که طی شب و روز با او گذراندم، حتّی یک مکروه هم از ایشان ندیدم.

چه می‌شود که انسان اینطور باشد؟ بعد انسان به دنبالِ این‌ها بگردد و غبطه بخورد و بگوید ای کاش ما مانندِ این‌ها بودیم.

دعا

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام و به مولود این شب عزیز، حضرت ابی الحسن، شمس الشموس علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التحیّه و الثّناء قسم می‌دهیم معالِ این مدیریت جدید را ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! مزدِ این وفای مردم و این بصرت مردم و این حماسه و مردانگی و ایثار و گذشت مردم که با این همه گرانی و با این همه بداخلاقی‌ها و ناسازگاری‌هایی که از مسئولین دیده بودند، در عین حال بر سرِ صندوق‌ها آمدند و مملکت را سرافراز کردند و دین و انقلاب و شهدا را خشنود کردند، خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهم این مردم خوب ایران را در زندگی دنیوی‌شان و در بهشت بَرین جزو برترین‌ها قرار بدهد.

خدایا! مشکلات معیشتی مردم را با مالِ حلال مرتفع بفرما.

خدایا! نسل جوان ما را در اشتغال و ازدواج، فوقِ توقع ما یاری بفرما.

خدایا! این رئیس جمهور منتخب، این عالم جلیل القدر، این سیّد جلیل القدر، و این فقیه متدیّن ما را در اداره‌ی کشور با معجزاتِ رضوی قرین بفرما.

خدایا! گره‌های مملکت را با دست ایشان باز بگردان.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهم عموم بیماران، بیمارانِ مورد نظر، مریضه‌ی مورد نظر را به برکت و حرمت حضرت رضا علیه السلام همین امشب شفاء عنایت بفرما.

خدایا! هر کسی در این محفلِ نورانیِ امام رضا علیه الصلاه و السلام هر حاجتی دارد، همه را با عنایت حضرت رضا علیه السلام حاجت‌روا بفرما.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه جمعه، آیه ۴ (ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)

[۴] تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام ، جلد ۱  ، صفحه ۴۴۳ (وَ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ یَتِمُّ عَقْلُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ اَلشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ اَلْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ اَلْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ لاَ یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ اَلْحَوَائِجِ إِلَیْهِ وَ لاَ یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ اَلْفَقْرُ فِی اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ اَلْغِنَى وَ اَلذُّلُّ فِی اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ اَلْعِزِّ فِی عَدُوِّهِ وَ اَلْخُمُولُ أَشْهَى إِلَیْهِ مِنَ اَلشُّهْرَهِ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْعَاشِرَهُ وَ مَا اَلْعَاشِرَهُ قِیلَ لَهُ مَا هِیَ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لاَ یَرَى أَحَداً إِلاَّ قَالَ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی وَ أَتْقَى إِنَّمَا اَلنَّاسُ رَجُلاَنِ رَجُلٌ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِیَ اَلَّذِی شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَیْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ خَیْرِی ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِی وَ إِذَا رَأَى اَلَّذِی هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِیَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ عَلاَ مَجْدُهُ وَ طَابَ خَیْرُهُ وَ حَسُنَ ذِکْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ .)

[۵] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه ، جلد ۱۵ ، صفحه ۲۰۵

[۶] کامل الزیارات ، جلد ۱ ، صفحه ۱۴۶ (حَدَّثَنِی أَبُو اَلْعَبَّاسِ اَلْکُوفِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبَانٍ اَلْأَزْرَقِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : مِنْ أَحَبِّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى زِیَارَهُ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ عِنْدَ اَللَّهِ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ وَ أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ.)

[۷] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۸۸ (لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَیُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَهٍ مِنَ الْعَذَابِ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)