در این متن می خوانید:
      1. اشارت و بشارت

اشارت و بشارت

از افق شرق، آفتاب چو زد سر[۱]

آمدم از در نگار با رخ انور

 

چشم غزالیش همچو نرگس شهلا

قدّ نهالیش همچو سرو صنوبر

 

وه! چه نگاری؟ ز ماه چارده افزون

وه! چه عذاری؟ به آفتاب، برابر

 

خُلق مگو؛ باربار[۲] عنبر اشهب[۳]

نطق مگو؛ جویبار قند مکرّر

 

داد بشارت به روز مولد زهرا

کرد اشارت به عید دختر پیمبر

 

حضرت خیرالنّسا، حبیبهی یزدان

زوجهی شیر خدا و حیدر صفدر

 

فاطمهاش نام و کنیه امّ ابیها

لیک به امّ الائمّه گشته مُشهّر[۴]

 

باب کبارش نبی است ختم رسولان

زوج کرامش[۵] علی است ساقی کوثر

 

خیر نسا چار گشت [و] فاطمه در آن

ز آسیه و مریم و خدیجه فزونتر

 

فاطمه از بعد باب و زوج کرامش

از همهی خلق هست بهتر و برتر

 

ختم رسل چون نمود سینهی او بوی

بوی جنان یافتش ز سینهی اطهر

 

دختر اگر این بُوَد به عالم[۶] امکان

کاش بُدندی جهانیان همه دختر

 

دخت؛ چه دختی؟ که از تصوّر ذاتش

عقل بُوَد واله و خِرَد شده ابتر

 

دخت؛ چه دختی؟ که خاک رهگذرش را

برزده جاروب، جبرئیل به شهپر

 

خلقت او بود قبل آدم و حوّا

گر چه به صورت از آن دو است مؤخّر

 

بود شجر، بوالبشر به عالم[۷] ایجاد

فاطمه بر آن شجر چو میوهی نوبر

 

ظاهر شد صبح بیستم ز جمادی

از صدف مام خود چو دانهی گوهر

 

نور رخش جلوهگر چنان که بدیدند

خانه شد از صد هزار شمع، منوّر

 

کرد جهان را به نور، روشن و زهرا

شد لقبش زآن که او است زهرهی ازهر[۸]

 

نور وی و زوج و وُلد[۹] و باب کبارش

خلق شد از نور پاک حضرت داور

 

ای گهر تابناک احمد مرسل!

وی دُر دریای علم خالق اکبر!

 

ای مه برج حیا! غلام تو «مصباح»

گشته دلش از جفای دهر، مکدّر

 

از ره احسان به سوی او نظری کن

تا که شود مسّ قلبِ تیرهی او زر

 

از تو تمنّا کند شفاعت خود را

روز قیامت؛ ایا شفیعهی محشر!


[۱]. دیوان مصباح، ص ۹۳ ـ ۹۴؛ ۲۴ بیت؛ تلفیقی از این قصیده و دو قصیدهی قبل از همین شاعر (به صورت یک شعر) در کتاب «یاس شقایقگون» ص ۹۰ ـ ۹۲ هم آمده است.

[۲]. متواتر، پی در پی، چندین بار.

[۳]. سیاه و سفید به هم آمیخته که سفیدی آن غالب باشد، سپیدی که به سیاهی زند.

[۴]. مشهور، شهرت داده شده، شناخته شده.

[۵]. در نسخه، «زوج تبارش» بود که گویا ناشی از خطای چاپی باشد.

[۶]. در نسخهی چاپی، «در عالم» ضبط شده که در این صورت، حرف «عین» تلفّظ نمیشود لذا تبدیل و تصحیح شد.

[۷]. ایضاً در نسخهی چاپی، «در عالم» ضبط بود که به سبب ملفوظ نبودن حرف «عین»، تبدیل و تصحیح شد.

[۸]. روشن، درخشان، درخشانتر.

[۹]. فرزندان.