«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

«اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ».[۱]

تشتّت خاطر انسان حریص

بار الها، پروردگارا به تو پناه می‌برم از فوران و غلیان هیجان حرص و از جوشش غضب و از غلبه‌ی ‌حسد و از کمی قناعت و از ضعف صبر. در مسئله‌ی ‌حرص عرایضی را در جلسات گذشته تقدیم داشتیم؛ دو، سه نکته از گرفتاری‌ها و عوارض این رذیله‌ی ‌اخلاقی در این محفل تقدیم می‌داریم و در ارتباط با میلاد حضرت مسیح و امام حسن عسکری تبریکی به محضر شما عرض می‌کنم. حرص یکی از مشکلاتی که برای حریص پیش می‌آورد، این است که انسان گرفتار حجاب می‌شود. دل به هر چیزی اقبال داشته باشد، رنگ آن را می‌گیرد. عالم ماده، عالم فیزیک، عالم کثرت است. تعلّقات انسان حریص یکی دو تا نیست (هر آنچه دیده بیند دل کند یاد) چشم می‌بیند، دل هم آن را تعقیب می‌کند، دائماً شکار بازهای جدید می‌شود. «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»[۲] انسان حریص همیشه تشتّت خاطر دارد. در حدیث قدسی هم خدا این هشدار را داده است و از روی مهربانی خود به ما گوشزد فرموده است: «مَن أصبَحَ وَهمَّهُ الدُّنیا» «مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ»[۳] کسی که صبح می‌کند، دغدغه‌ی ‌دنیا را دارد، همه‌ی ‌حواسّ او به درآمدش، توسعه‌ی ‌رفاه خود، تکاثر خود و تجمّل خود و زینت و امثال این حرف‌ها ‌است. خدا تهدیدهایی دارد، یکی از آن‌ها ‌»شَتَّتَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَمْرَهُ» من زندگی او را پراکنده می‌کنم. آدم دنبال پول می‌رود، دنبال ثروت می‌رود که یک آسایشی، یک آرامشی داشته باشد. خدای متعال رسماً اعلان کرده است که من آسایش را از او می‌گیرم. این یکی از مشکلات است.

غفلت منشأ همه‌ی بدبختی‌های انسان

مشکل دوم این است که غفلت منشأ همه‌ی ‌بدبختی‌ها ‌است و آدم را از آدمیّت خارج می‌کند. «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها … أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ‏»[۴] انسان‌هایی که گرفتار جهنّم می‌شوند، علّت آن این است که از نعمت‌های الهی برای نجات خود استفاده نکردند. خدا دل داده است، خدا چشم عبرت‌بین داده است، خدا گوش داده است تا واقعیات عالم را در درون اندیشه‌ی ‌خود و فکر خود ذخیره بکند. وقتی دل خاصیت عبرت را از دست داده است، چشم فقط زرق و برق می‌بیند، ظاهر می‌بیند. «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ‏»[۵] فقط زرق و برق است، فقط کف روی آب است. فقط نمودها است، با بودها کاری ندارد. گوش دارد ولی فقط لغو می‌شنود. غیبت می‌شنود، چیزهایی که برای او فقط بعد سرگرمی داشته باشد، با این‌ها ‌سر و کار دارد حاضر نیست، موعظه‌ای بشنود، حاضر نیست از کسی خیرخواهی دریافت بکند. حاضر نیست راجع به حقیقت زندگی خود بعد از مرگ چیزی را دریافت بکند. ‌غفلت منشأ این حالت یک چنین کسانی است. «أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» انسان حریص همیشه غافل است.

حرص عامل بازداشتن انسان از یاد خدا

نکته‌ی ‌سومی که در حرص جزء عوارض خطرناک حرص است این است که انسان را از یاد خدا باز می‌دارد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»[۶] ما از خدا هستیم، ما مال خدا هستیم، ما باید با او مأنوس باشیم، با او همراه باشیم. نباید خدا را از یاد ببریم. نباید لحظه‌ای بدون یاد خدا نفس بکشیم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً»[۷] خدا به کفّار کار ندارد. حساب آن‌ها دیگر ‌با خودشان است، خدا آن‌ها ‌را رها می‌کند ولی خدای متعال به شما مؤمنین خطاب می‌کند می‌گوید: من را فراموش نکنید. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۸] خدا نیازی به یاد ما ندارد. ولی وقتی من را ازیاد می‌برید، حقیقت خود را از یاد می‌برید. یک حقیقتی در کمون شما، در سرّ شما وجود دارد و آن من هستم. «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏»[۹] شما بارقه‌ی ‌خدا هستید، شما دم خدا هستید، شما از خدا هستید، شما به سوی خدا هستید. چطور شما یک چنین خدایی را می‌خواهید فراموش بکنید. این خدا فراموشی، خود فراموشی است. وقتی خود را فراموش کردید، فطرت شما کم سو می‌شود. آن نور فطرت آرام آرام غروب می‌کند، آن وقت طبع و طبیعت حیوانی شما حاکم می‌شود، دیگر هویّت انسانی که یاد خدا است «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»[۱۰] حبیب من به این بندگان من بگو: اگر رشته‌ی ‌قلب شما با خدا قطع بشود، چه ارزشی دارید؟! حیوان می‌شود. در حدّ خوردن، خوابیدن. این امور سیاسی حالت جنگلی آدم است، سیاسیون همدیگر را نابود می‌کنند. می‌بینید که همیشه همین‌طور است، جنگ قدرت است. این حالت، حالت سبوعی است. شما چه وقت می‌خواهید با من باشید، چه وقت می‌خواهید ‌خود را پیدا بکنید. این خود گم کردن است. از خود فاصله گرفتن است. خودبیگانگی است. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۱۱].

تلخ شدن مرگ به واسطه‌ی حرص

نکته‌ی ‌آخر این است که حرص مرگ را تلخ می‌کند. از وجود نازنین پیامبر اکرم محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم عَنْ شَرْحِ الصَّدْرِ»[۱۲] از شرح صدر پرسیدند که آیات امروزی که تلاوت شد، حضرت موسی این را از خدا خواسته است: «رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏». [۱۳] شرح صدر چیست؟ وجود مبارک پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند: «نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ فَیَشْرَحُ صَدْرَهُ وَ یَنْفَسِحُ» «اذا دخل النّور علی القلب انشرح و فنسح» وقتی قلب نور می‌گیرد، وسعت پیدا می‌کند، ظرفیت آدم بالا می‌رود. آدم ‌دریا دل می‌شود. وسعت پیدا می‌کند. آدم تنگ نظری را، کم بینی را معالجه می‌کند. انسان باید بتواند همه را هضم بکند. انسان همه‌ی ‌عالم را باید در وجود خود داشته باشد. این‌طور نباشد که همه چیز را نفی بکند. این پذیرش عمومی که انسان پیدا می‌کند، این شرح صدر است.

حرص عامل نداشتن مرگ شیرین

گفت: این رسول الله این علامتی هم داردکه آدم بداند آیا شرح صدر دارد یا ندارد؟ فرمود: بله، علامت آن «الْإِنَابَهُ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ التَّجَافِی عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ» اگر دیدید رفتن برای شما آسان است، (خرم آن روز کزین منزل ویران بروم) یکی از حکمای ما مرحوم حکیم هیدجی است حاج ملّا محمّد هیدجی است. وصیت نامه‌ای دارد در آن‌جا نوشته است که اگر من امکاناتی داشتم وصیت می‌کردم شب مرگ من طلبه‌ها ‌جشن بگیرند و سور بدهند. می‌گویند: مرحوم سنگلجی جشن گرفته بود و به طلبه‌ها قرمه سبزی داده بود. زیرا که آن شب شب وصال من است. شب مرگ من، شب وصال من است. یعنی ما هم این‌طور هستیم، مرگ برای ما شیرین است؟ آقای بهجت اعلی الله مقامه می‌فرمودند: برای مؤمن مرگ اذّ لذّات است. یعنی چیزی لذیذ‌تر از مرگ نیست، خیلی زیبا است. خیلی گوارا است. اگر انسان بخواهد مرگ گوارایی داشته باشد… کسی که از مرگ نمی‌‌تواند فرار بکند «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقیکُمْ»[۱۴] چه کسی توانسته است مشکل مرگ را حل بکند؟ اصلاً چرا ما مرگ را مشکل می‌دانیم؟ به تعبیر استاد بزرگوار ما آیت الله جوادی آملی مرگ پوسیده شدن نیست، مرگ پوست انداختن است. مرگ رسیدن است. میوه که می‌رسد، می‌افتد. انسان وقتی می‌رسد، نصیب آن عالم می‌شود. مرگ تکامل است، مرگ وصول است مرگ بلوغ است. چرا ما از مرگ می‌رسیم؟ حرص دنیا، علاقه‌ی ‌به دنیا. اگر کسی بخواهد مرگ شیرین داشته باشد، باید مشکل حرص را در وجود خود معالجه بکند.

عظمت شخصیت حضرت عیسی مسیح علیه السّلام

حضرت عیسی مسیح هم پیغمبر اولو العزم است و هم تنها پیغمبری است که هنگام ولادت اعلام نبوّت کرده است. «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا»[۱۵] و خدای متعال او را به نبوّت که برگزیده است. آیتی از آیات الهی است، بچّه‌ی ‌نوزاد سخن گفتن است. اوّل عبودیّت خود را اعلان کرده است، بعد نبوّت خود را و سوم صاحب کتاب خود را. شریعت داشتن. اولو العزم بودن. دو تا نکته‌ی ‌دیگر هم برای همه‌ی ‌ما درس است. یکی این است که خدای متعال مرا مبارک قرار داده است. سعی بکنیم برای خانواده‌ی خود، برای اطرافیان خود، برای جامعه‌ی ‌خود برکت داشته باشیم، مبارک باشیم. همه از ما خیر ببینند، بی‌خاصیت نباشیم. بعضی‌ها ‌هیچ خاصیت ندارند. خاصیت یک لبخند هم ندارد. عرضه‌ی ‌یک شاد کردن دل را هم ندارد. حضرت عیسی خود را مبارک معرّفی کرد. ‌»وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً»[۱۶].

احترام به والدین از آموزه‌های قرآن کریم

 و نکته‌ی ‌دیگری که جزء آموزه‌های حضرت عیسی است «وَ بَرًّا بِوالِدَتی‏»[۱۷] این در خدمت مادر بودن، پای مادر را بوسیدن، برای مادر کوچکی کردن. پرهای بلند پروازها باید زیر پای مادر فرش بشود. هیچ وقت انسان بالای سر مادر خود نباید پرواز بکند. مادر روی بال انسان باید باشد، هر چه اوج می‌گیرد، مادر بالاتر از او باشد. «وَ بَرًّا بِوالِدَتی» این سفارش همه‌ی ‌انبیاء به والدین است و چون حضرت عیسی والد نداشت، «وَ بَرًّا بِوالِدَتی» فقط مادر.

دیگر از ویژگی‌های حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام این است که ما منتظر قدوم او هستیم. بنا است آقای ما تشریف بیاورند، منجی عالم در راه است. این انقلاب ما مقدّمه‌ی ‌ظهور حضرت حجّت است. از آیت الله آقای حسن زاده اطال الله عمره الشّریف پرسیدند: ظهور چه وقت است؟ فرمودند: تردید دارید در این‌که ظهور شده است؟ ما بین الطّلوعین ظهور را داریم. دیجور غیبت سپری شده است و این انقلاب فجر ظهور است و إن‌شاءالله خورشید جمال آقای ما طلوع خواهد کرد. امام زمان علیه السّلام وقتی می‌آیند، تنها نمی‌‌آیند آن کادر حکومتی خود را همراه دارند که در رأس کادر اوّلیه‌ی ‌حکومت جهانی حضرت حجّت، وجود نازنین حضرت عیسی مسیح است و ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام که خیلی امتیازات دارد. صاحب ولایت مطلقه‌ی ‌کلیّه است امّا حامل امانت الهی است، آخرین ذخیره‌ی ‌خدا برای بشریّت که وجود نازنین حضرت حجّت است امام عسکری علیه السّلام امانتدار این امانت بود و امانت خود را به عالم تحویل داده است.


[۱]– الصّحیفه السّجادیّه، ص ۵۶٫

[۲]– سوره‌ی یوسف، آیه ۳۹٫

[۳]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۷۰، ص ۱۲۶٫

[۴]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۷۹٫

[۵]– سوره‌ی روم، آیه ۷٫

[۶]– سوره‌ی منافقین، آیه ۹٫

[۷]– سوره‌ی احزاب، آیه ۴۱٫

[۸]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۹٫

[۹]– سوره‌ی حجر، آیه ۲۹ و سوره‌ی ص، آیه ۷۲٫

[۱۰]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۷٫

[۱۱]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۹٫

[۱۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۶۵، ص ۲۳۶٫

[۱۳]ـ سوره‌ی طه، آیه ۲۵٫

[۱۴]– سوره‌ی جمعه، آیه ۸٫

[۱۵]– سوره‌ی مریم، آیه ۳۰٫

[۱۶]– همان، آیه ۳۱٫

[۱۷]– همان، آیه ۳۲٫