سؤال: آیا جناب قنبر غلام امیرالمومنین علیه‌السلام بود؟

 

 

پاسخ: اگرچه هرجا اسم قنبر مطرح می‌شود با عنوان غلام خاص امیرالمومنین علیه صلاه والسلام شناخته می‌شود، اما باتوجه به سیره امیرمومنان سلام‌الله‌علیه وجایگاهی که قنبر دارد باید به یقین گفت که او توسط مولای متقیان علیه‌صلاه‌و‌السلام آزاد شده بود.  منتهی به خاطر عشق و شیفتگی که به ساحت قدسی امیرمومنان علیه‌السلام داشت، کماکان خدمت آن وجود مقدس بود و با افتخار، خود را غلام امیرمومنان سلام‌الله‌علیه میخواند.

 

قنبر افتخار آن را داشت که بیش از دیگر اصحابِ مولای متقیان علیه‌السلام، سعادت درک آن وجود مقدس را داشته باشد. به قدری قنبر به امیرالمومنین علیه‌السلام عشق وارادت داشت که هرگاه آن وجود مقدس ازخانه بیرون می‌آمد قنبر بافاصله‌ایی به صورت مسلح بدون آنکه مولای متقیان علیه‌السلام متوجه شده باشند، بیرون می‌آمد ومراقب آن حضرت بود تا اینکه یک شب امیرمومنان علیه‌السلام وقتی ازخانه بیرون آمدند به پشت سر نگاهی کردند و متوجه حضور قنبر شدند. وقتی حضرت علت را از او پرسیدند، او علت را به حضرت عرض کرد.

 

قنبر در مواقع حساس مورد توجه امیرالمومنین علیه‌السلام بود و در نقل‌ها داریم که درچنین مواقعی امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه او را می‌طلبیدند و مأمور کار مهمی می‌کردند. ظاهراً چنین مواردی بارها اتفاق افتاده است زیرا امیرالمومنین علیه‌السلام شعری سرودند و فرمودند: “

هرگاه کاری سخت ودوست نداشتنی پیش می‌آید، آتش می‌افروزم و قنبر را فرا می‌خوانم. قنبر افتخار آن را داشت که درجنگ صفین از فرماندهان سپاه امیرالمومنین علیه‌السلام باشد. در این جنگ حضرت پرچمی برای او بست و در همان موقعیت صفین، امیرالمومنین علیه‌السلام در شعری که خود سرودند فرمودند: چون پیک مرگ نزدیک آمد و حاضر شد، خود را آماده می‌کنم و قنبر را فرا می‌خوانم و می‌گویم پرچم را پیش آور و نترس که مرگ جلوی تقدیر را نمی‌گیرد.

 

قنبر بعد از شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام با امام مجتبی علیه‌السلام همراه است. اما به نظر می‌رسد بعد از صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام وقتی که خاندان امیرمومنان سلام‌الله‌علیه کوفه راترک کردند و به مدینه بازگشتند، قنبر در کوفه مانده است.  از زندگی او و عملکرد او در هنگام قیام امام حسین علیه‌السلام هیچ اطلاعی دردست نیست، اما بعد از واقعه کربلا وحتی قیام مختار زمانی که زبیریان از بنی‌امیه شکست خوردند و عبدالملک مروان آن خلیفه خونریز و جبار اموی بر عالم اسلام مسلط شد، حجاج بن یوسف ثقفی را بعنوان فرمانروای عراقین منصوب کرد.

 

وقتی حجاج به کوفه آمد، به تعقیب و کشتار اصحاب امیرالمومنین علیه‌السلام پرداخت. درنقل‌ها داریم که این موجود پست و خبیث رسماً اعلام کرد که می‌خواهم یکی از اصحاب ابوتراب رابگیرم و به قتل برسانم و با ریختن خون او به خدا تقرب جویم. به اوگفته شد کسی را سراغ نداریم که بیشتر ازقنبر با ابوتراب سابقه دوستی داشته باشد. لذا حجاج دستور داد قنبر را دستگیر کردند و بعد از گفتگو و بگومگو با آن مرد بزرگ الهی، فرمان داد تا قنبر را گردن بزنند و بدین ترتیب قنبر در عصر حاکمی چون حجاج، در کوفه به شهادت رسید.