«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَوم الدّین‏».

مقدّمه

بیخود نبود که مرحوم امام رحمه الله تعالی علیه بر سرِ قبرِ حاج مصطفی نشسته بودند و فرموده بودند که «مصطفی» امیدِ من بود، یعنی جای امام را پُر می‌کردند، خیلی مزایا داشتند و از همه‌ی آن‌ها مهمتر این بود که عاشقِ خراباتی‌ها بودند، با عَطَش به دنبالِ افرادِ صاحب‌باطنِ دل از دنیا کَنده بودند و با خیلی‌ها که اهلِ این معنا بودند اُنس و آشنایی داشتند، از جمله با مرحوم آقا سید عبدالکریم کشمیری اعلی الله مقامه الشّریف.

رابطه‌ی گرفتاری و گناه

کسی گرفتار بود و به ایشان مراجعه کرد، ایشان فرمودند هر چهل شب قبل از خواب هزار و یک مرتبه «أسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَأتُوبُ إلَیهِ» بگو، خدای متعال مشکلِ تو را رفع خواهد کرد. ایشان کاملاً می‌دانستند که این گناه است که مشکل را ایجاد می‌کند، این گناه است گه گره را در زندگیِ ما می‌بندد، و آن چیزی که این گره را باز می‌کند «استغفار» است، و این هم رهنمودِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:«دَآؤُکُـمُ الذُّنُـوبُ، وَ دَوآؤُکُـمُ الإِسْتِغْفارُ»[۲]، دردِ شما گناهِ شماست و درمانِ شما هم استغفار کردنِ شماست، حال اینکه چرا هزار و یک مرتبه استغفار؟ برای اینکه اسماء الهی هزار و یک عدد است، به عددِ هر اسمی، با بساطت و شفاعتِ هر اسمی انسان یک مرتبه «أسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَأتُوبُ إلَیهِ» بگوید، ان شاء الله همه‌ی اسماء الهی واسطه و شفیع می‌شوند و گناهانِ ما بخشیده می‌شود، وقتی گناه بخشیده شود کلیدِ تقوا باز می‌کند، «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا»[۳].

انس به قرآن کریم در سیره‌ی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام

چهارمین چیزی که در زندگیِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرهنگ است، به زندگیِ حضرت آمیخته شده است و سبکِ زندگیِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام است «اُنس با قرآن کریم» است.

عَرضه داشتند: بارالهی! می‌دانی من تلاوتِ کلامِ تو را دوست دارم، تلاوتِ کلام الله برای هر مؤمنی که دلِ پاکی دارد معراج است، انسان با هر آیه‌ای یک پلّه بالا می‌رود و به خدای خود نزدیک می‌شود. بنده‌ای که عشقِ معبود دارد، بنده‌ای که عشقِ خالق دارد، عشقِ رازق دارد، عشقِ اله دارد، خدای متعال دلبرِ اوست، آن بنده هیچ وقت خدای متعال را فراموش نمی‌کند، چون هیچگاه یار را از یاد نمی‌برد مرتّب در حالِ کارهایی است که خدای متعال دوست دارد، تمامِ کارهای او برای خشنودیِ پروردگارِ متعال است، و یکی از کارهایی که هر قرآن کریم خواسته است و هم روایات خیلی به آن تأکید کرده‌اند «قرائتِ قرآن کریم» است.

در قرآن کریم فرمود: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[۴]، هر مقداری که برای شما میسّر است قرآن کریم بخوانید، لذا بزرگانِ ما با همه‌ی اشتغالاتِ علمی و مردمی که داشتند یک نظمی برای تلاوتِ قرآن کریم داشتند، امام راحل رحمه الله تعالی علیه حتّی بعد از انقلاب با بارِ سنگینِ رهبریِ تمامِ مستضعفانِ جهان و مقابله‌ی با همه‌ی مستکبرانِ شرق و غرب و مشکلاتِ درونِ کشور که با تأییداتِ الهی معجزه‌وار انقلاب کرد و حکومت تشکیل داد و دستِ امریکا و شوروی و قدرت‌های بزرگ را کوتاه کرد و مرتّب با مسئولین جلسه و برنامه داشتند، اخبارِ فقراء به ایشان می‌رسد، از مشکلاتِ کشور مطّلع می‌شوند، برای هر یک از جبهه‌های رایجِ مدیریتی باید نسخه‌ی مناسبِ خود را ارائه کند، مرحوم امام رحمه الله تعالی علیه با این همه مشکلات در هر هفت روز یک ختم قرآن داشتند.

و حضرات معصومین علیهم السلام در سه روز یک ختم قرآن داشتند، امام صادق علیه السلام فرمودند: در کمتر از سه روز هم می‌توانم یک مرتبه قرآن کریم را ختم کنم ولی می‌خواهم قرآن را با تدبّر بخوانم. «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»[۵].

من نوعاً با شما عزیزان که سالهاست میهمانِ این هیئتِ حضرت سکینه سلام الله علیها و شما مسجدی‌ها هستیم همه ساله بعضی از سفارش‌ها را تکرار می‌کنم، باشد که یک کسی بگیرد و عمل بکند و ما هم در این حسنات سهیم باشیم.

آثاری از سوره مبارکه «یس»

در خواندنِ قرآن کریم یکی مسئله‌ی سوره مبارکه «یس» است، سوره مبارکه «یس» خیلی مهم است، «إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَلْبًا، وَقَلْبُ القُرْآنِ یس»[۶]، هر چیزی یک قلبی دارد و قرآن کریم هم قلب دارد که سوره‌ی مبارکه‌ی «یس» است، اگه شما سوره مبارکه «یس» را در جانِ خودتان داشته باشید همه‌ی قرآن کریم در وجودِ شما نور می‌دهد و جلوه می‌کند.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: هر صبح و هر شب سوره مبارکه «یس» را بخوانید، اگر کسی هر شبی که سوره مبارکه «یس» بخواند با شبِ رحلتِ او مصادف بشود، خدای متعال سی هزار ملک مأمور می‌کند تا برای او استغفار کنند، اگر آن شب از دنیا رفت این سی هزار ملک در تشییع جنازه و غسلِ او هستند و بعد هم در برزخ با او رفیق هستند، این شخص دیگر زبان ندارد و بدنی هم ندارد که سجده کند و دستی ندارد که دست به آسمان کند اما همیشه ملائکه برای او مشغولِ استغفار هستند.

تأکید شده است که صبح‌ها هم سوره‌ی مبارکه‌ی «یس» را بخوانیم، فرمودند: هر روزی که انسان سوره مبارکه «یس» را تلاوت می‌کند، در آن روز هم مرزوق است و هم محفوظ است.

آثاری از سوره مبارکه «توحید»

دیگر سوره مبارکه‌ی توحید است، این سوره عشقِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است، بگونه‌ای که بعد از جنگِ «ذات السلاسل» این رزمندگانی که زیرِ پرچمِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام جهاد می‌کردند و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با دستِ مشکل‌گشای حیدری کلیدِ فتح و پیروزی را نصیبِ مسلمان‌ها می‌کرد، وقتی از جنگ برگشتند بعنوانِ گله به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گفتند که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تمامِ نمازها فقط سوره مبارکه‌ی توحید را می‌خوانند! وقتی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرسیدند ایشان عرضه داشتند: بله! دلِ من به سوره‌ی توحید عشق دارد، برای اینکه این سوره شناسنامه‌ی خدای متعال است، نسب‌نامه‌ی خدای متعال است، خدای متعال این سوره را خیلی دوست دارد.

لذا اگر یک مرتبه سوره‌ی مبارکه‌ی توحید را بخوانید گویا ثلثِ قرآن کریم را تلاوت کرده‌اید و اگر سه مرتبه این سوره را تلاوت کنید گویا تمامِ قرآن کریم را تلاوت کرده‌اید.

آن چیزی که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توصیه کردند این بود که شب‌ها قبل از خواب یک مرتبه قرآن کریم را ختم کن، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پدر بزرگوارشان عرضه می‌دارند که مگر می‌شود که انسان یک ختمِ قرآن کند و فرصتی هم برای خواب داشته باشد؟ چطور می‌فرمایید هم ختمِ قرآن کنم و هم بخوابم؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: هر مرتبه که سوره‌ی توحید را بخوانید به اندازه‌ی ثلثِ قرآن کریم است، اگر سه مرتبه این سوره را بخوانید به اندازه‌ی یک ختمِ قرآن کریم است.

سوره‌ی توحید که خدای متعال آن را بر همه‌ی نمازگزاران واجب کرده است، نماز بدونِ «فاتحه الکتاب» نماز نیست، چه مستحب باشد و چه واجب، این سوره‌ی مبارکه توحید منبعِ حیاتِ قدرت و انرژی است.

فرمود «سبع مثانی» عدلِ قرآن کریم است و معادلِ همه‌ی قرآن کریم است، سوره‌ی مبارکه‌ی توحید معادلِ همه‌ی قرآن کریم است، و امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر در کنارِ مریض هفتاد مرتبه سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه الکتاب را خواندید و مُرده زنده شد تعجّب نکنید. بعضی‌ها که صاحب‌دل هستند با هفت مرتبه مرده را زنده کرده‌اند.

اجمالاً انسان باید با قرآن کریم مأنوس بشود و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام شبِ عاشورا را مهلت گرفتند تا به شیعیان بفرمایند که شب‌های حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به چه کاری می‌گذرد، یک: نماز؛ دو: دعا؛ سه: استغفار؛ چهار: تلاوت قرآن کریم.

روضه‌ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام

سفره‌ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گسترده است، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام باب الحوائج است، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام رادمرد است، هیچ کسی از درِ رحمتِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ناامید برنمی‌گردد، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام کاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام است، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ماه است، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام از شمسِ وجودِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام نور می‌گیرد و هر دلِ گرفته‌ای را نورانی می‌کند و هر گره‌ای را باز می‌کند و هر سائلی را امیدوار و حاجت‌روا برمی‌گرداند.

دل‌ها را به کنار نهر علقمه ببرید و دامانِ این باب‌الحوائج را بگیرید، هر کسی هر حاجتی دارد، هر کسی هر مشکلی دارد… یا کاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام إکشف کَربَنا بحقّ الأخیک الحسین علیه السلام.

پرده‌نشینانِ عصمت، بانوانِ حرمِ حسینی خیلی از نامحرم پرهیز داشتند، بعلاوه در عاشورا این نامحرم‌ها گرگ بودند، حرامزاده بودند، وحشی بودند، لذا برای آن‌ها هیچ مطلوب نبود که از خیمه بیرون بیایند، اما سه مرتبه از خیمه‌ها بیرون آمدند، اولین مرتبه زمانی بود که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به طرفِ فرات رفتند، این بزرگوار به محضرِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام آمد و عَرضه داشت: یااباعبدالله! به من اجازه بدهید تا من هم بروم تا جنگ کنم، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: تو عَلَمِ من هستی، تو پرچمِ من هستی… دشمن هر جبهه را به پرچم می‌شناسد، وقتی پرچم بیفتد علامتِ شکستِ آن منطقه است، امنیّتِ فرزندانِ من به شماست، اگر شما بروید دیگر کار تمام است…

حضرت اباالفضل العباس علیه السلام عَرضه داشتند: دیگر نمی‌کِشَم، سینه‌ی من تنگ شده است، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: حال که تصمیم به رفتن دارید ابتدا برای این بچّه‌ها مقداری آب بیاور، سقّایی برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود، مأموریّتِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آوردنِ آب بود، مشک را به دوش گرفتند، و با چهار هزار تیراندازی که فرات را بسته بودند درگیر شدند، اما با صولتِ حیدری راه را باز کردند و به آب رسیدند و مشک را پُر کردند و دستِ خود را به زیرِ آب بردند و به لب‌های خشکیده‌ی خود نزدیک کردند، ناگهان لب‌های تشنه‌ی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را بیاد آوردند، آب را ریختند و تشنه برگشتند، اما در حالِ آمدن از کنارِ نخلستان هستند، از میانِ دشمن عبور نمی‌کنند تا این مشک را سالم برسانند، نامردی کمین کرد و دستِ راستِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را از بدن جدا کرد، این ابرمرد، این قهرمان، این یلِ حضرت امّ‌البنین سلام الله علیها مشک را به دستِ چپ دادند، اما چند قدم نگذشت که دستِ چپِ ایشان را هم در کمین از بدن جدا کردند… این دست‌ها چقدر قیمت دارند… گفتند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام داشتند به داد حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می‌رسیدند ناگهان از اسب پیاده شدند و چیزی را برداشتند و بوسیدند، بقیّه فکر کردند که ورقِ قرآن است، جلو رفتند و دیدند که دستِ قلم شده‌ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است…

بچّه‌ها منتظر بودند، دیدند طول کشید و خبری از عمو نشد، از خیمه بیرون آمدند و چشمِ آن‌ها به راه بود، دیدند ایشان نیامدند، آمدند در دوراهیِ علقمه نشستند، همگی تشویش و دغدغه دارند و می‌گویند که ای کاش به عمو نگفته بودیم که تشنه‌ایم، همینطور که منتظر و چشم براه بودند دیدند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام در حالِ آمدند هستند، اما این حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام نیستند که در حالِ آمدن هستند، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام با قامتِ راست رفتند اما در حالِ آمدن با قدِ خمیده هستند… به قدری حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام مصیبت‌زده و غم‌زده بودند که کسی جرأت نمی‌کرد جویای حالِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام باشد… این دخترِ شیرین‌زبان را جلو انداختند و گفتند که تو برو و سراغِ عمو را بگیر، جلو آمد و از پدر سراغِ عمو را گرفت، می‌گویند حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به این بچّه چیزی نگفت، حضرت زینب سلام الله علیها را کنار کشیدند و فرمودند بروید و لباسِ بچّه‌ها را عوض کنید، بروید و آماده‌ی اسیری بشوید…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] مستدرک الوسائل، جلد ۱۱، صفحه ۳۳۳ (أَلا أُخْبِـــرُکُمْ [أُنَبِّـؤُکُمْ] بِـدآئِکُـمْ مِنْ دَوآئِکُـمْ؟ دَآؤُکُـمُ الذُّنُـوبُ، وَ دَوآؤُکُـمُ الإْسْتِغْفارُ)

[۳] سوره مبارکه طلاق، آیه ۲ (فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِّنکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ذَلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا)

[۴] سوره مبارکه مزمل، آیخ ۲۰ (إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَهٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَکَ ۚ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ ۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ۚ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَىٰ ۙ وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ ۚ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا ۚ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)

[۵] سوره مبارکه محمد، آیه ۲۴

[۶] مجمع البیان، جلد ‏۸، صفحه ۶۴۶