«زینت» در زبان عربى معنایى گستردهتر از لفظ «زیور» دارد. زیور، فقط به زینتهایى گفته مىشود که جزء بدن شخص به شمار نمىرود، (مانند انواع زیورهاى طلا و جواهر)، ولى کلمه «زینت» هم در چنین زیورهایى به کار مىرود و هم به آرایشهایى گفته مىشود که به بدن شخص متصل بوده و گویى جزئى از اوست؛ (همانند سرمه و خضاب). علاوه بر این، خود زیبایىهاى طبیعى هم زینت به شمار مىرود، بنابراین شامل اندام زیباى او نیز مىگردد.

حال از دیدگاه شرع مقدس اسلام، آشکار کردن کدام یک از اقسام زینت براى زنان حرام شمرده شده است؟ از آیه ۳۱ سوره «نور» به دست مىآید که زینت دو نوع هست: زینت پنهان و زینت نمایان که آشکار کردن اولى براى بانوان ممنوع و دیگرى جایز شمرده شده است. تمامى فقیهان اتفاق دارند که زینت به معناى اندام و زیبایىهاى بدن، جزء زینت پنهان محسوب مىشود و بانوان باید آنها را در برابر مرد نامحرم بپوشانند. در زینت به معناى زیورآلات و آرایش میان آنان اختلاف نظر وجود دارد که آیا جزء زینت پنهان محسوب مىشود یا از زینت نمایان به حساب مىآید؛ براى مثال در مورد حلقه ازدواج و النگو، برخى معتقدند: پوشاندن آن واجب است، ولى عدّهاى بر این باورند که پوشاندن آن لازم نیست.


 

 

کتابنامه


قرآن کریم.

۱ – احمد صبور اردوبادى، آیین بهزیستى در اسلام، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، اول، ۱۳۶۷ش.

۲ – اکبر نوراللهى، مدگرایى (تمدن یا خودباختگى)، قم، نسیم حیات، ۱۳۸۹ش، دوم.

۳ – پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله)، تهران، دنیاى دانش، ۱۳۸۲ش، چهارم.

۴ – جولیوس گولد – ویلیام ل. کولب، فرهنگ علوم اجتماعى، گروه مترجمان، تهران، مازیار، ۱۳۷۶، اول.

۵ – حرانى ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق، دوم.

۶ – حسن بن ابىالحسن دیلمى، أعلام الدین، قم، مؤسسه آلالبیت (علیهماالسلام)، ۱۴۰۸ق، اول.

۷ – بهاءالدین خرمشاهى و مسعود انصارى، پیام پیامبر، تهران، منفرد، ۱۳۷۶ش، اول.

 ۸ – سید حسام الدین شریعت پناهى، اروپایىها و لباس ایرانیان، تهران، قومس، ۱۳۷۲ش.

۹ – سید مجتبى حسینى، پرسش و پاسخ دانشجویى دفتر هجدهم (احکام نگاه و پوشش)، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۶ش، هفتم.

۱۰ – شیخ حر عاملى، وسائلالشیعه، قم، موسسه آل البیت، اول.

۱۱ – شیخ طوسى، الأمالى (للشیخ الطوسى)، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴ق، اول.

۱۲ – شیخ صدوق و شیخ مفید، اعتقادات الإمامیه و تصحیح الاعتقاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۴ ق، دوم.

۱۳ – شیخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش، اول.

۱۴ – شیخ طبرسى فضلبن حسن حفید، مشکاهالأنوار فى غرر الأخبار، نجف، حیدریه، ۱۳۸۵ ق، دوم.

۱۵ – شیخ کلینى، الکافى، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲ش، دوم.

۱۶ – طبرسى، شیخ حسن، مکارم الأخلاق، ترجمه میرباقرى، تهران، فرهانى.

۱۷ – طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشى مرتضوى، ۱۳۷۵ش، سوم.

۱۸ – عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش، اول.

۱۹ – عزیز الله عطاردى، مسند الإمام الرضا (علیهالسلام)، مشهد، آستان قدس (کنگره)، ۱۴۰۶ق، اول.

۲۰ – علامه مجلسى، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، مکرر.

۲۱ – علىاکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۲ش.

۲۲ – محدث عاملى، الجواهر السنیه-کلیات حدیث قدسى، زینالعابدین کاظمى خلخالى، تهران، انتشارات دهقان، ۱۳۸۰ش، سوم.

۲۳ – محدث نورى، مستدرکالوسائل، قم، موسسه آلالبیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۸ق، اول.

۲۴ – مراد على توانا، زن در تاریخ معاصر ایران، تهران، برگ زیتون، ۱۳۸۰ش، اول.

۲۵ – ابوالعباس مستغفرى، طبالنبى (صلیاللهعلیهوآله)، قم، انتشارات رضى، ۱۳۶۲ش، اول.

۲۶ – موسى خسروى، مواعظ امامان (علیهماالسلام)، ترجمه جلد هفدهم بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۴ش، اول.

۲۷ – لوامع صاحبقرانى.