مقدمه
حدود دویست سال پیش با تأسیس فرقه وهابیت بهدست محمد بنعبدالوهاب در عربستان که با حمایت بیدریغ پیر استعمار، دولت انگلستان منجر به احیای اندیشههای افراطی و غلط ابنتیمیه گردید، برخی از عقاید و آداب مهم مسلمانان مورد انکار این فرقه قرار گرفت و وهابیت به بهانه مقابله با شرک و احیای کلمه توحید، به مقابله و مبارزه با این بخش از اعتقادات مسلمانان پرداخت؛ اعتقاداتی نظیر احترام و توسل به اولیای الهی، درخواست شفاعت از اولیای الهی و زیارت قبور رسول گرامی اسلام و ائمه: و اولیای الهی.
اندیشمندان شیعه و سنی کتب زیادی در رد نظر وهابیت نگاشتهاند که آثاری چون کشف الارتیاب اثر علامه سید محسن امین، الزیارة و التوسل اثر صائب عبدالحمید و الزیارة في الکتاب و السنة تألیف آیت الله سبحانی از علمای شیعه و کتابهایی چون شفاء السقام في زیارة خیرالأنام تألیف سبکی شافعی، دفع الشبه عن الرسول نوشته حصنی دمشقی و رفع المنارة في تخریج أحادیث التوسل و الزیارة اثر محمود سعید ممدوح از علماي اهلسنت از این جمله است.
در این مقاله بر آنیم تا در ابتدا با بررسی سنت نبوی و سپس عمل صحابه و سیره علمای مسلمان و عموم مسلمانان به بیراهه رفتن وهابیت و عدم پایبندی ایشان به سنت نبوی را بر همگان آشکار سازیم. وجه تمایز این مقاله از آثار دیگر در این موضوع، بیان اختلافات عمیق ديدگاه وهابیت با دیدگاه علمای بزرگ اهلسنت از مذاهب گوناگون میباشد.
مفهوم زيارت
«زیارت» در لغت دیدار کردنِ با قصد را گویند و در ریشة این واژه، مفهوم میل و گرایش نهفته است. گویی زائر از دیگران روی گردانیده و زیارتشونده را قصد کرده است.[1]
زيارت قبور از نظر ابنتیمیه و وهابیت
ابنتیمیه بهعنوان نظریهپرداز وهابیت که قرنها قبل از محمد بنعبدالوهاب اصول اعتقادی غلط وهابیت را پایهریزی کرد، از اولین کساني است که بحث حرمت سفر برای زیارت قبر پیامبر6 و دعا کردن و درخواست حاجت در کنار قبر آن حضرت را مطرح کرد. وي مينويسد:
هر كس سفرش را به قصد زيارت قبر رسول اكرم انجام دهد، مثل كسانى كه به قصد زيارت قبور پيشوايانشان در مدينه و مساجدى كه اطراف آن است سفر مىكنند، با اجماع مسلمانان مخالفت کرده و از شريعت پيامبر اكرم خارج شده است.[2]
و نيز مىنويسد: زيارت قبر پيامبر يا غير او، غير خدا را خواندن، و شريك كردن غیر خدا در كارهاى خدايى، حرام و شرك است.[3]
و نيز مىگويد:
و اما مسح كردن قبر و بوسيدن آن، هر قبرى كه باشد، و گذاشتن صورت بر قبر، اگرچه از قبور انبيا باشد، به اتفاق همه مسلمانان نهي شده است و اين كار را احدي از سلف و بزرگان آن انجام ندادهاند، بلكه اين كار شرك است.[4]
وی کار را به جایی رسانده است که مسافرت به قصد زیارت قبر پیامبر را سفر معصیت دانسته که نماز در چنین سفری شکسته نمیشود.[5]
همچنین هیئت عالی افتای سعودی؛ بالاترین مقام دینی وهابیت در عصر حاضر، با تأسّی به ابنتیمیه و محمد بنعبدالوهاب در فتوایی که به امضای اعضای این لجنه و بنباز مفتی اعظم سابق عربستان رسیده است، درباره زیارت قبور اعلام میکند:
اما سفر به مدینه برای زیارت قبر پیامبر جایز نیست، بهدلیل نهی کردن پیامبر از آن که فرمود: جز به قصد سه مسجد زاد و توشه برندارید: مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصی. پس باید برای کاری مثل تجارت یا طلب علم و امثال آن مسافرت کند به مدینه، یا به قصد نماز خواندن در مسجد نبوی به قصد ثواب بیشتر سفر کند و اول نماز بخواند و سپس پیامبر را به نحو زیارت شرعی زیارت کند، آنگاه درود بفرستد و بر پیامبر سلام کند و نیز بر ابوبکر و عمر سلام کند و برای این دو طلب مغفرت و دعا کند، بدون آنکه بر قبر یا اطراف آن دست بکشد و آن را ببوسد و بدون آنکه دعا کند و به او استغاثه جوید؛ زیرا دعا و استغاثه به پیامبر بعد از وفات مثل دعا و استغاثه به سایر مردگان است و شرک اکبر است.[6]
چنانکه مشاهده میشود، ابتدا اجازة مسافرت به قصد زیارت هم داده نمیشود و زیارت قبر پیامبر حتی از تجارت و کسب علم نیز کمارزشتر جلوه داده میشود و بعد که اجازه به زیارت داده میشود، چندین شرط برای آن گذاشته میشود که به خوبی مشهود است آنها کراهت دارند مؤمنان قبر پیامبر را زیارت کنند.
موضع علمای اهلسنت در مقابل فتوای ابنتیمیه
از آنجا كه مسئله زيارت قبر رسول گرامي اسلام بر اساس آيات و روايات و سيره صحابه امري عبادي و موجب حفظ حرمت آن حضرت بوده است، علمای مذاهب اسلامی به شدت با نظر ابنتيميه درباره زيارت و سفر براي زيارت آن حضرت مخالفت كرده و به مقابله با وي پرداختهاند كه در ذیل گوشهاي از آرای علمای اهلسنت را درباره ابنتيميه نقل ميكنيم:
1 – دیدگاه علمای مذاهب اربعه
بنا بر نقل حصني دمشقي علماي مذاهب اربعه اهلسنت در مقابل اين فتواي ناصواب ابنتيميه موضعگيري كردهاند. دستخط آنان در پشت فتوای ابنتیمیّه موجود است که در قاهره نگهداری میشود و متن فتوا را از این دستخط نقل میکنیم:
سپاس مخصوص خداست. این مطالبی که پشت این فتوا نوشته شده، در پاسخ به سؤالی درباره فتوای ابنتیمیّه درباره بدعت شمردن زیارت انبیا و انسانهای صالح و جایز نبودن سفر برای زیارت انبیا و از این قبیل دیدگاههاست.
این نظریات او باطل و مردود است. بسیاری از علما نقل کردهاند که زیارت پیامبر عملی نیکو و مستحب است که علما بر آن اجماع دارند. شایسته است ابنتیمیّه را از دادن این فتواهایی که نزد علما باطل است، بر حذر داشت و او را از فتاوای عجیب و غریب منع کرد و اگر از این عملش امتناع نکرد، باید زندانی شود و انحرافات او را برای مردم آشکار کرد تا مردم مواظب باشند از او تبعیت نکنند.
این فتوای محمد بنابراهيم بنسعد الله بنجماعـه شافعي است. محمد بنجريري انصاري حنفي نیز در ردّ ابنتیمیه، همین فتوا را داده است، اما نگفته است در صورت امتناع نکردن ابنتیمیّه، باید او را زندانی کرد، بلکه گفته است: بهطور یقین در همین زمان باید فوراً زندانی شود. محمد بنابيبكر مالكي نیز همین فتوا را داده و علاوه بر این گفته که باید با او بهشدّت برخورد کرد تا به این طریق این مفسده و مفاسد دیگر از بین برود. احمد بنعمر مقدسي حنبلي نیز همینگونه فتوا داده است.[7]
2 – دیدگاه ابنحجر عسقلانی
وی كه از علماي طراز اول اهلسنت و مؤلف مهمترين شرح صحيح بخاري است، در كتاب خود در شرح صحيح بخاري به نام فتح الباری في شرح الصحيح البخاري مینویسد:
حاصل این که علما حکم تحریم بار سفر بستن به جهت زیارت قبر سید ما رسول خدا را به ابنتیمیه نسبت دادهاند و گفتهاند او این عمل را انکار کرده است. در شرح این مطلب از هر دو طرف طول و تفصیل وجود دارد و این از بدترین مسائلی است که از ابنتیمیه نقل شده است. یکی از ادله برای دفع مدعای دیگران که همان اجماع بر مشروعیت زیارت قبر پیامبر است، آن است که نقل شده مالک کراهت داشته بگوید من به زیارت قبر پیامبر رفتم، ولی محققان از اصحاب مالک به این مطلب جواب داده و گفتهاند که او برای رعایت ادب از تلفظ این کلمه کراهت داشته، نه آنکه از اصل زیارت کراهت داشته باشد؛ زیرا زیارت قبر پیامبر از برترین اعمال و بهترین وسیله تقرب است که ما را به ذیالجلال رهنمون میسازد و مشروعیت آن بدون نزاع، محل اجماع است و خداوند هدایتکننده به صواب میباشد.[8]
3 – نظر حافظ ذهبی
شمسالدين ذهبي كه از علماي طراز اول اهلسنت و از بزرگان حديث و رجال ميباشد، در رد ابنتیمیه در زیارت قبور مینویسد:
پس هر کس در کنار حجره مقدس پیامبر با حالت خواری و تسلیم و در حال درود فرستادن بر پیامبر بایستد، خوشا به حال او. او بهترین زیارت را انجام داده و زیباترین اظهار محبت را داشته است و او بهطور حتم عبادتی زاید بر کسی که در سرزمینش یا نمازش بر او درود فرستاده، انجام داده است؛ زیرا زائر هم اجر زیارت و هم اجر درود فرستادن بر او را دارد و هر کس که بر او یک درود فرستد، خداوند بر او ده درود خواهد فرستاد، ولی هر کس که او را زیارت کند و ادب زیارت را بهجای نیاورد یا بر روی قبر سجده کند یا کاری انجام دهد که مشروع نیست، چنین شخصی کار خوبی را همراه کار بد انجام داده است که باید او را با مدارا و مهربانی تعلیم داد. بهخدا سوگند! فریاد زدن و شیون کردن مسلمان و نیز بوسیدن دیوارها و گریه بسیار، جز از باب اینکه او محب خدا و رسول است، نیست. پس محبت او معیار و فارِق بین اهل بهشت و جهنم است. لذا زیارت قبر پیامبر از بهترین اعمال برای قرب به خداست و بر فرض که استدلال به عموم حدیث «لاتشدوا الرحال إلا إلی ثلاثة مساجد» را قبول کنیم و با این استدلال، به عدم اذن بستن اثاثیه برای سفر به منظور زیارت قبور انبیا و اولیا حکم کنیم، با این حال میگوییم بار سفر بستن برای زیارت قبر پیامبر، همانند بار سفر بستن برای زیارت مسجد پیامبر است. لذا ابتدا زائر شروع به تحیّت مسجد پیامبر میکند و سپس تحیّت صاحب مسجد را بهجای میآورد. خداوند این زیارت را روزی ما و شما کند! آمین.[9]
4 – دیدگاه کمالالدین حنفی
کمالالدين حنفی در شرح فتح القدیر در مقابله با دیدگاه ابنتيميه، رفتن به مدينه را فقط به قصد زيارت قبر رسول گرامي اسلام اولي دانسته و نوشته است:
برای بندة ضعیف بهتر است که نیت خود را برای زیارت قبر پیامبر خالص گرداند، سپس زمانی که توفیق زیارت برای او حاصل شد، مسجد را نیز زیارت کند یا اگر فضل خدا بر او گشوده شد که مرتبه دیگری به زیارت آید، هر دو (زیارت قبر پیامبر و زیارت مسجد پیامبر) را نیت کند؛ بهدلیل آنکه در این امر (خالص کردن نیت زیارت قبر پیامبر)، مقام پیامبر بیشتر تعظیم میشود.[10]
5 – نظر حصني دمشقي
وي در كتاب دفع الشبه عن الرسول با تقبيح فتواي ابنتيميه، كار وي را جفا در حق رسول خدا مينويسد:
به این عبارت بنگر که چقدر در آن به پیامبر و انبیای الهی ظلم شده است؛ به دلیل آنکه زیارت آنان را گناه شمرده و بر گناه بودن آن نیز ادعای اجماع کرده است. این فرد شکاک میخواهد ادعا کند اصحاب پیامبر و تابعین و همچنین علمای امّت اسلامی تا زمان وی، برمعصیت بودن زیارت انبیا اجماع دارند. معتقدم هیچکسی مانند او به پیامبر و انبیای الهی جسارت نکرده است، با اینکه کتابهای مشهور و غیر مشهور، مردم را در تمامی زمانها و در همه جای عالَم، به زیارت پیامبر تشویق کردهاند. بنابراین زیارت حضرت رسول از بهترین تلاشها در راه خدا و آسانترین راههای نزدیکی به خدا و از جمله سنّتهای انبیا و مورد اجماع انسان های یکتاپرست است و هیچ فردی چنین جسارتی نمیکند، مگر اینکه در قلب او بیماری نفاق است و از جوجههای یهود (دست نشاندههای یهود) و در شمار دشمنان دین و مشرکینی است که در مذمّت آقای امتهای پیشین و امّت اسلام، پافشاری کرد.[11]
6 – دیدگاه صالحی شامی
صالحی شامی از علمای برجسته مذهب شافعی و مؤلف کتاب سبل الهدی و الرّشاد درباره فتوای ابنتیمیّه و نظر علما درباره این فتوا مینویسد:
شيخ تقيالدين سبكي شيخ جمالالدين بنزملكاني، شيخ داود ابوسليمان مالكي، ابنجمله و علمای دیگر، درباره شرعی بودن سفر به قصد زیارت پیامبر، کتابهایی در ردّ ابنتيميّه که معاصر آنها بوده، نگاشتهاند؛ زیرا ابنتیمیّه در این مورد نظر زشتی داده است که آب دریاها آن را پاک نمیکند.[12]
بررسي حديث «لاتشدّوا الرحال»
مهمترين دلیل علماي وهابيت در جایز نبودن سفر به قصد زيارت قبور، روايت صحيح مسلم نيشابوري به نقل از رسول گرامي اسلام است كه آن حضرت ميفرمايند:
لَا تَشُدُّوا الرِّحَالَ إلا إلى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِي هذا وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى…؛[13]
جز براي سه مسجد بار سفر بسته نميشود: اين مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصي… .
البته اين روايت در برخي ديگر از منابع حديثي اهلسنت آمده است.
برداشت ابنتيميه از اين روايت اين است كه مستثني منه، قبور را هم در بر ميگيرد؛ يعني پيامبر كه فرموده است بار سفر نبنديد جز براي اين سه مكان، يعني براي زيارت قبور و در رأس آنها برای زیارت قبر رسول گرامي اسلام نیز نبايد بار سفر بسته شود؛ چنانكه در الرد علي الاخنائي پس از نقل اين روايت مينويسد:
از صحابه و تابعين ايشان مطلبي مبني بر اختلاف در اينكه اين روايت دالّ بر نهي است، نرسيده است. پس كلام رسول خدا صريح در نهي است و همچنين اختلافي نيست كه نهي از سفر به قصد بقاع مورد احترام را كه مسجد نيستند نیز شامل ميشود.[14]
اشتباه ابنتيميه و ديگر وهابيون در تفسير اين حديث، فهم غیردقيق معنای حديث است؛ زيرا بعد از «إلّا» نام سه مسجد آمده است و نميتوان مستثني منه را جز مسجد در نظر گرفت. در واقع روايت ربطي به زيارت قبور ندارد و هرگز در مقام بيان منع سفر برای زيارت قبور نيست. بسياري از علماي اهلسنت همين خطاي وهابيون را بیان كردهاند؛ چنانكه ابنحجر عسقلاني از علماي بنام اهلسنت در رجال و حديث و مهمترين شارح صحيح بخاري در اينباره مينويسد:
برخي از محققين گفتهاند در كلام رسول خدا كه فرموده: «بار سفر بسته نميشود، جز به سه مسجد»، مستثنيمنه محذوف است و ما مستثنيمنه را يا عام در نظر ميگيريم كه معناي حديث اين ميشود كه به هيچ مكاني و براي هيچ كاري جز برای اين سه مسجد بار سفر نبايد بست، و يا اينكه مستثنيمنه اخص از اين است؛ راهي براي انتخاب مورد اول نيست؛ زيرا منجر به بسته شدن باب سفر براي تجارت و صله رحم و طلب علم و غير آن ميگردد. پس مورد دوم (معناي اخص) متعيّن است و اولي اين است كه ما چيزي را در تقدير بگيريم كه بيشترين مناسبت را داشته باشد و آن اين است كه بار سفر به هيچ مسجدي جز اين سه مسجد براي نماز خواندن در آن بسته نميشود. بنابراين نظر كسي كه بار سفر بستن براي زيارت قبر پيامبر و ديگر صالحين را منع ميكند، درست نیست.
و سُبكي ميگويد: مقصود اين است كه در زمين بقعهاي غير از اين سه منطقه نيست كه فضيلت ذاتي داشته باشد تا بار سفر به قصد آن انجام شود، بلكه سفر به قصد زيارت و يا جهاد و امثال آن باید از امور پسنديده و مباح باشد. اين مسئله براي برخي مشتبه شده است و گمان كردهاند كه بار سفر بستن براي زيارت در غير اين سه مورد از موارد ممنوع است و اين اشتباه است؛ زيرا استثنا بايد از جنس مستثنيمنه باشد. پس معناي حديث اين است كه بار سفر به مسجدي از مساجد و مكاني از مكانها برای خود آن مكان بسته نميشود، جز در سه موردي كه ذكر شد و بار سفر بستن براي زيارت يا طلب علم به جهت آن مكان نيست، بلكه به جهت شخصي است كه در آن مكان هست و خدا داناتر است.[15]
بنابراين به نظر ميرسد اين برداشت ابنتيميه از روايت «لاتشدوا الرحال» برداشتي ناصحيح است؛ زيرا مطلبي مانند زيارت قبور را كه در مستثني منه نيامده است، بدون هيچ دليلي وارد در مستثنيمنه كرده است.
نكته آخر در اينباره اينكه چرا قبل از ابنتيميه كسي اين برداشت را از اين روايت نداشته است و چرا صحابه و علماي طراز اول در قرون اوليه اين را نفهميدهاند؟
دلایل مشروعیت زیارت قبور و سفر به قصد آن
برای اثبات این موضوع چهار دلیل اقامه شده است:
۱ – قرآن
خداوند متعال مىفرمايد:
وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا؛[16]
هر گاه آنان زمانى بر خويش ستم كردهاند،]اى رسول خدا [نزد تو بيايند و استغفار كنند و پيامبر براى آنان طلب آمرزش كند. خداوند را توبهپذير و رحيم خواهند يافت.
آیه کریمه فوق به صراحت بیان میکند هر زمان که مؤمنین مرتکب گناهی شدند، باید نزد رسول گرامی اسلام بروند تا او برای آنها طلب آمرزش کند.
بسياري از علماي اهلسنت كه پيرامون زيارت قبور و در ردّ نظر ابنتيميه دست به قلم شدهاند، به اين آيه استناد كردهاند كه استناد برخي از علما را ذكر ميكنيم:
الف) استدلال سُبکی شافعی
وی بعد از نقل این آیه در ضمن ادلّه زیارت قبور مینویسد:
آیه دلالت بر تشویق افراد برای آمدن نزد رسول گرامی اسلام و استغفار کردن نزد ایشان و استغفار ایشان برای افراد دارد و اگرچه این آیه در زمان حیات وی وارد شده است، اما بیانگر مرتبتی است که به منظور بزرگداشت پیامبر چنان جایگاهی با وفات وی قطع نمیشود. پس اگر گفته شود آمدن نزد پیامبر برای زمان حیات است تا برای آنها استغفار کند و بعد از مرگ اینگونه نیست، در پاسخ میگویم: آیه دلالت بر مشروط بودن توّاب و رحیم بودن خدا بر سه مسئله دارد: یکی آمدن آنها نزد پیامبر، دیگری استغفار آنها، و استغفار پیامبر.
پس استغفار پیامبر برای همه مؤمنین حاصل است؛ زیرا رسول خدا برای مردان و زنان مؤمن طلب مغفرت میکند، بهدلیل کلام خدای متعال که فرموده: وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗوَاللَّـهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ.[17]
بنابراین یکی از این سه مسئله ثابت شد و آن استغفار پیامبر برای هر زن و مرد مؤمن است. پس زمانی که نزد او بیایند و استغفار کنند، سه مسئله که موجب توبه خدا و رحمت او است، کامل میشود. همه اینها زمانی است که بپذیریم پیامبر بعد از مرگ استغفار نمیکند، ولی ما این نظر را قبول نداریم، براساس آن ادلهای که برای حیات ایشان و استغفار ایشان برای امت بعد از وفات ذکر کردیم.[18]
حال که استغفار کردن پیامبر بعد از وفات او نیز امکانپذیر است و از سویی، نهایت رحمت و مهربانی آن حضرت را به امتش میدانیم و درمییابیم که رسول رحمت، مهر و محبت خود را از کسی که برای طلب بخشش از پروردگار نزد او بیاید، دریغ نمیکند.
بنابراین با هر فرضی سه مسئله یاد شده در آیه برای هر کس که در زمان حیات و وفات پیامبر با استغفار نزد او بیاید، ثابت شد و آیه اگرچه در حق افراد معینی در حال حیات است، بهدلیل عموم علت، هر کسی را که این وصف را در حیات و بعد از حیات داشته باشد، شامل میشود. بههمین سبب علما از این آیه، عموم در هر دو حالت (حیات و وفات پیامبر) را فهمیده و بر کسی که کنار قبر پیامبر میآید، مستحب دانستهاند این آیه را تلاوت کند و از خدا طلب مغفرت کند.[19]
ب) سخن حصنی دمشقی
وی نیز پس از نقل آیه در تحلیل آن مینویسد:
آیه شامل حیات و وفات پیامبر میشود و رسول خدا به واسطه این آیه از خداوند طلب شفاعت میکند و این مسئله به مثابه امری اتفاقی بین علماست و احدی در قرنهای مختلف متعرّض آن نشده و آن را انکار نکرده است. من این دو بیت را در این بحث اضافه میکنم و امیدوارم سهمی از شفاعت پیامبر نصیب من گردد:
و در او (پیامبر) همه اوصاف نیکو جمع شده است و او کسی است که افراد به دست او تربیت شدهاند.
و او (پیامبر) کسی است که در هر مشکلی امید به او وجود دارد، خصوصاً در قیامت؛ زمانی که پای ما میلغزد.[20]
ج) نظر محمود سعید ممدوح
محمود سعید ممدوح از علمای معاصر مذهب شافعی درباره این آیه مینویسد:
وهذه الآية تشمل حالتي الحياة و بعد الانتقال، و من أراد تخصيصها بحال الحياة، فما أصاب؛ لأنّ الفعل في سياق الشرط يفيد العموم وأعلى صيغ العموم ما وقع في سياق الشرط . فالآية الشريفة طالبة للمجیء إليه في جميع الحالات لوقوع (جاؤوك) فيها في حيز الشرط الذي يدلّ على العموم. وقد فهم المفسرون من الآية العموم، ولذلك تراهم يذكرون معها حكاية العُتبى الذي جاء للقبر الشريف؛[21]
این آیه شریفه دو حالت حیات و بعد از وفات را در برمیگیرد و هر کس بخواهد آن را به حال حیات تخصیص بزند، به نتیجه نمیرسد… و مفسّرین از این آیه عموم را فهمیدهاند. به همین جهت مشاهده میشود که همراه این آیه، جریان عتبی را که کنار قبر پیامبر آمد، ذکر کردهاند.
2 – روايات
احاديث بسيارى به طرق مختلف و با مضمونهاى گوناگونى درباره جواز و استحباب زیارت رسول گرامی اسلام وارد شده است:
الف) از پيامبر نقل شده كه فرمود: «هر كس قبر مرا زيارت كند، شفاعتش بر من لازم مىگردد».[22]
اين حديث داراى چهل منبع از كتابهاى اهلسنت است.
سبکی شافعی پس از نقل این حدیث از میان احادیث زیارت پیامبر و بحث مفصّل علمی درباره اسناد این حدیث مینویسد:
این احادیثی که ما درباره زیارت جمع کردیم- که بیش از ده تا پانزده روایت از روایاتی است که در آن لفظ زیارت بهکار برده شده است- غیر از آن روایاتی است که در استدلال به این احادیث از آن استفاده کردیم و کثرت احادیث موجب قوّت احادیث است.[23]
در اين روايت نيز نيامده است كه اگر شخص بدون شدّ رحال بستن به زيارت بيايد، شفاعت من بر او لازم ميشود و طبيعي است عمل به اين روايت براي كساني كه در خارج مدينه هستند، جز با شدّ رحال به سوي قبر پيامبر امكانپذير نيست.
ب) پيامبر فرمود: «هر كس حجّ گزارد و قبر مرا بعد از وفاتم زيارت كند، مانند كسى است كه در حياتم مرا زيارت کرده است».[24]
اين حديث داراى 25 منبع از كتاب هاى اهلسنت است و در آن اشاره به زيارت قبر پيامبر بعد از وفات پيامبر بدون در نظر گرفتن سفر براي اين زيارت دارد.
صالحی شامی از علمای مذهب شافعی پس از نقل این حدیث و پاسخ به اشکالات سندی بر حدیث مینویسد:
حداقل مرتبهای که میتوان برای این حدیث بیان کرد، حَسَن بودن آن است که اعتبار آن را بیان کردیم و شواهدی برای آن آوردیم. بهجز این مطلب، تعداد زیاد احادیث موجب قوّت آن میشود، تا جایی که این حدیث را در زُمره احادیث صحیح قرار میدهد.[25]
ج) پیامبر فرمود: «هر كس حج خانه خدا را انجام دهد و مرا زيارت نكند، به من جفا كرده است».[26]
بسيارى از حافظان اين حديث را نقل كردهاند. حِصنی دمشقی به ادعای ابنتیمیّه که برای کنار گذاشتن حدیث میگوید این حدیث را احدی از علما نقل نکرده است، اینگونه پاسخ میدهد:
این حرفی که ابنتیمیّه زده است، تهمت آشکار به علما و ناشی از عدم اطّلاع او است؛ زیرا این روایت را تعداد زیادی از بزرگان حدیث با الفاظ نزدیک به هم نقل کردهاند.[27]
در اين روايت نيز يكي از اعمال لازم بعد از حج را، زيارت پيامبر بيان كرده است كه بهطور طبيعي بايد با شدّ رحال به مدينه اين مسئله انجام پذيرد.
اين تنها بخشي از رواياتي بود كه علماي اهلسنت در جواز زيارت قبر رسول گرامي اسلام و سفر براي زيارت، به آنها استدلال نمودهاند.
3 – عمل اصحاب
يكي ديگر از دلايل در جواز زيارت قبر پیامبر گرامي اسلام و قبور اولياي الهي، عمل اصحاب آن حضرت است كه از نظر اهلسنت، عمل آنان حجيّت دارد. كه به برخي از آنان اشاره ميكنيم:
الف) زیارت فاطمه زهرا
در روايات آمده است كه حضرت زهرا به زيارت قبر حمزه ميرفت و بهطور طبيعي با فاصلهاي كه قبور شهداي احد از مدينه دارد، اطلاق شدّ رحال بر آن جايز است:
عن جعفر بنمحمد عن أبیه عن علي بنالحسين عن أبيه ان فاطمة بنت النبي كانت تزور قبر عمها حمزة كل جمعة فتصلى وتبكي عنده.[28]
ابوجعفر مىفرمايد: فاطمه دختر رسول خدا هميشه قبر حضرت حمزه را كه خدا از او خشنود باد هر جمعه زيارت مىكرد. پس نزد آن نماز میخواند و گریه میکرد.
و چنانكه مورد اتفاق است، حضرت زهرا صحابي است و نظر او معتبر است و عقيده وهابيت كاملا مخالف عمل و نظر آن حضرت است.
ب) زيارت عايشه
عايشه كه همسر پيامبر بوده به زيارت قبر برادرش به مكه ميرفت و كسي کار او را خلاف شرع نمیدانست.
ابن ابىمليكه مىگويد: عايشه را ديدم که قبر برادرش عبدالرحمن را ـ كه در مكانى به نام حبشى درگذشت و در مكه دفن گرديد ـ زيارت مىكرد.[29]
و نيز مىگويد: روزى عايشه براى زيارت به طرف مقابر مىرفت. به او گفتم: مگر رسول خدا از زيارت قبور نهى نفرمود؟ گفت: آرى، ولى بعداً دستور به زيارت قبور داد.[30]
نقل شده است که ابنعمر از کنار قبر برادرش واقد میگذشت، پس کنار آن ایستاد و برای او دعا کرد و نماز خواند.[31]
ج) زیارت بلال
بلال مؤذن رسول خدا در عهد عمر بنخطاب در شهر شام اقامت داشت. شبى در خواب پيامبر را ديد كه به وى فرمود:
اى بلال، این چه ظلمى است که در حق من روا داشتهاى؟ آيا وقت آن نرسيده است كه مرا زيارت كنى؟ از خواب بيدار شد. ناراحتى و ترس سراسر وجودش را فرا گرفته بود. با سرعت وسایل سفر را بست و بر مركبش سوار شد و به طرف مدينه حركت نمود. وقتى به شهر مدينه رسيد، كنار قبر رسول الله آمد. در حاليكه گريه ميكرد، صورت خود را بر قبر حضرت ماليد. در اين هنگام امام حسن و امام حسين را ديد كه به طرف قبر جدشان مىآيند. آن دو عزيز را در آغوشش گرفت و غرق بوسه ساخت.[32]
سبكى مىگويد:
تكيه ما براى مشروعيت سفر براى زيارت پيامبر رؤياى بلال نيست، بلكه تكيه ما عمل بلال است. اين عمل در دوره خلافت عمر، با آنهمه صحابه كه در آن دوره بودند، صورت گرفته است و اين جريان بر آنها پوشيده نبود؛ لذا هيچ اعتراضى بر بلال نكردند و رؤياى او تأكيد بر دليل ماست.[33]
چطور ممکن است بلال از جایی دیگر چون شام بار سفر ببندد و به قصد زیارت قبر پیامبر به مدینه بیاید و آنهمه صحابه که در آنجا حاضر بودند، او را نهی از منکر نکنند!، پس اگر سفر به قصد زیارت قبر پیامبر حرام بود، قطعاً بلال با ایراد و اشکال صحابه مواجه میشد، نه اینکه به او بگویند ما مشتاق شنیدن اذان تو هستیم!
4 – عقل
عقل مىگويد تعظيم كسىكه خداوند تبارك و تعالى او را بزرگ داشته است، نيكو است و زيارت نیز نوعى تعظيم است. زيارت پیامبر كه نوعى احترام به آن حضرت است، از شعائر الهى است که خدای سبحان میفرماید: وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ؛[34] «و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست». بنابراین این عمل نه تنها جایز است، بلکه مستحب و بزرگداشت شعائر الهی است. همچنين براي عقل پذیرفتنی نيست كه سفر براي كسب و كار، صله رحم، تفريح و غيره جايز باشد و براي يك امر ديني اينگونه با حرمت مواجه شود.
زيارت قبور و مشاهد مؤمنان دیگر
مطالب گذشته در مورد زيارت قبر نبى اسلام بود،؛ اما درباره مشروعیت زيارت ساير قبور نیز مثل زيارت قبر پيامبر نزاعى نيست و خود پيامبر به زيارت قبور میرفت و مسلمين را بر اين عمل ترغيب مىكرد. آن حضرت به زيارت قبر مادرش آمنه بنت وهب مىرفت. سيره مسلمانان نيز چنين بود كه به زيارت قبور مسلمين مىرفتند و آن را امری عبادی و موجب نشاط معنوی میدانستند.
احاديثی در زيارت قبور مؤمنین
درباره زیارت قبور مؤمنین نیز روایاتی از رسول گرامی اسلام6 وارد شده است که به برخی اشاره میکنیم:
۱ – سليمان بنبريده از پدرش، از پيامبر نقل كرده است که ایشان فرمودند: «شما را از زيارت قبور نهى كردم، آگاه باشيد كه از اين به بعد قبور را زيارت كنيد…».[35] احتمال دارد نهى موقتی آن حضرت از زیارت قبور بهعلت كفر این اموات باشد كه اكثراً بتپرست بودند و پيامبر مىخواست به مسلمانان بيامورزد كه علاقه و پيوندى ميان جهان اسلام و جهان شرك نيست. همچنین احتمال دارد كسانىكه به زيارت قبور مىرفتند، پا را فراتر از آداب اسلامى گذاشته باشند که با گسترش اسلام و آشنایی مردم با مسائل اسلامى، آداب غلط جاهلی را رها كرده باشند و بعد از مدتى پيامبر جواز زيارت را صادر کرده است.
۲ – در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:
من شما را از زيارت قبور نهى مىكردم، سپس به محمد اجازه داده شد كه قبر مادرش را زيارت كند. از اين پس قبور را زيارت كنيد كه آخرت را بهياد مىآورد.[36]
ترمذی نام بابی را که این روایت در آن ذکر شده، گذاشته است: «باب ما جاء في الرخصة في زيادة القبور؛ باب روایاتی که درباره اجازه زیارت قبور وارد شده است»، که نظر مثبت وی مبنی بر اجازه قبور را میرساند.[37]
۱ – پيامبر6 فرمود:
…شما را از زيارت قبور نهى مىكردم، ولى سپس براى من آشكار شد که آن (زیارت) رقت قلب ایجاد میکند و چشم را گریان میسازد و به یاد آخرت میاندازد؛ پس قبرها را زیارت کنید.[38]
۱ – از عايشه نقل شده است:
پيامبر- در آخرين بخش از شب، خانه را به قصد زيارت بقيع ترك كرد. وقتى وارد آنجا مىشد، مىفرمود: «درود بر شما اى ساكنان خانه افراد با ايمان! آنچه به وقوع آن در آينده وعده داده شدهايد، سراغ شما آمد و شما ميان مرگ و روز رستاخيز بهسر مىبريد. ما نيز ـ اگر خداوند بخواهد ـ به شما خواهيم پيوست. پروردگارا، اهل بقيع غرقد را بيامرز.[39]
۱ – پيامبر به زيارت قبور شهيدان در مكانى به نام «رأس الحول» مىآمد و مىفرمود: «سلام بر شما به موجب آنچه كه صبر كرديد، خوب جايگاهى داريد». در اين هنگام ابوبكر و سپس عمر و بعد عثمان بدان مكان آمدند، وقتى كه معاويه به آنها رسيد، مردم جمع شده بودند و پيامبر در مواجهه با انبوه مردم فرمود: سلام بر شما، به موجب آنچه صبر كرديد.[40]
طلحة بنعبدالله مىگويد: با رسول خدا براى زيارت قبور شهيدان خارج شديم. وقتى نزد قبور آنان آمديم، پيامبر فرمود: «اين قبرهاى برادران ماست».[41]
اين سؤال مطرح است كه اگر زيارت قبور منعي ندارد و سيرة مسلمانان است، چرا سفر براي زيارت قبور حرام و نامشروع است؟! و چه تفاوتي بين زيارت قبر بدون شدّ رحال و با شدّ رحال است. آيا میتوان گفت زیارت قبور در وطن صحيح است، ولی شدّ رحال برای زیارت قبور نامشروع است. در اين صورت بين مردم مدينه و مردم بلاد ديگر تبعيضي گذاشته شده است كه مردم مدينه ميتوانند به زيارت قبر رسول گرامي اسلام مشرف شوند، اما مردم ديگر مناطق از آن محروم باشند و اجازه مسافرت به مدينه براي زيارت قبر رسول گرامي اسلام نداشته باشند.
جمعبندی
مواردى كه بيان شد، خلاصهاى از مطالبى است كه در كتابهاى تراجم، تواريخ و حديث آمده است. بر اين اساس اصحاب، تابعين، رهبران مذاهب اسلامی و علمای بزرگ اسلام به زيارت قبور مىرفتند و اهمیت خاصی برای زیارت قبور قائل بودند، بهخصوص قبر پيامبر را زيارت میکردند و آن را بزرگ مىداشتند. همچنين بار سفر بسته، به زيارت قبور ائمه طاهرين و صالحان و اوليا و علما مىرفتند؛ درحالىكه احدى منكر اعمال آنان نشده است و آنان را اهل بدعت و کافر نخوانده است.
با اين همه شواهد و قرائن و روایات، وهابیت چه دليلى بر حرمت زيارت و سفر براى زيارت دارند؟ آيا شيعه و بسیاری از اهلسنت كه در زيارت بر طبق سنت نبوی و سيره مسلمين عمل مىكنند، مجرم بهحساب میآیند؟ آیا همه زيارتکنندگان و زیارتشوندگان شیعهاند؟ آيا ابنخزيمه شيعه است؟ آيا رئيس حنابله كه قبر حضرت موسى بنجعفر را زيارت كرد، شيعه است؟ و آيا ابنحبّان كه به زیارت قبر امام رضا رفت، شيعه بود؟ آيا محمد بنادريس شافعى كه قبر ابوحنيفه را زيارت مىکرد، بدعتگذار است؟ عايشه كه قبر برادرش عبدالرحمن را در مكه زيارت مىكرد، به حرمت زیارت قبور آگاه نبود؟
اینها همه دلایلی واضح بر مخالفت صریح وهابیون با اعتقادات اسلامی است؛ عقایدی که از زمان پیامبر گرامی اسلام و صحابه آغاز شده و تاکنون جریان داشته است و جای بسی شگفتی است که چگونه این عقاید باطل را عقاید حقه اسلام معرفی میکنند!
کتابنامه
۱ – إعانة الطالبین: بکری دمیاطی، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1418ق.
۲ – الأنساب: سمعانی، تقدیم و تعقلیق: عبدالله عمرالبارودی، بیروت: دارالجنان للطباعة و النشر، 1408ق.
۳ – البدایة و النهایة: اسماعیل ابن کثیر، تحقیق: علی شیری، بیروت:داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق.
۴ – تاریخ الإسلام: شمس الدین محمد ذهبی، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت: دارالکتاب
۵ – العربی، چاپ اول، 1407ق.
۶ – تاریخ بغداد: خطیب بغدادی، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطار، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق.
۷ – تاریخ مدینه دمشق: علی بنحسن بن عساکر، تحقیق: علی شیری، بیروت: دارالفکر، 1415ق.
۸ – تخریج الأحادیث و الآثار: زیعلی، ریاض: دارابن خزیمه، چاپ اول، 1414ق.
۹ – تذكرة الحفاظ: شمس الدین محمد ذهبی، بیروت: دار الكتب العلمية، چاپ اول، بی تا.
۱۰ – التمهيد: ابن عبد البر، مغرب: وزارة عموم الأوقاف و الشؤون الاسلامیة، 1387ق.
۱۱ – تهذیب التهذیب: ابنحجر عسقلانی، احمد بنعلی، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1404ق.
۱۲ – الثقات: محمد بن حبان، حیدرآباد دکن هند: مؤسسة الکتب الثقافیة، چاپ اول، 1393ق.
۱۳ – الجامع الصغير: جلالالدین سیوطی، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1401ق.
۱۴ – الدر المنثور: جلال الدین سیوطی، بیروت: دارالمعرفة، بی تا.
۱۵ – دفع الشبه عن الرسول: تقیالدین حصنی دمشقی، قاهره: داراحیاء الکتاب العربی، چاپ دوم، 1418ق.
۱۶ – الرد علی الإخنائی: ابنتیمیه، حلیمالدین، قاهرة: المطبعة السلفيّة، بیتا.
۱۷ – رفع المنارة: محمود سعید ممدوح، عمان: دارالامام النووی، چاپ اول، 1416ق.
۱۸ – زيارة القبور: ابن تيميه، حليم الدين، ریاض: الادارة العامّة للطّبع و الترجمة، چاپ اول، 1410ق.
۱۹ – سبل الهدى والرشاد: صالحی شامی، تحقیق و تعلیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1414 ق.
۲۰ – سنن أبي داود: ابن اشعث سجستانی، بیروت:دارالفکر، چاپ اول، 1410ق.
۲۱ – السنن الکبری: أحمد بنشعيب نسائی، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
۲۲ – سنن ترمذی: ترمذی، تحقیق: عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت: دارالفکر، چاپ دوم، 1403ق.
۲۳ – سنن دارقطنی: دارقطنی، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1417ق.
۲۴ – سنن کبری: احمد بنحسین بیهقی، بیروت: دارالفکر، بیتا.
۲۵ – سیرأعلام النبلاء: شمس الدین محمد ذهبی، تحقیق: حسین اسد، بیروت: موسسة الرسالة، چاپ نهم، 1413ق.
۲۶ – السیرة النبویّة: مصطفی عبدالواحد ابنکثیر، بیروت: دارالمعرفه، 1396ق.
۲۷ – الشرح الکبیر: عبدالرحمن ابنقدامه، بیروت: دارالکتب العربی، بیتا.
۲۸ – الشفا بتعریف حقوق المصطفی: قاضی عیاض، بیروت: دارالفکر، 1409ق.
۲۹ – شفاء السقام: تقیالدین سبکی، بیجا، چاپ چهارم، 1419ق.
۳۰ – صحیح مسلم: مسلم بنحجاج نیشابوری، بیروت: دارالفکر، بی تا.
۳۱ – الطبقات الکبری: ابنسعد، بیروت: دارصادر، بی تا.
۳۲ – عمدة القاري: عيني، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا
۳۳ – اسد الغابة في معرفة الصحابة: ابناثیر، بیروت: اسد دارالکتاب العربی، بیتا، بیجا(افست انتشارات اسماعیلیان تهران)
۳۴ – الغدیر: علامه امینی، بیروت: دارالکتب العربی، چاپ چهارم، 1397ق.
۳۵ – فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: احمد بنعبدالرزاق دویش، عربستان، ، بیجا، بیتا.
۳۶ – فتح الباري في شرح صحیح البخاري: احمد بنعلی ابنحجر عسقلانی، بیروت: دارالمعرفة، چاپ دوم، بیتا.
۳۷ – فتح المعین: میلیباری، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1418ق.
۳۸ – كمال الدين: محمد بنعبدالواحد، بيروت: دارالفكر، چاپ دوم، بی تا.
۳۹ – كنز العمال: علی متقی هندی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1409ق.
۴۰ – کشف الإرتیاب في أتباع محمد بنعبدالوهاب: سید محسن امین، قم: مکتبة الحرمین، بیتا.
۴۱ – کیفیة الزیارة الشرعیة للمدینة المنورة: عبدالله بنمحمد بناحمد طیار (استاذ الدراسات العلیا بکلیه الشریعة و اصول الدین بجامعة القصیم)، ریاض: مکتبة الرشد- ناشرون، چاپ اول، 1431ق.
۴۲ – مجمع الزوائد: ابنحجر هیثمی، بیروت: دار الكتاب العربي، 1403ق.
۴۳ – المستدرك علی الصحيحين: محمد بنعبدالله حاكم نيشابوری، بیروت: دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1411ق.
۴۴ – مسند أبي یعلي: ابویعلی موصلی، بیروت: دارالمأمون للتراث، بی تا.
۴۵ – مسند أحمد بنحنبل: احمد بنحنبل، قاهره: مؤسسة قرطبة، بی تا.
۴۶ – المصنّف: ابن ابیشیبه کوفی، تعلیق و تحقیق: سعید اللحام، بیروت: دار الفکر، چاپ اول، 1409ق.
۴۷ – المصنّف: عبدالرزاق صنعانی، مکتبة اهلالبیت، بیجا، بیتا.
۴۸ – معجم البلدان: شهاب الدین حموی، بیروت: داراحیاء التراث عربی، 1399ق.
۴۹ – معجم کبیر: سلیمان بناحمد طبرانی، داراحیاء التراث عربی، بی تا.
۵۰ – المغنی: عبدالله بنقدامه، بیروت: دارالکتب العربی، بیتا.
۵۱ – أمتاع الأسماع: محمد عبدالحمید النمیسی مقریزی، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1420ق.
۵۲ – میزان الإعتدال: شمس الدین محمد ذهبی، تحقیق: علی محمد بجاوی، بیروت: دارالمعرفة، چاپ اول، 1383ق.
۵۳ – نیل الأوطار: محمد بنعلی شوکانی، بیروت: دارالجیل، 1973م.
۵۴ – وفیات الأعیان: ابنخلکان، بیروت: دارالثقافة، بیتا.
منبع: نشریه سراج منیر
پاورقی
[1] – معجم مقاییس اللغة، ج3، ص36.
[2]. «فمن جعل سفره إلى مسجد الرسول(صلى اللّه عليه وسلّم) و قبره كالسفر إلى قبور هؤلاء والمساجد التي عندهم فقد خالف إجماع المسلمين وخرج عن شريعة سيّد المرسلين» (الردّ على الأخنائي، ص18).
[3]. همان، ص52.
[4]. زيارت قبور، ص54.
[5]. رفع المنارة في تخريج أحاديث الزيارة، ص74.
[6]. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 11، ص 367.
[7]. دفع الشبه عن الرسول، ص 96.
[8]. فتح الباري، ج3، ص53.
[9]. سير أعلام النبلاء، ج4، ص484.
[10]. شرح فتح القدير، ج3، ص180.
[11]. دفع الشبه عن الرسول، ص 168.
[12]. سبل الهدى والرشاد، ج12، ص384.
[13]. صحيح مسلم، ج2، ص 975.
[14]. الرد علی الاخنائي، ص14.
[15]. فتح الباري، ج 3، ص 53.
[16]. سوره نساء، آیه 64.
[17]. سوره محمد، آیه 19.
[18] . این ادلّه را در «الباب التاسع فی حیاة الانبیاء» ذکر کرده است. (ر.ک: شفاء السقام، ص321 به بعد).
[19]. همان، ص182.
[20]. دفع الشبه عن الرسول، ص144.
[21]. رفع المنارة، ص57.
[22]. سنن دارقطنى، ج2، ص278؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج 5، ص 194؛ کنزالعمال، ج15، ص651؛ نیل الأوطار، ج5، ص108؛ دفع الشبه عن الرسول، ص 193.
[23]. شفاء السقام، ص78.
[24]. «من حجّ فزار قبري بعد وفاتي كان كمن زارني في حياتي» (معجم کبیر، ج12، ص310؛ سنن دارقطني، ج2، ص244؛ الجامع الصغير، ج 2 ص 594).
[25]. سبل الهدى والرشاد، ج12، ص378.
[26]. «من حجّ ولم يزرني فقد جفاني» (شفاء السقام، ص98؛ الدر المنثور، ج1، ص237؛ نیل الأوطار، ج5، ص179).
[27] . دفع الشبه عن الرسول، ص171.
[28]. المصنف، ج3، ص572؛ المستدرک، ج1، ص377؛ سنن کبری، ج4، ص78.
[29]. المصنف، ج3، ص570.
[30]. سنن کبری، ج4، ص131.
[31]. المصنف، ج3، ص570.
[32]. «ما هذه الجفوة يا بلال؟! أما آن لك أن تزورني يا بلال؟ فانتبه حزيناً وجلاً خائفاً فركب راحلته و قصد المدينة فأتى قبر النبى6 فجعل يبكى عنده و يمرغ وجهه عليه. فأقبل الحسن و الحسين فجعل يضمهما و يقبلهما»، (اسد الغابة في معرفة الصحابة، ج1، ص208؛ تاریخ مدینة دمشق، ج7، ص137؛ سیرأعلام النبلاء، ج1، ص358).
[33]. شفاء السقام، ص142.
[34]. سوره حج، آیه 32.
[35]. «نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها…» (ر.ک: صحیح مسلم، ج3، ص65؛ السنن الکبری، ج4، ص89؛ المستدرک، ج1، ص530، ح1385).
[36]. «قد كنت نهيتكم عن زيارة القبور، فقد أذن لمحمد في زيارة قبر أمه ، فزوروها ، فإنّها تذكر الآخرة، (ر.ک: سنن ترمذي، ج2، ص259؛ المصنف، ج3، ص224؛ نیل الأوطار، ج4، ص164؛ التمهید، ج3، ص225).
[37]. سنن ترمذي، ج2، ص259.
[38]. «…نهيتكم عن زيارة القبور ثمّ بدا لي أنّها ترق القلب وتدمع العين وتذكر الآخرة فزوروها…» (مسند احمد بن حنبل، ج3، ص237؛ سنن کبری، ج4، ص77؛ مسند أبيیعلى، ج6، ص373؛ مجمع الزوائد، ج5، ص65).
[39]. «كان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) ( كلما كان ليلتها من رسول الله صلى الله عليه وسلم ) يخرج من آخر الليل إلى البقيع فيقول: السلام عليكم دار قوم مؤمنين وآتاكم ما توعدون غداً مؤجلون و إنّا إن شاء الله بكم لاحقون. اللهم أغفر لأهل بقيع الغرقد» (صحیح مسلم، ج3، ص63؛ السنن الکبری، ج4، ص93؛ سنن کبری، ج4، ص 79؛ مسند أبیيعلى، ج8، ص199.)
[40]. المصنف، ج3، ص573، تخریج الأحادیث والآثار، ج2، ص189؛ عمدة القاری، ج8، ص70.
[41]. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص161؛ سنن أبي داود، ج1، ص453؛ سنن کبری، ج5، ص249.