«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

مرحوم علامه مجلسی سلام الله علیه و قدّس الله نفسه الزّکیّه با اسنادِ خودشان به شیخ بهائی نقل می‌کنند و می‌فرمایند: «وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا البَهائِی قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ ما هذا لَفْظُهُ: قالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیخِ اَحْمَدَ الفَراهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوانِ البَصْرِی وَکانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْأَتی عَلَیْهِ اَرْبَعَ وَتِسْعُونَ سَنَهً قالَ: کُنْتُ اَخْتَلِفُ اِلی مالِکِ بْنِ اَنَسٍ سِنِینَ؛ فَلَمّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ‌علیه السلام المَدِینَهَ اخْتَلفْتُ اِلَیْهِ وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَما أَخَذْتُ عَنْ مالِکٍ. فَقالَ لِی یَوْماً: اِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذلِکَ لِی اَوْرادٌ فِی کُلِّ ساعَهٍ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، فَلا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَخُذْ عَنْ مالِکٍ وَاخْتَلِفْ اِلَیْهِ کَما کُنْتَ تَخْتَلِفُ اِلَیْهِ. فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذلِکَ وَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَقُلْتُ فِی نَفْسِی؛ لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَما زَجَرَنِی عَنِ الاِخْتِلافِ اِلَیْهِ وَالاَخْذِ عَنْهُ».

در حدیث شریف «عنوان بصری» آموزه‌ها و اسرارِ فراوانی است که وقتی انسان توجّه می‌کند خدای متعال او را از این اسرار برخوردار می‌کند. نکته‌ای که این مرد در نود و چهار سالگی به خدمتِ امام صادق علیه السلام شرفیاب شده است و حضرت امام صادق سلام الله علیه به ایشان نفرمودند چون سنِ تو بالاست دیگر فرصتی برای علم باقی نمانده است، حضرت دو مانعِ دیگر را مطرح کردند تا عطشِ او را بیشتر کنند، اما شرطِ سنّی مطرح نشده است و در اسلام برای علم و معنویت و خصوصاً توبه شرطِ سنّی مطرح نیست، درِ رحمتِ الهی همواره به سوی انسان باز است، چه رحمتِ علمی باشد، چه رحمتِ عبادتی باشد، چه رحمتِ خدمتی باشد، چه رحمتِ خیرخواهی و دلسوزیِ به خود و بندگانِ خدای متعال باشد، هر وقت از عمر برای انسان پیش بیاید غنیمت است و انسان باید از آن فرصت استفاده کند.

حساسیّت و ارزشِ لحظاتِ عمر

و اینکه حضرت صادق علیه الصلاه و السلام عنوان بصری را به دو مانعی که اگر انسان این مانع را مانع بداند توفیقی برای درس گرفتن از اولیاء الهی و استضاعه و نور گرفتنِ برای قلبِ خود را پیدا نمی‌کند ملاحظاتِ مادّی هست و اگر انسان بخاطرِ ترس از امورِ ظاهری با اولیاء الهی قطعِ رابطه کند، ملاحظه‌ی دستگاه‌های امنیتی و نظامی را کند، این از خیر بازمی‌ماند، و یا اینکه توجهِ انسان به حقیقتِ آن مراد و آن شیخ و آن رهرو و آن ره‌یافته نباشد، و ارزشِ وقتِ او را نداند، مسلّماً او بطورِ کیفی استفاده نمی‌کند بلکه کمّی استفاده می‌کند، وقتی انسان نزدِ بزرگی می‌رود، یک وقتی همینطور می‌خواهد با او باشد، با او باشد که چه بشود؟ در صورتی بودنِ با بزرگان، با اولیاء الهی، با انوارِ عرشِ الهی موردِ رضای خدای متعال است که انسان استعداد داشته باشد، عطش داشته باشد، و این استعداد و عطشِ خود را از این چشمه‌ی زلال پُر کند و خود جانِ خود را سیراب کند.

لذا امام صادق علیه السلام یک مسئله‌ی زیر نظرِ دستگاهِ حکومتی بودن را مطرح کردند و فرمودند: «من تحت تعقیب هستم، ببین آیا می‌توانی با این اوضاع می‌توانی از همه چیزِ خودت در راهِ علم بگذری یا نه؟».

این چیزها نباید مانعِ انسانِ عاشق برای رسیدنِ به معشوق باشد.

نکته‌ی دوم: «آیا ارزشِ وقتِ مرا می‌دانی؟ می‌دانی تمامِ اوقاتِ من با اوراد مشحون است و من لحظه‌ای فراغت ندارم.

اینکه انسان عمرِ خود را باارزش بداند و عمرِ اولیاء الهی را اساسِ ارزش در ذهنِ خود بصورتِ باور دربیاورد، آن وقت از فرصتِ کم می‌تواند استفاده‌های فراوانی داشته باشد.

امام صادق علیه السلام با بیانِ این دو شرط این مرد را آماده‌ کردند و او را متوجّهِ حساسیتِ عمر و ارزشِ لحظاتِ عمر نمودند.

قدرِ بعضی از تنهایی‌ها را بدانیم

در این راستا باید عرض کنم که عنوان بصری این حالت را نداشت، حضرت یک تلنگری به او زدند، این تلنگر کمی او را تکان داد و درواقع شوکّه شد، او باور نمی‌کرد به خدمتِ امام صادق علیه السلام بیاید و حضرت او را نپذیرند.

بعد که خانه‌نشین شد و علاقه‌ی او از دیگران قطع شد… دیو چو بیرون رود فرشته درآید…

تصادفاً به محضرِ یکی از اولیاء الهی رفته بودیم، رفتیم که ایشان را زیارت کنیم، به منزلِ ایشان شرفیاب شدیم، در حالِ نماز بودند و نمازِ عجیبی هم می‌خواندند، سراسرِ نمازِ ایشان حال و حضور بود، در سجده‌ی آخرِ خود اینطور با خدای متعال صحبت می‌کرد: «اللَّهُمَّ  أَخْرِجْ حُبَّ غیرک مِنْ قَلْبِی»، خدایا! محبّتِ غیر از خودت را از قلبِ من بیرون کن.

تا دلِ انسان به غیر از محبوب مختصر تعلّقی داشته باشد، این دل حجاب دارد، مانع دارد، نمی‌تواند برای خدای متعال خالص بشود، نمی‌تواند به مقصدِ اعلی برسد، نمی‌تواند رفیقِ خضر باشد.

لذا این دو سه روزی که حالتِ انقطاع برای عنوان بصری پیش آمد او به خود مغرور نبود، دید کار به دستِ خدای متعال است.

ای دعا از تو اجابت هم ز تو…

ارزشِ توسّلِ به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم

لذا تحری اوقات کرد و در بهترین مکان از وقتِ مناسب بهره گرفت، به کنارِ روضه‌ی نبوی آمد، در آن محیطِ مقدّس دو رکعت نماز خواند، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»[۲]، نماز معراج است، نماز انسان را بالا می‌برد، نماز اکسیر است، نماز دل را هم تخلیه می‌کند و هم تحلیه می‌کند، که فرمودند: «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»[۳]، نماز دو خاصیّت دارد، یک خاصیّت خاصیّتِ تصفیه است، پاک کردن است، جارو کردنِ فضای قلب و دل است، غبارزدایی است، این نهی نهیِ دفعی و رفعی است، این ممانعت است، اگر گناهی وجود دارد، انسان برای خدای متعال نمازی بخواند، این همچون چشمه‌ای است، همچون بارانی است که قضارتِ گناه را از قلبِ انسان شستشو می‌دهد و قلب را پاکیزه می‌کند، و اگر گناه نکرده است و نمازِ واقعی از او سر می‌زند این نماز چشمه‌ی جوشانی می‌شود که هر آلودگی به سراغِ او بیاید دفع می‌کند و نمی‌گذارد گناه به وجودِ او سرایت کند و او را تحت تأثیر قرار بدهد.

عنوان بصری آمده است، به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناه آورده است، این آیه کریمه می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»[۴]، اگر این گنهکارها، این‌هایی که اعتقاد دارند، خدای متعال را، قیامت را باور دارند، با این حال هوا و هوس بر آن‌ها غلبه می‌کند و آن‌ها مرتکبِ گناه می‌شوند، وقتی گناه کردند زمین خورده‌اند، شکست خورده‌اند، انکساری برای آن‌ها پیش آمد، زیان کرده‌اند، خسرانِ عمر بر آن‌ها عارض شد، چاره چیست؟ آیا اگر خودِ آن‌ها استغفار کنند کافی است؟ در این آیه راه را کوتاه‌تر کرده است، حال که بد شده‌ای دیگر زورِ خودت به این زودی نمی‌رسد که این بدی‌ها را از خودت دور کنی و این کثافت‌های قلب را شستشو بدهی، خودت را به دریا وصل کن، و آن دریا وجود نازنین حضرت رسول اعظم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم است، «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»، این آیه‌ی صریح است که می‌فرماید وقتی این‌ها مرتکبِ گناه می‌شوند که «گناه» ظلمِ به خود هست، اگر گرفتارِ ظلم شدند و ظلمت قلبِ آن‌ها را گرفت به آفتابِ وجودِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناهنده بشوند، اگر وجودِ آن‌ها را آلودگی فراگرفت به دریای عظمتِ معنویِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناه ببرند، «جَاءُوکَ»، اگر می‌آمدند و دامانِ تو را می‌گرفتند «فَاستَغفَرُوا الله»، در محضرِ طبیبِ جان‌ها استغفار می‌کردند، و این استغفارِ آن‌ها نشانه‌ی این بود که این‌ها دیگر از بدی‌های خود خسته شدند، دیگر از بدیِ خود بدشان آمده بود، از خودشان منزجر شدند، به یک پناهگاهی پناه آورده‌اند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم برای این‌ها استغفار می‌کردند، «لَوَجَدوا الله»… وقتی انسان گناه می‌کند نه‌تنها خود را گُم می‌کند که خدای متعال را گُم می‌کند، دستِ انسان از دامانِ خدای متعال قطع می‌شود.

حال که متوجه شده‌ای حجاب داشته‌ای، نود و چهار سال از نور فاصله داشتی، هیچ اُنسی با دریا نداشته‌ای… حال به محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است و نماز خوانده است، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ».

ما هم باید اینچنین باشیم. اگر می‌خواهیم در این روزگاری که خدای متعال قهّاریتِ خود را به رُخِ همه‌ی قدرت‌ها کشیده است و با یک موجودِ بسیار ریزی که هیچ کسی نمی‌تواند آن را ببیند تمامِ گردن‌کلفت‌های عالَم را به زانو درآورده است، با اینکه کرونا را نمی‌بینند ببینید قدرتِ خدای متعال چه کرد! «لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»[۵]، گویا روز قیامت است، کاری از کسی ساخته نیست، نفس‌کِشی وجود ندارد، دخترِ این گردن‌کلفتِ عالَم که خود را کدخدای عالَم می‌داند در قرنطینه است، خودِ او هم تسلیم شده است که آزمایش بشود که نکند این موجودِ نامرئی او را از پای دربیاورد، همه وحشت کردند، همه به زانو درآمدند، چاره چیست؟ چاره این است که دامانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را بگیریم و نماز بخوانیم و از خدای متعال که درد و درمان را او می‌دهد بخواهیم و التجاء و تضرّع کنیم.

در این بلای کرونا به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم التجاء کنید

من همینجا به این مناسبتی که امروز عالَم مضطرّ است، «اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ»[۶]، تمامِ کشورهای مدّعی گرفتار هستند، همه تعطیل هستند، همه راکد هستند، همه بیچاره هستند، در این شرایط مؤمنینِ ما، طلبه‌های ما، سربازانِ امام زمان ارواحنا فداه، شاگردانِ قرآن کریم، پیروانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام از قرآن کریم و از این حدیث شریف درس بگیرند، به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم التجاء کنند، استغاثه کنند و خودشان را در محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ببینند و نماز بخوانند.

توسل به نماز مضطر

حال هر نمازی که می‌خواهید بخوانید، «اَلصَّلاَهُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ»[۷]، یک نمازی در کتاب «کَلِمِ الطَّیِب» مرحوم سید علیخان مدنی شیرازی هست که نامِ آن نماز اضطرار است، حال امیدوارم در فرصتی دیگر کیفیتِ آن نماز را هم به محضرِ شما عرض کنم، گرچه مانعی ندارد همین الآن هم همه‌ی ما بدانیم که چنین نمازی از طرفِ اهل بیت علیهم السلام برای چنین شرایطی بعنوانِ پناهگاه و نسخه و راهِ برون‌رفتی پیش‌بینی شده است، اهل بیت علیهم السلام طبیب بودند، مهربان بودند، به فکرِ ما بودند، ما را در سختی‌ها تنها نگذاشته‌اند و ما را در مشکلات به حالِ خود رها نکرده‌اند، برای ما در دردها نسخه پیچیده‌اند.

برای این نماز مرقوم فرموده‌اند: نماز مضطر برای کسی که هیچ چاره‌ای برای او باقی نمانده است، یعنی از آن گرفتاری هیچ راهِ برون‌رفتی ندارد، اینگونه است که چهار رکعت نماز می‌خوانید، در رکعتِ اول بعد از سوره‌ی مبارکه‌ی حمد بیست و پنج مرتبه «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»[۸] را می‌خوانید، و در رکعت دوم بعد از سوره‌ی مبارکه‌ی حمد بیست و پنج مرتبه «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»[۹] را می‌خوانید، در رکعت سوم بعد از سوره‌ی مبارکه‌ی حمد بیست و پنج مرتبه می‌گویید: «حَسْبیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»، و در رکعتِ آخر هم بعد از سوره‌ی مبارکه‌ی حمد بیست و پنج مرتبه ذکر شریف «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» را می‌خوانید، بعد از سلامِ آخر بیست و پنج مرتبه «الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» می‌گوییم، این نماز مضطرّی است که درها به روی او بسته شده است و هیچ پناهی جز خدای متعال ندارد.

ان شاء الله همچنین نمازی را بخوانید، ولی خودتان را در محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ببینید، این نماز را در حضورِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بخوانید، آنوقت دستِ خودتان را به سمتِ آسمان بلند کنید و دعا کنید، همانگونه که عنوان بصری دعا کرد.

روضه‌ی حضرت قاسم علیه السلام

بجز حسین (علیه السلام) مرا در جهان پناهی نیست، همه‌ی ائمه علیهم السلام کشتیِ نجات هستند، ولی «کُلُنا سُفُن النّجاه و لکن سَفینه جَدّی الحُسُین أوسَع وفی لُجج البحار أسرع»[۱۰]. مرحوم شیخ شوشتری… درست هم برداشت کرده‌اند، کشتیِ نجاتِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام زود به ساحل می‌رساند، کشتیِ نجاتِ امام حسین علیه السلام هر گنهکاری را هم راه می‌دهد، وقت وقتِ التجاء به امام حسین علیه السلام است، دامانِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را بگیرید…

امام حسین علیه السلام روز عاشورا چند مرتبه گریه کردند، یک مرتبه زمان وداع با حضرت قاسم علیه السلام بود، این پسرِ برادر، این نوجوان دستِ خود را به گردنِ عمو انداخته بود، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام محبّتِ پدری داشتند، محبّتِ امامتی داشتند، یادگارِ امام حسن مجتبی علیه السلام برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خیلی عزیز بود… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام او را بغل کردند، آنقدر منقلب شدند که هر دو بزرگوار از حال رفتند… وقتی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام این جوان را بدرقه کردند… حضرت قاسم علیه السلام آنقدر عاشقِ شهادت بودند، شهادت برای ایشان از عسل شیرین‌تر بود…

وقتی راهِ شهادت باز است حیف است که ما با کرونا بمیریم…

حضرت قاسم علیه السلام فرصت نکردند بندِ کفش‌های خود را ببندند و همانطور به میدان رفتند، جنگِ نمایانی کردند، اما یک ظالم کمین کرد، ضربه‌ای بر ایشان وارد کرد، وقتی از اسب می‌افتادند صدا زدند: «یا عَمّاه»… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خود را با شتاب به جبهه رساندند، دیدند ظالمی شمشیر بلند کرده است که کارِ حضرت قاسم علیه السلام را تمام کند، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام حمله کردند، لشکر برای کمک به آن ظالم دورِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را گرفتند و جنگ مغلوبه شد، در این درگیری اسب‌ها روی بدنِ حضرت قاسم علیه السلام که هنوز جان داشتند رفتند و استخوان‌های حضرت قاسم علیه السلام زیرِ سُمِ اسب‌ها لِه شدند…

وقتی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرصت کردند، آمدند و این جوان را بلند کردند و به سینه چسباندند، پاهای مبارک حضرت قاسم علیه السلام روی زمین کشیده می‌شد، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام بلند بلند گریه می‌کردند… برای عموی تو خیلی سخت است که تو او را بخوانی و او پاسخ ندهد، یا پاسخ بدهد ولی دیگر کار از کار گذشته باشد.

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

خدایا! «أینَ المُضطَرُّ الّذِی یُجَابُ إذا دعی»… امام زمان ارواحنا فداه مضطرّ واقعی هستند و وقتی در زمانی که خدای متعال ظهورِ ایشان را مقدّر کرده‌اند دعا می‌کنند و دعای ایشان مستجاب می‌شود، خدایا! آن دعای مضطرّی که مستجاب می‌شود همین الآن مقدّر بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام و به حالتِ انکسارِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام در کنارِ حضرت قاسم علیه السلام قسم می‌دهیم این بلا را از همه‌ی شیعیانِ عالَم برطرف بفرما.

خدایا! فرج امام زمان ارواحنا فداه را در زمانِ ما قرار بده و این بلا را مقدّمه‌ی ظهور قرار بده.

خدایا! ما را از یارانِ امام زمان ارواحنا فداه محسوب بدار.

خدایا! سایه‌ی رهبرِ خوبِ ما را مستدام بدار.

خدایا! رهبرِ ما را در جمع کردنِ اوضاع در این بحران‌ها تأیید بفرما.

خدایا! دشمنانِ ما را، امریکای غاصب و قاتل و شرور را از میان بردار.

خدایا! وهابیت را، صهیونیست‌ها را نابود بگردان.

خدایا! منافقینِ داخلی را ذلیل کن.

خدایا! در این بحران‌ها به همه‌ی مردم توفیقِ توبه و بیداری و رحم به یکدیگر عنایت بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۳ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ‌)

[۳] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۴۵ (اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ ۖ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ)

[۴] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۴ (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا)

[۵] سوره مبارکه غافر، آیه ۱۱۶ (یَوْمَ هُم بَارِزُونَ ۖ لَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ ۚ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ)

[۶] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ)

[۷] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۳، صفحه ۴۳ (اَلنَّفْلِیَّهُ ، لِلشَّهِیدِ رَحِمَهُ اَللَّهُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَلصَّلاَهُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ اِسْتَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ اِسْتَکْثَرَ .)

[۸] سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴ (فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ ۚ وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ)

[۹] سوره مبارکه انبیاء، آیات ۸۷ و ۸۸ (البته قسمتی از آیه ۸۷)

[۱۰] بحارالانوار، جلد ۲۶، صفحه ۳۲۲ (کُلُنا سُفُن النّجاه و لکن سَفینه جَدّی الحُسُین أوسَع وفی لُجج البحار أسرع)