«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رضاهُ وَ رَأفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»

مقدّمه

با تسلیتِ ایام حزن آل رسول صلی الله و علیه و آله و سلّم در محضر شما بزرگواران، یارانِ سید و مولایمان امام زمان اوراحنا فداه هستیم.

وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام در حکمت‌ ۲۹۱ نهج البلاغه از یک رجلِ الهی یاد می‌کنند که او دارای صفاتِ برجسته‌ی انسانی ‌است و حضرت با یاد او به ما الگو می‌دهند، حضرت می‌خواهند به ما تابلو ارائه کنند تا ما خودمان را تطبیق دهیم و آنگونه شویم.

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (2)

نثار روح مقدس مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام صلواتی مخلصانه هدیه بفرمایید.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ

اهمیّتِ رفیقِ خوب

«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ»[۲]… به محضر شریف شما عرض شد که داشتن رفیقِ راه، انتخاب همسفر و همراه، داشتنِ کسی ‌که اهل دل باشد و انسان در سیرِ خود به سوی خدای متعال از او کمک بگیرد و تنها نباشد هم برای دنیا سفارش شده است. «الرفیق ثم الطریق»[۳] انسان هر کجا که می‌خواهد سفری داشته باشد از سنن و آدابِ مسافرت این است که انسان یک بلدچی، یک همراه، یک انیس برای خود انتخاب کند.

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (1)

در مراحل مختلف زندگی هم انسان هم مستشارِ امین لازم دارد که در تحیّرها و دوراهی‌ها که قرار می‌گیرد از او نظرخواهی کند و مشورت بگیرد و هم دلگرمی و تکیه‌گاهِ انسان است، رفیق از اقوام به انسان نزدیک‌تر است. بالاخره « الأرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، فما تَعارَفَ مِنها فی اللّه ائتَلَفَ»[۴] این سنخیت در عالم مسئله‌ای است؛ انسان نسبت به بعضی‌ها طبعاً گرایش ندارد، میل و جَذْبه‌ای نسبت به او در وجود خود احساس نمی‌کند اما انسان نسبت به بعضی‌ها خیلی راحت است، گویا که همیشه با او زندگی کرده است، با اینکه اولین بار است که او را می‌بیند ولی فکر می‌کند که آن شخص چقدر دلنشین است و چقدر به ما نزدیک است!

لذا انسان بگردد کسی را پیدا کند که با او می‌جوشد و می‌تواند انسان را کمک کند پیدا کند، تا جوشش نباشد تعاون و تعامل هم به نحوِ کامل انجام نمی‌شود، از این رو انسان باید سعی کند هم خود با انگیزه و با اندیشه باشد و هم یک صاحبِ فکر با عزم را به عنوان یک رفیق، به عنوان یک یار و یاور، یک دیدبان، یک محافظ و یک انیس انتخاب کند.

وجود مقدّسِ نبی مکرّمِ اسلام صلی الله و علیه و آله و سلّم در آغاز تشکیل حکومت اسلامی در مدینه به دنبال تشکیل مدینه‌ی فاضله بودند، لذا آمدند این مهاجر و انصار را به ظاهر یک تیر بود چندین نشان…

همین عناوین انسان‌ها را از هم جدا می‌کند! طلبه این مدرسه و طلبه آن مدرسه، ترک و فارس، لر و عرب، سیاه و سفید، حالا که دیگر این گروهک‌ها و گروه‌ها با عناوین افراد را می‌ربایند و ایجاد تعصب می‌کنند و با امام المتعصبین که شیطان است همیشه همراه هستند و زیرِ بیرق آن‌ها هستند، مشارکت و گروه‌هایی که خودتان هم می‌شناسید…

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (3)

خطرِ احزاب و تشکّل‌ها

«کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ»[۵] این آیه‌ی کریمه در مقامِ راهنمایی و هدایت ماست… «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»[۶] هر نوع تشکّلی که محور آن تقوا نباشد در روز قیامت معلوم می‌شود خائن به یکدیگر بودند، خادم که نبودند، یار که نبودند، همراه که نبودند که هیچ! واقعاً دشمن بوده‌اند.

کسی ‌آمده بود در محضر وجود مبارک امام صادق علیه السلام توبه کند، حضرت فرمودند: اگر شما سراغ این‌ها نرفته بودید حق ما غصب نمی‌شد! یکی یکی رفتید و به این جمع پیوستید و دست ما را بستید؛ به تعبیر من در خانه‌ی ما را به روی مردم بستید، درِ نور را بستید، درِ هدایت را بستید… همینطور انسان‌ها یکی یکی می‌روند و به جریانی وصل می‌شوند و بعد هم گیر می‌کنند! چون مانندِ باتلاق است دیگر! بیرون آمدن کار مشکلی می‌شود، یک اموری به انسان تحمیل می‌شود کم کم این امور تحمیلی عادت می‌شود!

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (4)

ایرادِ بزرگان از عنایاتِ خدای متعال است

مثل سیگار کشیدن است برای طلبه! در این زمان به این راحتی نیست، زمان قدیم سیگار کشیدن قبح نداشت، بعضی از بزرگانِ ما هم سیگار می‌کشیدند و این امتیازِ آن بزرگان نیست و همین موضوع از عنایات خدای متعال است که ما معصومین علیهم السلام را همان چهارده نفر بدانیم.

می‌گویند شخصی نسبت به سید بحرالعلوم سلام الله علیه… خیلی امتیازات، کرامات، شخصیت، بزرگی از همه شئون زندگانی وی تراوش می‌کرد و می‌جوشید، شخصی اعتقاد داشت این کمالاتی که در او هست عادی نیست و ایشان خودِ وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه هستند! حسابی اعتقاد داشت که ایشان خود حضرت ارواحنا فداه هستند، بروز هم نمی‌داده است، ولی معتقد بود که از ایشان بهتر؟ از ایشان کامل‌تر؟ تا زمانی ‌که مرحوم علامه بحرالعلوم در رکعات نماز شک می‌کنند، آنجا این شخص متنبّه می‌شود که اگر این امام زمان ارواحنا فداه بود شک نمی‌کرد، معلوم می‌شود با همه کمالاتی که دارد کامل نیست و او هم گاهی اشتباه می‌کند و اشتباهِ بعضی از بزرگان اهلِ معنای ما برای ما عبرت و برای ما راهنمایی است.

من نمی خواهم اسم ببرم که چه بزرگانی بودند و گاهی این‌ها از این فضولات داشتند و سیگار می‌کشیدند.

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (5)

این برای یک طلبه نه! برای یک انسانِ وارسته، برای یک معلم، برای یک استاد دانشگاه، برای یک دبیر، برای مدیر یک مجموعه نقص و ایراد است، اسراف که هست، اضرار به نفس هم که هست و حضرت عبّاسی کار لغو هم هست!

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[۷] به هر حال مؤمن نباید کار لغو کند؛ ما که عمرمان به لغو گذشت اما شما این سرمایه را… نسبت به عمرتان بخیل باشید، عمرتان را ریخت و پاش نکنید و عمرتان را فقط در مواردی که برایتان مفید است بکار ببیرید و جایی که برایتان نفعی ندارد توقف نکنید.

خدای متعال به سرتان ریخته است بازار عجیبی دارید، می‌توانید در تجارت با خدای متعال از لحظه لحظه‌ی عمرتان برای خودتان سود ذخیره کنید؛ اگر انسان با هر شخصی بنشیند و هر حرف لغوی بزند، هر جایی برود، هر کار لغوی را انجام دهد، این آیه کریمه نمی‌خواند. قرآن است دیگر! اگر بخواهید اهل فلاح باشید، اگر بخواهید اهلِ نجات باشید و در زندگی پیروز باشید و در روز قیامت حسرت نداشته باشید باید کار لغو را بطورِ کلی کنار بگذارید؛ اگر این کار مصداق لغو نباشد دیگر چه چیزی می‌تواند مصداث کار لغو باشد؟

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (6)

دوستِ خوب را از خدای متعال بخواهید

اجمالا داشتنِ یک رفیق، آن ‌هم رفیقِ مُجانس… زندگی با ناجنس خیلی مشکل است، دیدار یار نامتناسب واقعاً جهنّم است… کسی‌ که خوش جنس باشد و جنسِ او قاطی نداشته باشد، شیشه خورده نداشته باشد، انسان یک همچنین کسی‌ که خدای متعال در آن عالم با ما در یک امر مشترک مجانس قرار داده است پیدا کند، خدای متعال هم اگر کسی تشنه باشد به او آب می‌دهد، اگر انسان عاشقِ انسانِ کامل باشد و عطشِ داشتنِ دوست کامل و مفید داشته باشد، عرضه و تقاضا در عالمِ تکوین مُقَدّرِ حق است.

در قضاء الهی هست که «وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ»[۸] … آیه‌ی خیلی جالبی است، «وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ» ترجمه‌ی عرفیِ این آیه همین است که پروردگار متعال هر تقاضایی که در تکوینِ مخلوقات خود قرار داده است بدون عرضه نیست، «وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ».

در سوره مبارکه «الرحمن» هم فرموده است: «یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»[۹] این سؤال سؤالِ قولی نیست، این نیاز طبیعی است. «یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» همه موجودات، ملائکه و موجودات قدسی که ما خبری از آن‌ها نداریم، انس، جن و… همه سائل هستند و خدای متعال «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» کارِ خدای متعال هم همین است و هیچ ‌وقت بیکار نیست.

لذا بیکاری تخلق به اخلاق الله نیست زیرا هیچ وقت خدای متعال کار خود را تعطیل نمی‌کند، کارگاهِ او دائماً تولید دارد و این تحریم و… هم هیچ اثری ندارد و کارگاه خدای متعال در دست مدیران بی‌لیاقت نیست، اگر خدای متعال بدست این‌ها بسپارد این‌ها به تعطیلی می‌کشانند! اما کارگاه خدای متعال تعطیلی ندارد. «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» خدای متعال کریم است.

از امام حسن مجتبی علیه السلام سؤال کردند که کَرَم چیست؟ حضرت فرمودند: «الْإِعْطَاءُ قَبْلَ السُّؤَالِ»[۱۰]، کَرَم به داد مردم رسیدن است قبل از آنکه آن‌ها آبرویشان را بگذارند، خودشان را کوچک کنند و تحقیر شوند. به استقبالِ نیازِ بندگان خدا رفتن و توجه کردن به آن‌ها قبل از درخواست، زمینه سؤال را از بین بردن کَرَم است و خدای متعال اکرم الاکرمین است، دیگر کَرَمِ کسی از کَرَمِ خدای متعال بالاتر نیست، این است که عَرضه‌های پروردگار متعال همیشه بر تقاضاها سبقت دارد.

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (7)

همه جا همینطور است دیگر! تا بچّه به دنیا نیامده است سینه‌ی مادر پُر شده و آماده است، هر موقع که کودک برسد شیر آماده است! و اینطور نیست که خدای متعال وجود مبارک امام عصر ارواحنا فداه را بعدا می‌آورد، بلکه الان آورده است، هر وقت عطش کامل شد، بسم الله! بفرمایید… این آقایِ شما!

اگر انسان به دنبالِ آقا باشد آقا فعلا هست.

این است که همیشه تمام تقاضاهایی که خدای متعال در وجود بندگانِ خود قرار داده است قبلاً عرضه‌اش را محیّا کرده است… و انسان به رفیق نیاز دارد! به انیس نیاز دارد، به یک رازدار احتیاج دارد.

امتحان کردنِ دوست

همانطور که در کتاب «تُحَفُ العُقُول» آمده است، امام سجاد علیه السلام در خطبه مبارکشان منطقه‌ی ممنوعه‌ی رفاقت را بیان فرموده‌اند و در روایات دیگر هم هست؛ یکی از شرایطی که در روایات آمده است این است که وقتی می‌خواهید با کسی رفیق شوید اول او را امتحان کنید.

یک امتحان امتحانِ در مسئله‌ی کنترل خشم است، اگر شما چند مرتبه زمینه‌ی عصبانیّت در او فراهم کردید و دیدید که تحمل کرد و تا سه مرتبه کظم غیظ کرد و ناراحتی نشان نداد، در شرایط مختلف باید رگِ دوست را آزمایش کرد.

اهمیّتِ ظرفیت داشتن

بنابراین یکی از شرایطی که انسان باید در رفیق خوب جستجو کند آرامش است. «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ»[۱۱] با انسان‌هایی که زود جوش می‌آورند و زود رنج هستند… زودرنجی آفت خیلی بزرگی است، مخصوصاً برای طلبه! طلبه می‌خواهد هدایتگر مردم باشد، شرطِ اول در هدایت مردم دارا بودن ظرفیت بالا است.

لذا در حدیثی آمده است که خدای متعال هیچ پیامبری را به پیامبری مبعوث نکرد مگر آنکه قبل از پیامبری چوپانی کرده است!

می‌گویند حضرت موسی علیه السلام که چوپان بودند، عصای چوپانی خود را تا قصر فرعون بردند و با همان عصا کار فرعون را تمام کردند… یک بره‌ای، بزغاله‌ای…. معمولا بزغاله ها اینطور هستند، خلاصه یک بزغاله‌ای از گله خارج شد و حضرت موسی علیه السلام رفتند که بره را برگردانند، آن بزغاله هم گریزپا و وحشی شد، حضرت موسی علیه السلام به دنبالِ آن بزغاله می‌دویدند و آن هم می‌دوید، بالاخره حضرت موسی علیه السلام آن بزغاله را گرفتند! عرق‌ریزان، خسته، نفس‌زنان… ناظرین تصوّر می‌کردند که تا حضرت موسی علیه السلام حیوان را بگیرد شروع به زدنِ حیوان می‌کند، دیدند حیوان را گرفتند و نوازش کردند و بوسیدند و به تعبیر من حیوانک هم خودت را خسته کردی و هم من را…

خدای متعال این را در حضرت موسی علیه السلام دید و تاج نبوّت را بر سر ایشان گذاشت، انسانی که حیوان را تحمل می‌کند انسان‌های حیوان‌صفت را هم تحمّل می‌کند و اگر این تحمّل در او نباشد هم خود را خراب کرده است و هم جامعه را خراب می‌کند. انسان باید تحمل شنیدن فحش را داشته باشد، انسان باید تحمل شنیدن نیش زبان را داشته باشد، انسان باید تحمل بی اعتنایی ها و جفا‌ها را داشته باشد…

«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»[۱۲] اما برای چه کسی؟ «لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ» کسی ‌که به خدای متعال امید دارد و معاد را قبول دارد باید الگوی خود را پیامبر خدای متعال صلی الله و علیه و آله وسلّم قرار دهد.

«فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ»[۱۳] و دستورِ صریحِ خداوند عزیز به پیامبر عزیز خود صلی الله و علیه و آله وسلّم این است که «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ »[۱۴]، «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»[۱۵] تو باید در موردِ مؤمنین شکسته‌بالی داشته باشی، نباید خودت را بالا بکشی، باید با همین پایینی‌ها باشی و با این‌ها راه برو، این جامانده‌ها را برسان، آن‌هایی که تند می‌روند را بگذار بروند، ولی باید آنقدر ملاحظه داشته باشی که ببینی چه کسی عقب مانده است، باید دست او را بگیری و بیاوری.

این «خَفْضِ جِناح»، این خود را بالا نگرفتن، این متوّقع نبودن، این توقعِ سلام نداشتن، این توقع بالانشینی نداشتن، این توقع احترام نداشتن و… این‌ها لازمه‌ی هدایتِ دیگران است و هدایت خودمان است و خودسازی هست؛ انسان باید غنای درونی داشته باشد و احساس احتیاجی به احترام بیرونی نکند.

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (8)

اگر همه عالم به او فحش دهند و راه او درست باشد هیچ احساسِ کمبود در خود نکند که چرا مردم از من رو برگردانده‌اند؟ چرا من پذیرش نمی‌‌شوم؟ چرا به حرف‌های من گوش نمی‌کنند؟… و غالبِ اختلافات خانوادگی هم برای نداشتنِ این غنای باطنی است، این خلاء دارد، عقده دارد، کمبود دارد، می‌خواهد جبران شود، می‌خواهد در خانه ریاست کند، پس دستور می‌دهد! یک وقت هم دستور او اجرا نمی‌شود و منجر به بگو مگو و درگیری و ضرب و جرح و رفتن به کلانتری و آوردن پلیس و… می‌شود که منشاء همه‌ی این‌ها هم آن بدبختیِ درونی است.

رفیق و آرامشِ دل

انسانی که در درون خود خدای متعال را دارد آرام است. «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۱۶] کسی که با خدای متعال رفیق و همراه است آرامشی دارد، وقتی آرامش دارد، اگر شما اموری که خلاف توقع است برای او انجام دادید پرخاش نمی‌کند، از شما قطع نمی‌کند، اگر کسی را سه مرتبه آزمایش کردید و دیدید رابطه‌ خود را با شما قطع نکرد، نرنجید، عکس العمل نشان نداد، بدانید که انسان آرامی است و شما در سایه رفاقت با او می‌توانید آرام طلبگی کنید اما انسان‌هایی که انگار بچّه کوچک هستند، زود دست به یقه می‌شوند… بچّه کوچک زود گریه می‌کند و زود ناراحت می‌شود اما یک حُسنی هم دارد آن هم این است که سریع الرّضا است و زود هم آشتی می‌کند؛ بزرگ‌ها اینطور نیستند، زود پرخاش می‌کنند ولی دیر آشتی می‌کنند، این خلاف اخلاق الهی است.

خدای متعال دیر اخذ می‌کند اما زود آشتی می‌کند، خیلی سریع آشتی می‌کند… تا بروی بگویی: خدایا! بد کردم… هر کسی باشی، هر قدر هم خلاف کرده باشی، ده‌ها مورد خلاف رضای او رفته باشی، کافی است که یک شبِ جمعه در یک مجلس توسّلی… بعد از نمازی… واقعاً بگویی: ای خدا! جز تو کسی را ندارم… بد کرده‌ام… آمده‌ام، من را قبول کن… خدای متعال قبول می‌کند.

لذا عصبانی نشدن دلیل بر ثبات شخصیت است، دلیل بر آرامش است و انسان‌های آرام چون آرامش دارند بر فکر و گرایش‌های خود مسلط هستند، برای شما هم می‌توانند گره‌گُشایِ خوبی باشند، همراه و همسفر خوبی باشند.

«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ» امیرالمؤمنین علیه السلام از این برادر یاد می‌کنند، امیرالمؤمنین علیه السلام به ما هم نشان می‌دهند که یک برادری برای خود انتخاب کنید و رفیق داشته باشید.

در نماز شب های‌تان هم با رفیق‌تان قرار بگذارید، مناجات‌هایی را با هم مرور کنید، اگر عبادتی برای‌تان مزه کرد به رفیق‌تان بگویید، رفیق خیلی می‌تواند انسان را کمک کند، رفیق در سیر به سوی خدای متعال خیلی می‌تواند مؤثر باشد، کما اینکه می‌تواند خیلی مضر باشد! رفیق خیلی در سعادت و شقاوت انسان مؤثر است. «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فی الله»….

Sadighi-13970714-Hoze-ThaqalainSite (9)

روضه حضرت زین العابدین علیه السلام

صلی الله علیکم یا آل رسول الله

نوع مظلومیّتِ وجود مبارک حضرت سجاد علیه السلام در میان ائمه علیهم السلام نظیر ندارد.

یاران حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به میدان آمدند؛ چند ساعتی درگیر شدند و زخم‌ها و جراحت‌ها و انواع مصیبت‌ها وجود مبارک ایشان را احاطه کرد و همه‌ی این مصیبت‌ها در همان روز با نوشیدن شربت شهادت تمام شد، ولی حضرت امام سجّاد علیه السلام هم فراق… فراق خیلی مصیبت است…

شما مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها را که می‌بینید… مادرمان حضرت ام سلّمه به عیادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها رفتند و عَرضه داشتند: بی‌بی جان! کَیْفَ اَصْبَحْتُ؟ بی‌بی جان! حالتان چطور است؟ فرمودند: «اَصبَحتُ بین کمْدِ و کرْبِ»[۱۷] دلم پر از غصّه است، مکروب هستم، هم درد دارم و هم غم دارم…

قربان دردهایت بروم مادر…. حق شما نبود اینطور به شما ظلم کنند… اما وقتی درد و غمِ خود را می‌گویند نفرمودند که سینه‌ام خونریزی دارد… نفرمودند که بازویم…. نفرمودند جای جای بدن من جای تازیانه است و می‌سوزد…

دو درد را مطرح کردند: یکی «فَقدِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و سلّم» دوم هم «ظُلمِ الوَصِی علیه السلام»… فراق پدرم من را می‌کشد و دیگری مظلومیّت علی علیه السلام…

برای حضرت سجّاد علیه السلام یک فراق نبود، وقتی جناب فاطمه دختر امیرالمؤمنین علیه السلام به جابر پیام داد، فرمود: ما به شما حق داریم؛ نگران وضعیّت زین العابدین علیه السلام هستیم، بگو کم گریه کند…

امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: وای بر شما! از حضرت یعقوب علیه السلام یک حضرت یوسف علیه السلام دور شده بود، با اینکه اطمینان داشتند روزی حضرت یوسف علیه السلام برمی‌گردد اما فراقِ ایشان را تحمل نکردند… آنقدر گریه کردند تا چشم‌های ایشان نابینا شد…

در یک روز هجده یوسف را از من گرفتند… هیچ‌کدام آن‌ها دیگر به من برنمی‌گردد…

لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به اشک‌های زین العابدین علیه السلام قسم می‌دهیم جان ما را، و قلب و فکر ما را به نور معرفت و محبّت خودت همیشه نورانی و روشن بدار.

خدایا! ما را از ظلمات نفس خود خارج بگردان.

خدایا! ما را گرفتار هوا و هوس و اسارت دنیا مکن.

خدایا! به حق محمد و آل محمد علیهم السلام این مجموعه را یاران پا به کار، عاشق و یاران مطیع و مُنقاد امام زمان ارواحنا فداه قرار بده .

خدایا! ظهور حضرت را در همین ایام محقق بفرما.

خدایا! به ما عطش انتظار بده.

خدایا! به محمد و آل محمد علیهم السلام آنچه که ما را از تو و اولیاء تو دور می‌کند دور بفرما.

خدایا! آنچه ما را به تو و اولیاء تو نزدیک می‌کند به ما عنایت بفرما.

خدایا! خدایا حوائج همه، حوائج منظورین برآورده بفرما.

خدایا! بیماران، خاصّه بیمارانِ موردِ نظر، به حقیقت حضرت زهرا سلام الله علیها، به مظلومیت حضرت فاطمه سلام الله علیها، به سوزِ فراقِ بی‌بی و به سوزِ نصرتی که به امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و از مظلومیّتِ امیرالمؤمنین علیه السلام درد می‌کشیدند، خدایا! تو را به این دردهای حضرت فاطمه سلام الله علیها قسم می‌دهیم مشکلات مورد نظر دوستان و مشکلات مورد نظر را برطرف بفرما.

خدایا!  مریض‌ها و منظورین شفای عاجل روزی بفرما.

خدایا! سایه‌ی رهبر بزرگوارمان را با عافیت، با نشاط، با کفایت، با کرامت، با پیروزی‌های پی در پی تا ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و در استقرار حکومت حضرت مهدی ارواحنا فداه در سنگر یاریِ حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بدار.

خدایا! آنچه خواستیم و آنچه نخواستیم، خیرِ دین و دنیای ما و مقتضای کَرَمِ توست به ما روزی بفرما.

غفر الله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه ی طه آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَکَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَنَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا یُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَکَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ وَکَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ.

[۳] مستدرک الوسائل، محدث نوری جلد ۸، صفحه ۲۰۹

[۴] کنزالعمّال : ۲۴۷۴۰ (الأرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ ، فما تَعارَفَ مِنها فی اللّه ِ ائتَلَفَ ، و ما تَناکَرَ مِنها فی اللّه ِ اختَلَفَ)

[۵] سوره مبارکه روم، آیه ۳۲ (مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا ۖ کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ)

[۶] سوره مبارکه زخرف، آیه ۶۷

[۷] سوره مبارکه مؤمنون، آیات ۱ تا ۳

[۸] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۳۴ (وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ)

[۹] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۲۹ (یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ)

[۱۰] بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۸۹ (أَخْبِرْنِی عَنِ الْکَرَمِ وَ النَّجْدَهِ وَ الْمُرُوءَهِ؛ مرا از بزرگواری، دلاوری و مردانگی آگاه کن! حضرت فرمود: أَمَّا الْکَرَمُ فَالتَّبَرُّعُ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْإِعْطَاءُ قَبْلَ السُّؤَالِ وَ أَمَّا النَّجْدَهُ فَالذَّبُّ عَنِ الْمَحَارِمِ وَ الصَّبْرُ فِی الْمَوَاطِنِ عِنْدَ الْمَکَارِهِ وَ أَمَّا الْمُرُوءَهُ فَحِفْظُ الرَّجُلِ دِینَهُ وَ إِحْرَازُهُ نَفْسَهُ مِنَ الدَّنَسِ وَ قِیَامُهُ بِأَدَاءِ الْحُقُوقِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ)

[۱۱] زیارت امین الله

[۱۲] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۱ (لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا)

[۱۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۵۹ (فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ)

[۱۴] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۴ (وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا)

[۱۵] سوره مبارکه شعراء، آیه ۲۱۵

[۱۶] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸

[۱۷] بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۵۶، روایت ۵ (دَخَلَتْ اُمَ سُلمَه عَلی فاطِمَه سلام الله علیها فَقالَتْ لها: کیفَ اصبَحْتِ عَن لیلتک یا بنتَ رَسُولِ اللّه؟ قالت: اَصبَحتُ بین کمْدِ و کرْبِ، فَقْدِ النّبی و ظُلمِ الوَصیّ. هُتِک وَ اللّهِ حِجابهُ، مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصْوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّها النَّبیُّ فی التأویلِ وَلکنَّها أحْقادُ بَدریه وَ تِزاتٌ اُحُدِیه، کانَتْ عَلیها قُلوبُ النّفاقِ مُکتَمِنَه. فَلَمَا استَهْدَفَ الامرَ. اَرْسَلَتْ عَلینا شَآبیبُ الآثار، مِنْ مخیله الشّقاقِ. فیقطَعُ وَ تَرُ الایمانِ مِنْ قَسِیَ صُدورِها عَلی ما وَعَدَاللّهُ مِنْ حِفظِ الرّساله و کفالَه المؤمنینَ أَحرَزُوا عائِدَتَهُم غُرورَ الدُّنیا، بَعدَ استنصارِ مِمَّن فتَک بآبائِهِم فی مَواطِنِ الکرْبِ وَ مَنازلِ الشَّهاداتِ.)