«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ».[۲]

ایام ایامِ زیارتیِ حضرت امام رضای رئوف، صاحبِ این مملکت، خورشیدِ همه‌ی شموس و انوارِ عالم امکان، مولا و پناهمان حضرت علی بن موسی علیه الصلاه و السلام است.

در این فرصت با عنایتِ خودشان چند مطلبی راجع به زیارت، که چه اکسیری است، چه اسراری دارد، چه حکمت‌هایی دارد، چه علل و عواملی دارد، چند نکته‌ای را به خدمت شما عزیزان عرض می‌کنیم.

«زیارت» چیست؟

نکته‌ی اول در توجیهِ زیارت است، مسئله‌ی جذب و انجذاب و سنخیت است.

خدای متعال یک نیرویی در میانِ نوریان قرار داده است که یکدیگر را جذب می‌کنند و نسبت به یکدیگر میلِ طبیعی و گرایش طبیعی دارند. خدای متعال این میلی که در وجود مادر نسبت به فرزند قرار داده است، چرا مادر فراقِ فرزندِ خود را تحمّل نمی‌کند؟ چرا مادر نسبت به فرزند خود دغدغه‌مند است؟ چرا خودِ مادر نمی‌خوابد ولی فرزندِ خود را می‌خواباند؟ چرا خودِ او رنج و زحمت را به خود هموار می‌کند تا فرزندِ او در رنج نباشد؟ چرا فرزند نسبت به مادر میل و گرایشی دارد که آن میل و گرایش را نسبت به پرستار و غیر از مادر ندارد؟ این چراها چراهای دانشگاهی نیست، چراهای وجودی و تکوینی است، خدای متعال یک حقیقتی در وجودِ مادر قرار داده است که مادر نسبت به فرزندِ خودش ارتباطِ نامرئیِ آفرینشی دارد، مانندِ حالتِ دست و چشم و اعضاء و جوارح من نسبت به من، آن کسی هم که به ظاهر خارج از وجودِ من است، ولی دل و جان و نفس و حقیقتِ وجودِ من نسبت به او یک میلِ غیرِقراردادی دارد و خدای متعال این میل را قرار داده است.

امام نور است، «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً»،[۳] خدای متعال ائمه علیهم السلام را نور خلق کرده است، و این نورِ مقدّسِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اصلِ نور هستند، این حضرات مجاریِ نورِ خدای متعال هستند، این حضرات مجالیِ فیضِ الهی هستند، همانطور که وجودِ بچه نسبت به پدر و مادر یک وجودی است که از او ناشی شده است، شناسنامه کفایت نمی‌کند، اگر دادگاه به یک بچه‌ای از بهزیستی یا جای دیگر حکم می‌دهد که شناسنامه صادر کنند، آن جذب و انجذاب در آن نیست، آن حقیقت در آن نیست، اما بچه جزوِ وجودِ پدر بوده است، بچه خودِ وجودِ مادر بوده است، ما نسبت به امامانمان از نظرِ حقیقتِ روحی چنین حالتی داریم، آن بزرگواران اصلِ ما هستند، ریشه‌ی ما هستند، ما از وجودِ آن بزرگواران ناشی شده‌ایم.

لذا این حدیث مشهور هم که هست، هم عقل است، هم نقل است که فرمودند: «شیعتنا منا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا»،[۴] وقتی خدای متعال سرشتِ ما و خمیره‌ی ما را می‌ساخت، اضافاتی از این خمیره وجود داشت، سرریزی از این کانون وجود داشت، وقتی دریای ولایت موج برداشت، آنچه در این امواج به اطراف دریا می‌رسد و ساحل را مرطوب و آبیاری می‌کند، وجودِ شیعیانِ ما سرریزِ وجودِ ماست، و آنچه فاضل از طینتِ و سرشتِ ما اضافه است وجود شیعیان ما را تشکیل دارد.

همانطور که فاضلِ وجودِ پدر بچه می‌شود، فاضلِ وجودِ امام هم شیعه می‌شود، و چون یک ارتباطِ طبیعیِ تکوینیِ آفرینشیِ غیرِقراردادی بین امام و کسانی که دلی با امام دارند و اعتقادی به امام دارند و نوری از آن حقیقت در وجودِ آن‌ها وجود دارد، این‌ها به یکدیگر علاقه دارند و به هم می‌رسند، دیر یا زود این کشش آن کوشش را به دنبالِ خود دارد، کشش از جانبِ امام است و کوشش از جانبِ شیعه است، او این را می‌کشد، این هم به آن سو می‌جوشد و حاصلِ آن «زیارت» می‌شود، زیارت به معنای به هم رسیدن و ملاقات کردن و دیدار کردن است.

بنابراین مسئله‌ی زیارت هیچ تحمیلی نیست، بلکه عشق است، بلکه میل است، بلکه جوششِ وجودی است، بلکه یک حقیقتِ نامرئی ما را بصورتِ یک رشته‌ای به او وصل کرده است و این اتّصال قرب می‌طلبد و می‌خواهد ما او بشویم و به او برسیم و با او باشیم.

جایگاه محبّت در دین

در این آیه کریمه «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»،[۵] اطاعت وقتی مقبول است که پَسِ این اطاعت «معرفت و محبّت» باشد.

چرا در قرآن کریم «محبّت» را بعنوانِ یک قانون و یک اصل مطرح فرموده است؟ «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»،[۶] طبعیّت یک مقدّماتی و یک تعقیباتی دارد، مقدّماتِ طبعیّت «معرفت» است که منجر به محبّت می‌شود، محبّت عاملِ اطاعت و تسلیم است، هر کجا که عشق و محبّت است، آن کسی که دل به کسی داده است تسلیمِ اوست و هیچ گاردی در برابرِ خواسته‌های او نمی‌گیرد و برای او سخت نیست. وقتی انسان فرزندِ خود را دوست دارد هر چه می‌خواهد را برای او فراهم می‌کند، پدر خود را به آب و آتش می‌زند که خواسته‌ی فرزندِ خود را برآورده کند و برای او قابل تحمّل نیست که بتواند برای فرزندِ خود کاری کند و آن کار را انجام ندهد، ولی این حالت را نسبت به فرزندانِ دیگران ندارد، چرا؟ برای اینکه اینجا محبّت وجود دارد، یک کشش است، یک میل است.

خدای متعال در این کریمه مسئله‌ی محبوبِ خدا شدن و حبیبِ خدا شدن، که خدای متعال ما را دوست بدارد و جذبه‌ای از او ما را بالا ببرد، مقدّمه‌ی این موضوع این است که انسان به دنبالِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حرکت کند، چون آن خط است، آن جاده است، آن صراط مستقیم است، که اگر در این خط قرار گرفتی به خدای متعال می‌رسی.

آنجا خودِ مسئله‌ی اجرای فرمان موضوعیّت ندارد، خدای متعال می‌فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی»، پیامبر من! به این بندگان من بگو که اگر خدای متعال را دوست می‌دارید، اگر می‌خواهید این محبّت در وجود شما جلوه کند و تحقق پیدا کند و خودش را نشان بدهد، «فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تبعیّت کنید، نمی‌گوید به او بهشت می‌دهم، نمی‌گوید به او پاداش می‌دهم، نمی‌گوید ملک الموت را با او مهربان می‌کنم، بلکه می‌گوید اگر به دنبالِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدی، تو که خدای متعال را دوست می‌داری، این محبّت طرفینی می‌شود، «یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»، اگر خدای متعال را دوست می‌دارید، قهراً انسان می‌خواهد که محبوبِ انسان نسبت به انسان علاقه‌مند بشود، انسان می‌خواهد نزدِ محبوب و معشوقِ خود جایگاهی داشته باشد و محبوب به او نگاهی کند و او را تحویل بگیرد.

اگر شما با من اینطور هستید، خطی که شما را نزد من حبیب می‌کند و محبّت شما را در زندگی خودتان بعنوانِ یک حقیقت «منشأ اثر» قرار می‌دهد، طبعیّت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واسطه‌ی محبّت هستند، راهِ وصل شدنِ مُحِب به محبوب است.

چون حضرات علیهم السلام واسطه‌ی محبّت هستند، این اتصال بدونِ این واسطه حاصل نمی‌شود.

زیارت ما را با این خط مرتبط می‌کند، ما را در جاده‌ی محبّت خدای متعال قرار می‌دهد. لذا اساساً زیارت خیلی به همّتِ زائر نیست، این است که از مرحوم آسیّد عبدالهادی شیرازی فقیه عارف صاحب‌باطن نقل می‌کنند که از ایشان پرسیدند که آیا زیارت همّت است یا قسمت؟ ایشان فرمودند: زیارت نه همّت است و نه قسمت، بلکه دعوت است. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.

هر کسی که به زیارت می‌رود درواقع خودِ او نمی‌رود، جذبه است، علاقه‌ی محبوب است، محبوب تو را دوست دارد و در ذهن تو می‌اندازد که بیا که من تو را ببینم، محبوب فراقِ شما را تحمّل نمی‌کند و شما را از خانه‌ی خودتان و کار و زندگی‌تان جدا می‌کند و نزدِ خود می‌برد.

دین و سیاست

این است که در این کریمه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی مائده فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ»،[۷] مؤمنین! اگر شما مرتد شدید و ارتداد سیاسی پیدا کردید و خط حکمرانی خدا را به حکمرانی طاغوت مبدّل کردید و سکولار و لیبرال و اومانیست شدید و خودتان را بجای خدا گذاشتید، خیال نکنید که خدای متعال ضرر می‌کند، درواقع خودتان ضرر می‌کنید، حال ببینید دنیا زیرِ پرچمِ چه عناصرِ آلوده و کثیف و هرزه و ظالم و گردن‌کلفت و رعیت‌آزار زندگی می‌کنند و حتّی خم به ابرو نمی‌آورند…

واقعاً این رئیس جمهور امریکا، چه سابقین و چه الآن، آیا این‌ها آدم هستند؟ آیا ارزش دارند؟ آیا حرف و حرکات و زندگی‌شان یک ریال ارزشِ اجتماعی و عاطفی و انسانی دارد؟ نه! ولی در حالِ حکومت کردن هستند، دنیا و حکومت‌ها هم با این‌ها کنار می‌آیند. ولی وقتی صحبتِ ولایت می‌شود، «أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»،[۸] که در مسئله‌ی حکومتِ اسلامی اصلاً شخص حاکم نیست، شخص مانندِ همه‌ی رعیت درواقع رعیت امام زمان ارواحنا فداه است، بنده‌ی خداست، او در بندگی و اطاعت فرمان الهی، در قانون‌پذیری، در اطاعت‌پذیری نمره‌ی اول را دارد، نفر اول است، او اول خودش به قانون عمل می‌کند و بعد به دیگران می‌گوید شما هم همین خط را ادامه بدهید.

فرمود: «ما اَمَرْتُکُمْ بِشَی ءٍ اِلاّ وَ قَدْ سَبَقْتُکُمْ بِاْلعَمَلِ بِهِ»،[۹] من هیچ دستوری به شما ندادم مگر اینکه خودم قبلاً دستورپذیر بودم، خودم مطیع بودم، خطی را به شما می‌گویم قدم بگذارید که خودم قدم گذاشته‌ام.

نه امام معصوم، نه انبیاء علیهم السلام، و نه نایب امام زمان ارواحنا فداه، امام راحل رضوان الله تعالی علیه، و نه این مرد نورانی و این فقیه بزرگ حکیم دوران مقام معظم رهبری حتّی به اندازه‌ی یک سرِ سوزن «منیّت» ندارند، استبداد ندارند، زور نمی‌گویند، خودشان هم تابعِ آراء مردم هستند، وقتی مردم بنی‌صدر را انتخاب کردند امام خم به ابرو نیاوردند، کنار مردم ریاست جمهوریِ او را تنفیذ کردند، این مسئله‌ی انقیاد در برابرِ قانون، قانون‌پذیری، اطاعت‌پذیری، ذاتِ اولیای الهی است، «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ»،[۱۰] ولی نسبت به حکومت و ولایتِ یک فقیه، ریاستِ یک انسانِ شایسته، بنده‌ی خداترس، چقدر نق زدن زیاد است، عاملِ این موضوع جدایی از اصل است، کسی که از اصلِ خود بریده شده است قرار ندارد، طمأنینه ندارد، آرامش ندارد، به دنبالِ آن‌ها می‌رود، ولی روز قیامت همان‌ها به جانِ یکدیگر می‌افتند، «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»،[۱۱] تمام این جریانات سیاسی که یکدیگر را حمایتِ ظاهری می‌کنند در روز قیامت دشمنِ یکدیگر هستند و یقه‌ی یکدیگر را می‌گیرند، ولی آن کسی که با اصلِ خود مرتبط است، حبّ او فی الله است، امام را برای خدا دوست دارد، نایب امام را برای خدا دوست دارد، مدیریت یک عالمِ متّقیِ کارآمدِ خدمتگزار را برای خدا دوست دارد، از عمقِ وجودی او جوشیده است که رفته است رأی داده است، چنین کسانی در آنجا هم مرتبط هستند، چون همه به یک اصل وصل هستند.

ارزش زیارت امام رضا صلوات الله علیه

لذا مسئله‌ی هدایت، مسئله‌ی ولایت، مسئله‌ی محبّت، مسئله‌ی زیارت، همه به طهارتِ طینتِ انسان برمی‌گردد، این سنخیت که آمد انسان می‌جوشد.

افرادی هستند که اگر یک ماه به زیارت امام رضا صلوات الله علیه نروند روزگارشان سیاه و تاریک می‌شود، می‌گویند مگر می‌شود که انسان زنده باشد و یک ماه از زیارت حضرت رضا صلوات الله علیه محروم باشد؟

روایاتی هم که در تشویقِ مؤمنین به زیارت حضرت امام رضا صلوات الله علیه است محیّرالعقول است.

حال من برای شما یک یا دو روایت در این رابطه می‌خوانم، این‌ها برای تذکّر است که وجودِ انسان راه بیفتد و جوششِ طهارتِ باطنی پیدا کند و آلودگی‌های انسان از بین برود تا بتواند در محضر امام مورد رضایت او باشد و مورد اذیت امام قرار نگیرد.

وجود مقدّس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد زیارت حضرت رضا علیه السلام فرمودند که… «جابر جُعفی» که از اصحاب سِرّ امام باقر علیه الصلاه و السلام است از وجود مبارک امام باقر علیه السلام و ایشان از پدر بزرگوارشان و جدّ بزرگوارشان از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با این عبارات با ما صحبت می‌کنند: «سَتُدْفَنُ بَضْعَهٌ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ»،[۱۲] بضعه‌ای از من… می‌گویند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد دو نفر تعبیرِ «بضعه» داشتند، اولین نفر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، «فَاطِمَه بَضعَهٌ مِنّی»، دومین نفر هم امام رضا سلام الله علیه است، «سَتُدْفَنُ بَضْعَهٌ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ»،… بضعه به معنای عضو است، ولی هر عضوی بضعه نیست، مثلاً انگشترِ کسی بضعه‌ی او نیست، بضعه آن چیزی است که بضاعتِ وجودیِ ماست، اگر نباشد ما نیستیم، مثلاً قلب بضعه است، لذا در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها علاوه بر «بضعه» فرمودند: «مُهجَهُ قَلبی» یعنی خونِ قلبِ من فاطمه است.

نقش حضرت رضا علیه السلام در حفظ شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و دینِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک بضاعت و سرمایه است، که اگر امام رضا علیه السلام نبودند امروز خبری از اسلام نبود.

«سَتُدْفَنُ بَضْعَهٌ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ»، پاره‌ای از تن من در آینده در خراسان دفن می‌شود، «مَا زَارَهَا مَکْرُوبٌ إِلاَّ نَفَّسَ اَللَّهُ کُرْبَتَهُ وَ لاَ مُذْنِبٌ إِلاَّ غَفَرَ اَللَّهُ ذُنُوبَهُ»… پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در این حدیث شریف دو خاصّیت برای زیارت حضرت رضا علیه السلام بیان نموده‌اند، یکی اینکه زیارت حضرت رضا علیه السلام دل را باز می‌کند، انسانی که دلِ او گرفته است و مکروب است و غم‌زده است، چنین آدمی منظره‌ای دل‌انگیزتر از حرم حضرت رضا علیه السلام پیدا نمی‌کند، «مَا زَارَهَا مَکْرُوبٌ إِلاَّ نَفَّسَ اَللَّهُ کُرْبَتَهُ»، هیچ انسانِ گرفتار و غم‌زده‌ای او را زیارت نمی‌کند مگر اینکه خدای متعال کرب و غمِ او را برطرف می‌کند و دلِ او باز می‌شود، مانند بچه‌ای که در فراقِ پدرِ خود می‌سوخته است، حال که پدرِ خود را دیده است چه حالتی پیدا می‌کند؟

حضرت یعقوب علی نبیّنا و آله و علیه السلام چهل سال در فراق بود، ولی همینکه پیراهن حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام آمد چشمِ ایشان باز شد. انسان نسبت به عشقِ خود اینطور است، اگر خودِ او هم نیاید و فقط پیراهنِ او بیاید، دلِ انسان باز می‌شود و چشمِ انسان روشن می‌شود.

«وَ لاَ مُذْنِبٌ إِلاَّ غَفَرَ اَللَّهُ ذُنُوبَهُ»، هیچ آلوده‌ای و گنهکاری به حرم امام رضا علیه السلام نمی‌رود و به زیارت حضرت رضا علیه السلام نائل نمی‌شود مگر اینکه خدای متعال گناهانِ او را می‌بخشد و پرونده‌ی او را صاف می‌کند، انسان را تمیز و پاک می‌کند، زیارتِ حضرت رضا علیه السلام چشمه‌ای است که انسان هراندازه هم آلودگی داشته باشد، این چشمه او را پاک می‌کند، اکسیری است که فلز وجود انسان هر اندازه هم که زنگ زده باشد این اکسیر آن فلز را بازسازی می‌کند و به آن استحکام می‌دهد.

در حدیث دیگری از وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هست که «غَفَرَالله مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ»، اگر کسی به زیارت حضرت رضا علیه السلام نائل بشود، خدای متعال گناهانِ کهنه و نوی او را می‌بخشد.

انسان خیلی از گناهان را در قطعه‌هایی از عمر خود برای خود بصورتِ غدّه‌های سرطانی بوجود آورده است که گاهی حتّی خودِ انسان هم در یاد ندارد، کسی که به زیارت امام رضا علیه السلام می‌رود آن غدّه‌های کهنه‌ی او و آن بیماری‌های مزمنِ گناهی او با عنایت حضرت رضا علیه السلام بخشیده می‌شود.

امیدوار هستیم که خدای متعال به همه‌ی شما که دلی با حضرت ثامن الحجج علیه السلام دارید، در اثرِ زیارتی که رفتید، یا اینکه الآن دلِ شما وصل شده است و یک سلامی به امام رضا علیه السلام عرضه می‌دارید: السَّلَامُ عَلَیکَ یَا غَوْثِ اللَّهْفَانِ وَ مَنْ صَارَتْ بِهِ أَرْضُ خُرَاسَانَ خُرَاسَانَ، السَّلَامُ عَلَیکَ یَا أبالحَسَن یَا عَلی بنَ مُوسیَ الرّضا.

ان شاء الله سیمِ دلِ شما وصل شد و جزوِ زوّار امام رضا علیه السلام به حساب آمدید، گرچه دوریم، یا امام رضا! به یاد تو سخن می‌گوییم، بُعدِ منزل نبوَد در سفرِ روحانی…

امام رضا علیه السلام هم نِعمَ المُجیبُون هستند، اگر انسان ایشان را صدا بزند، ایشان جزو کسانی هستند که زیبا جواب می‌دهند و تحویل می‌گیرند، امام رضا علیه السلام آغوشِ گرمی دارند، امام رضا علیه السلام دَمِ مسیحایی دارند و دل‌های مُرده را زنده می‌کنند، امام رضا علیه السلام به حیوانات هم توجّه دارند و پناه می‌دهند و ضامن می‌شوند، درِ حرمِ امام رضا علیه السلام فقط به روی خوب‌ها باز نیست و به بدها هم می‌فرمایند به اینجا بیایید که من شما را خوب خواهم کرد، هر کسی هر کاری در گذشته‌های عمر خود انجام داده است… یک جایی می‌خواهی که پرونده‌ی تو را درست کند، نزد خودم بیا، من خودم عهده‌دار می‌شوم.

لذا فرمودند: اگر کسی مرا زیارت کند من هم در سه جای حساس او را زیارت می‌کنم.

روضه و توسّل به امام رضا صلوات الله علیه

اما ای کاش برای امام رضا علیه السلام بمیرم… در میان ائمه علیهم السلام حضرت رضا سلام الله علیه غربتِ خاصّی دارند، آقازاده‌ی وجود نازنین حضرت رضا سلام الله علیه در خراسان نزدِ ایشان نبودند، حضرت جوادالائمه علیه السلام گرفتارِ هجرانِ پدر بودند، امام رضا علیه السلام خواهرانِ مهربانی داشتند ولی دورِ ایشان نبودند، مهربانیِ کریمه اهل بیت سلام الله علیها کمتر از حضرت زینب کبری سلام الله علیها نبود، نتوانستند بیش از یک سال فراقِ برادر را تحمّل کنند، به عشق زیارت امام رضا علیه السلام در به در شد و از مدینه بیرون آمد، اما قسمتِ ایشان نبود و در قم از دنیا رفت، ولی امام رضا علیه السلام هم آمدنِ ایشان را بی‌پاسخ نگذاشتند، می‌گویند وقتی بدنِ نازنینِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را آماده‌ی دفن کردند، محرمی نبود که به داخلِ لحد برود و بدن را تحویل بگیرد، دیدند دو مردِ عرب با جلالت ظاهر شدند و فرمودند این پیکر مربوط به ماست… خودِ امام رضا علیه السلام آمدند، شاید با حضرت جواد علیه السلام آمدند، پیکرِ خواهرِ خویش را تحویل گرفتند و در قبر گذاشتند…

اما وقتی خودِ حضرت رضا صلوات الله علیه در خراسان به شهادت رسیدند، هیچیک از محارمِ ایشان به دنبالِ پیکرِ ایشان نبودند، لذا می‌گویند زن‌های نُعمان به همسرانشان گفتند مهریه‌های خودمان را حلال می‌کنیم، اجازه بدهید که ما به دنبالِ پیکرِ امام رضا علیه السلام بیاییم و در تشییع پیکر حضرت حضور داشته باشیم… چه مراسمِ تشییعی…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله… حسین جان… اگر کشتند چرا دفنت نکردند؟!… اگر کشتند چرا آبت ندادند؟… «مُلْقاً ثَلاثاً بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَن»…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

أَسْتَغْفِرُ اللّه الَّذِی لَا إِلهَ إِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوْمُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ، نَسئَلُک و نَدعُوک اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین بِمَولانَا أبی الحَسَن الرَّئوف عَلی بن مُوسَی الرّضَا یا الله…

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و خمسه‌ی طیّبه و ائمه هدی علیهم السلام و به اسم اعظمت قسمت می‌دهیم لباس ظهور بر قامت امام زمان ارواحنا فداه بپوشان.

خدایا! ما را چشم به راهِ حضرت حجّت ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! این حسرت را بر دلِ ما مگذار.

خدایا! دولت و ملّت را در یک مسیر برای آبادیِ این کشور و دین قویمِ اسلام و زمینه‌سازیِ ظهورِ حضرت حجّت ارواحنا فداه موفق بدار.

خدایا! نسل جوانِ ما را از سرگردانی برهان.

خدایا! در امر اعتقادات و اخلاقیات و عمل به شرعیات، ازدواج، اشتغالِ حلال، جوان‌های ما را به ساحلِ سعادت نائل بگردان.

خدایا! همه‌ی خانواده‌ها را از همه‌ی گرفتاری‌ها و دردها و بیماری‌ها نجات عنایت بفرما و این ویروس را از این کشور و از همه‌ی موحدین دور بگردان.

خدایا! روح بلند حضرت امام، شهدا، حاج قاسم، و همه‌ی بزرگانی که در خون خفتند و با خون خودشان شجره‌ی انقلاب را آبیاری کردند، همه را الساعه از ما راضی بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه انعام، آیه ۵۴ (وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۳] زیارت جامعه کبیره

[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام  ، جلد ۵۳ ، صفحه ۳۰۲ (رأیت فی ملحقات کتاب أنیس العابدین و هو کتاب کبیر فی الأدعیه و الأوراد ینقل عنه العلامه المجلسی فی المجلد التاسع عشر من البحار و الآمیرزا عبد الله تلمیذه فی الصحیفه الثالثه ما لفظه نُقِلَ عَنِ اِبْنِ طَاوُسٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ أَنَّهُ سَمِعَ سَحَراً فِی اَلسِّرْدَابِ عَنْ صَاحِبِ اَلْأَمْرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ یَقُولُ: اَللَّهُمَّ إِنَّ شِیعَتَنَا خُلِقَتْ مِنْ شُعَاعِ أَنْوَارِنَا وَ بَقِیَّهِ طِینَتِنَا وَ قَدْ فَعَلُوا ذُنُوباً کَثِیرَهً اِتِّکَالاً عَلَى حُبِّنَا وَ وَلاَیَتِنَا فَإِنْ کَانَتْ ذُنُوبُهُمْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ فَقَدْ رَضِینَا وَ مَا کَانَ مِنْهَا فِیمَا بَیْنَهُمْ فَأَصْلِحْ بَیْنَهُمْ وَ قَاصَّ بِهَا عَنْ خُمُسِنَا وَ أَدْخِلْهُمُ اَلْجَنَّهَ وَ زَحْزِحْهُمْ عَنِ اَلنَّارِ وَ لاَ تَجْمَعْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَعْدَائِنَا فِی سَخَطِکَ قلت و یوجد فی غیر واحد من مؤلفات جمله من المتأخرین الذین قاربنا عصرهم و المعاصرین هذه الحکایه بعباره تخالف العباره الأولى و هی هکذا اللهم إن شیعتنا منا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا اللهم اغفر لهم من الذنوب ما فعلوه اتکالا على حبنا و ولائنا یوم القیامه و لا تؤاخذهم بما اقترفوه من السیئات إکراما لنا و لا تقاصهم یوم القیامه مقابل أعدائنا فإن خففت موازینهم فثقلها بفاضل حسناتنا. و لم نجد أحدا منهم إلى الآن أسند هذه الحکایه إلى أحد رواها عن السید أو رآها فی واحد من کتبه و لا نقله العلامه المجلسی و معاصروه و من تقدم علیه إلى عهد السید و لا یوجد فی شیء من کتبه الموجوده التی لم یکن عندهم أزید منها نعم الموجود فی أواخر المهج و قد نقله فی البحار أیضا هکذا کنت أنا بسرمنرأى فسمعت سحرا دعاء القائم علیه السلام فحفظت منه من الدعاء لمن ذکره الأحیاء و الأموات و أبقهم أو قال و أحیهم فی عزنا و ملکنا و سلطاننا و دولتنا و کان ذلک فی لیله الأربعاء ثالث عشر ذی القعده سنه ثمان و ثلاثین و ستمائه . و أظن و إن کان بعض الظن إثما أن ما نقلناه أولا مأخوذ من کلام الحافظ الشیخ رجب البرسی و نقل کلماته بالمعنى فإنه قال فی أواخر مشارق الأنوار بعد نقل کلام المهج إلى قوله ملکنا ما لفظه و مملکتنا و إن کان شیعتهم منهم و إلیهم و عنایتهم مصروفه إلیهم فکأنه علیه السلام یقول. اللهم إن شیعتنا منا و مضافین إلینا و إنهم قد أساءوا و قد قصروا و أخطئوا رأونا صاحبا لهم رضا منهم و قد تقبلنا عنهم بذنوبهم و تحملنا خطایاهم لأن معولهم علینا و رجوعهم إلینا فصرنا لاختصاصهم بنا و اتکالهم علینا کانا أصحاب الذنوب إذ العبد مضاف إلى سیده و معول الممالیک إلى موالیهم. اللهم اغفر لهم من الذنوب ما فعلوه اتکالا على حبنا و طمعا فی ولایتنا و تعویلا على شفاعتنا و لا تفضحهم بالسیئات عند أعدائنا و ولنا أمرهم فی آخره کما ولیتنا أمرهم فی الدنیا و إن أحبطت أعمالهم فثقل موازینهم بولایتنا و ارفع درجاتهم بمحبتنا انتهى .)

[۵] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۹

[۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۷] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)

[۸] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)

[۹] نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵ (ما اَمَرْتُکُمْ بِشَی ءٍ اِلاّ وَ قَدْ سَبَقْتُکُمْ بِاْلعَمَلِ بِهِ، وَ لانَهَیْتُکُمْ عَنْ شَی ءٍ اِلاّ سَبَقْتُکُمْ بِالنُّهی عَنْهُ.)

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸۵ (آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصیرُ)

[۱۱] سوره مبارکه زخرف، آیه ۶۷

[۱۲] عیون أخبار الرضا علیه السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۲۵۷ (حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ اَلْمِصْرِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی حُجْرٍ اَلْأَسْلَمِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا قَبِیصَهُ بْنُ جَابِرِ بْنِ یَزِیدٍ اَلْجُعْفِیُّ قَالَ سَمِعْتُ وَصِیَّ اَلْأَوْصِیَاءِ وَ وَارِثَ عِلْمِ اَلْأَنْبِیَاءِ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ حَدَّثَنِی سَیِّدُ اَلْعَابِدِینَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ سَیِّدِ اَلشُّهَدَاءِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ سَیِّدِ اَلْأَوْصِیَاءِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : سَتُدْفَنُ بَضْعَهٌ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَکْرُوبٌ إِلاَّ نَفَّسَ اَللَّهُ کُرْبَتَهُ وَ لاَ مُذْنِبٌ إِلاَّ غَفَرَ اَللَّهُ ذُنُوبَهُ.)