اين چه شور است عزيزان كه به هر انجمن است

شاد و خرم دل ياران و بهدور از محن اسـت

هر طرف ميگذرم بانگ طرب ميشـنوم

زانكه ميلاد حسن نـور دل بـوالحسن اسـت

دختر خـتم رسولان پسري آورده است

كـه جمالش حسن و نام نكويش حسن است

سروي آزاد عيان گشته كه از خرمياش

جلوهي باغ بـهشت است و صفاي چمن است

شهر يثرب شده فرخنده ز ميلاد حسن

وز تجلي رخ او بر مه و خور طعنهزن است

تهنيتگوي ملائك به زمين آمدهاند

كه فضا خوشنفس از مشک و عبير ختن است

شيعيان شاد و فرحناك ز مولود حسن

شادمان خاطر سرگشتهي هر مرد و زن است

صبر ايوب فراموش شد از خاطرهها

ديدهي خلق جهان خيره به صبر حسن است

پسر فاطمه از مهـر به ياران نظري

ديدهها سوي تو اي دلبر شيرينسخن است

تـو «حياتي» چه غم از وحشت محشر داري

كـه حسن روز جزا دافع رنج و مـحن اسـت

 

شاعر: حیاتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *