اول  مظلوم عالم
اگر شخصی، در جریانی، حداقل “هشتاد هزار شاهد” داشته باشد ولی نتواند حق خود را بگیرد او را باید چه نامید؟! امیرالمؤمنین علی (ع) را “اول  مظلوم عالم” دانسته اند. این لقب، غم انگیز است، اما شاید بهترین تعبیر از مردی باشد که با آن  همه شاهد نتوانست حقش را بگیرد. آنچه در پی می آید نمونه هایی از امتداد این مظلومیت در طول تاریخ و تا زمان ماست؛ نمونه هایی از مظلومیت علی (ع) و خاندان و فرزندانش، در آنچه باید بیشترین امانت در آن رعایت شود، یعنی در عرصه تحقیق و کتاب و نشر:
١ – «ابن شهرآشوب» و دیگران به نقل از نسخه خطی کتاب جمهره ابن درید تألیف محمد حسن (متوفای سال ٣٢١ ) آورده اند که: « غدیر خم همان جایی است که پیامبر (ص) در آنجا بر علی نص کرد و تصریح فرمود».

اما در نسخه چاپی این کتاب ، در جلد اول ، ص ٧١ آمده است: «غدیر خم معروف است و همان جایی است که رسول خدا (ص) در آن خطبه ای در فضل علی ایراد کرد» !!

 

٢ – در چاپ اول کتاب حیاه محمد، فصل ۵ ص ١٠۴ ، داستان نخستین دعوت عمومی پیامبر (ص) را که از بستگان خود دعوت به عمل آورد به تفصیل آورده و می نویسد: «رسول خدا (ص) به آنان فرمود : کدامین شما مرا بر این کار یاری می دهد و برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد ؟… »

 

اما در چاپ دوم و سوم این کتاب به سال های ١٣۵۴ و ١٣۵٨ که بوسیله دارالکتب المصریه چاپ شده است جمله «و برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد» حذف گردیده است!!

 

٣ – در چاپ دوم کتاب تفسیر طبری که به وسیله «محمد ابوالفضل ابراهیم» در دائرهالمعارف مصر چاپ شده در جلد دوم ، صفحه ٣٢١ آمده است: «رسول خدا (ص) فرمود : ای فرزندان عبدالمطلب …. کدامین شما مرا بر این کار یاری می دهد تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد، سخن او را بشنوید و اجابت کنید و از او فرمان برید».

اما در چاپی که به وسیله «مصطفی بابی حلبی و فرزندان» در سال ١٣٧٣ در مصر چاپ شده است : «کدامین شما مرا بر این کار یاری می دهد تا برادر من و “کذا ” و “کذا ” باشد ؟ … سپس فرمود : این (علی) برادر من و “کذا ” و “کذا” است …» یعنی به جای کلمات وصی و جانشین ، از کلمه مبهم کذا استفاده کرده است!!

 

۴ – از جمله این تحریفات، حذف نام های ائمه معصومین (ع) از کتاب فتوحات مکیه تألیف «محی الدین ابن عربی» است.

در کتاب الیواقیت والجواهر ، تألیف «علامه عبدالوهاب شعرانی» متوفای سال ٩٧٣ ، چاپ دارالمعرفه بیروت جلد ٢ مبحث ۶۵ آمده است: «و عبارت شیخ محی الدین در باب ٣۶۶ فتوحات چنین است : بدانید که ناگزیر مهدی باید خروج کند . ولی خروج نمی کند تا زمین از ظلم و جور پر شود و حضرتش آن را از عدل و داد پر کند ، و اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز خداوند آن روز را چندان طولانی کند تا آن خلیفه روی کار آید . او از خاندان رسول خدا (ص) و از اولاد فاطمه رضی الله عنها است و جد او حسین بن علی بن ابی طالب و پدرش حسن عسکری فرزند امام علی نقی (بانون ) فرزند امام محمد تقی (با تا ) فرزندان امام علی الرضا فرزند امام موسی کاظم (ع) فرزند امام جعفر صادق (ع) فرزند امام محمد باقر (ع) فرزند امام زین العابدین علی فرزند امام حسین (ع) فرزند امام علی بن ابی طالب رضی الله عنها می باشد. او همنام رسول خدا (ص) است . مسلمانان بین رکن و مقام با او بیعت می کنند ، در شکل و شمایل شبیه رسول خدا (ص) است و در اخلاق اندکی پایین تر از اوست». این عباراتی است که یواقیت از ابن عربی نقل کرده است.

اما در جلد سوم کتاب فتوحات چاپ بولاق مصر آمده است: «بدان ـ خداوند تأییدت کند ـ که خدا را خلیفه ای است که خروج می کند زمانی که زمین سرشار از جور و ستم شده باشد و آن را پر از عدل و داد خواهد کرد ، و اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را چندات طولانی می کند تا این خلیفه روی کار آید که از خاندان رسول خدا (ص) و از اولاد فاطمه و جد او حسن بن علی است…»!!

در این چاپ، دو تحریف صورت گرفته است: یکی در نام جد آن حضرت که به جای حسین بن علی ، حسن بن علی آمده و دیگر حذف نام های مبارک ائمه (ع) به طور کلی!!

 

۵ – تحریف در کتاب مسند احمد حنبل: مؤلف ینابیع الموده، در باب نهم کتابش “حدیث برادری” را از احمد در مسندش به نقل از «زیدبن ابی اوفی» آورده است. «علامه حلی» نیز همین حدیث را در کتاب منهاج الکرامه به نقل از مسند احمد آورده است.

اما در نسخه های چاپی مسند این حدیث عمدا حذف شده است.

(حدیث برادری : پیامبر (ص) میان مردم عقد برادری بست و علی را رها نمود و برادری برای او قرار نداد. علی عرض کرد: ای رسول خدا، میان یارانت برادری برقرار کردی و مرا رها ساختی! فرمود: همانا تو را برای خودم نگه داشتم تو برادر منی و من برادر تو ، هر کس از تو یاد کرد بگو من بنده خدا و برادر رسول اویم؛ این مقام را پس از تو احدی ادعا نکند مگر دروغگو . سوگند به آن که مرا به حق مبعوث کرد تو را واپس نداشتم جز برای خودم، و تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد بود …)

 

۶ – تحریف در کتاب صحیح مسلم: «حاکم نیشابوری» در جلد سوم مستدرک نقل کرده است که «مسلم» حدیث ابو موسی از پیامبر را روایت کرد که فرمود : «بهترین زنان جهان ، چهارتن هستند… ».

اما این حدیث ، اکنون نه در باب فضائل خدیجه (س) آمده است نه در باب فضائل فاطمه (س) !!

 

٧ – این تحریفات شوم به قصیده مشهور «علی بن عبدالله بن وصیف حلا» معروف به «ناشی صغیر» نیز راه یافته است. وی در قصیده خود می گوید:

بآل محمد عرف الصواب و فی ابیاتهم نزل الکتاب

هم الکلمات و الاسماء لاحت لاآدم حین عزٌ له الکتاب

و هم حجج الإله علی البرایا بهم و بحکمهم لا یسرٌاب

و أنوار تری فی کل عصر لارشاد الوری فهم شهاب

«علی» الدر و الذهب المصفی و باقی الناس کلهم تراب

کأن سنان ذابله ضمیر فلیس عن القلوب له ذهاب

و صارمه کبیعته بخم معاقدها من القوم الرقاب

بیت آخر یعنی: و شمشیر او مانند بیعتش در غدیر خم ، برگردن آن قوم جای گرفته است.

اما این بیت، به این شکل تحریف شده است:

و صارمه لبغتته کنجم مقاصدها من القوم الرقاب

یعنی عبارت «کبیعته بخم» به «لبغتته کنجم» تغییر یافته است و معنی اینگونه شده است: شمشیرش از آن رو که ناگهان وارد می آید مانند ستاره ای است که مقصدش گردن خلایق است!!

 

٨ – تحریف در کتاب معارف از «ابن قتبیبه»: ابن شهرآشوب در کتاب مناقب، پس از ذکر نام اولاد فاطمه (س)، به نقل از کتاب معارف ابن قتیبه آورده است: «محسن در اثر زخمی که “قنفذ عدوی” به آن حضرت زد سقط شد».

اما متأسفانه در چاپ های گوناگون کتاب معارف ــ از جمله چاپ ١٣۵٣ ق. در مصر ــ این عبارت حذف شده است.

 

٩ – تحریف در کتاب تاریخ یعقوبی: «یعقوبی» در جلد دوم تاریخ خود (چاپ نجف اشرف) آورده است: در مدینه ٣٢ سوره از قرآن بر پیامبر نازل شد … روایتی صحیح، ثابت و صریح است که آخرین آیه ای که بر او نازل شد آیه ی الیوم اکملت لکم دینکم … بوده، و نزول آن در روز نص بر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب در غدیر خم بود.

اما متن این کتاب در چاپ دارصادر در بیروت اینگونه تحریف شده است: «… و نزول در روز نفر بر امیر الؤمنین علی بن ابی طالب بعد از ترحم بود » !!

 

 

 

منبع:پرسمان


با استفاده از کتاب امام علی بن ابی طالب (ع) ، تألیف حاج شیخ احمد رحمانی همدانی ، ترجمه حسین استاد ولی ، تهران : مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر ، ١٣۶٧