طرح شبهه

در حقیقت این اشکال ابن تیمیه ناشی از روایتی از عمر بن خطاب می‌شود که در صحیح بخاری شأن نزول آیه اکمال را که آخرین آیه نازل شده بر پیامبر است در حجه الوداع و در عرفات در حال وقوف پیامبر در آن مکان و نزول آیه ابلاغ را نیز مدت‌ها قبل از آن دانسته است.

بابررسی شبهات مذکور در باب غدیر، متوجه می شویم که شبهه ابن کثیر شبیه به شبهه ابن تیمیه است. ابن کثیر متوفای ۷۷۴ هـ که هم عصر ابن تیمیه متوفای ۷۲۸ هـ است، نیز شبهه‌ای با تکیه بر روایت عمر بن خطاب در نزول آیه اکمال در عرفه، شبهه‌ای شبیه با آن‌چه ابن تیمیه طرح کرده بیان نموده است. با توجه به وجه اشتراک این دو شبهه، کلام ابن کثیر را نیز طرح ‌کرده و با پاسخ به اشکال ابن کثیر که بنیه قوی‌تری نیز دارد در حقیقت هر دو اشکال پاسخ داده شده است.

این شبهه برخواسته از روایتی است که بخاری در صحیح خود از عمر بن خطاب آورده که عین همان روایت را ابن کثیر در تفسیر خود نقل کرده است. در این روایت شخصی یهودی نزد خلیفه دوم می رود و می گوید: «در کتاب شما آیه ای وجود دارد که اگر این آیه نزد ما باشد، آن روز را عید می گیریم». در این هنگام عمر بن خطاب آیه را از او پرسید و او نیز آیه اکمال را برای وی خواند؛ سپس عمر گفت: « من زمان و مکان نزول این آیه را می‌دانم این آیه در حالی که پیامبر در عرفات وقوف کرده بود و روز جمعه بود نازل شد»[۱].

پس ابن تیمیه و ابن کثیر با استناد به این روایت بر این اعتقادند که آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده، بلکه در روز جمعه و در عرفات نازل گردیده است. چنانچه ابن کثیر به نقل از ابن جریر گفته است: نزول این آیه در روزی که بین مردم اشتهار یافته؛ نبوده است و از طریق ابن عباس روایتی را نقل می‌کند در رابطه با آیه «الیوم …» وی می‌گوید: این روز آن روزی که نزد مردم شناخته شده است نمی‌باشد … بلکه بدون هیچ شک و شبهه‌ای قول صحیح و ثواب این است که آیه اکمال در روز هشتم ذی الحجه که روز جمعه‌ای بوده در سرزمین  عرفات نازل گردیده است[۲].

وی همچنین در کتاب سیره و تاریخ خود، ابتدا روایتی را از ابوهریره نقل می کند که فحوای آن، نزول این آیه در روز غدیر، و ثواب روزه گرفتن در این روز است؛ سپس او این حدیث را انکار می کند و آن را کذب می خواند و دلیل خود را، مخالفت این روایت با روایت عمر بن خطاب بیان می کند[۳].

پس در حقیقت این شبهه ابن کثیر، توضیح همان شبهه ابن تیمیه است. لذا، به این شکل شبهه ابن تیمیه نیز قوت می‌گیرد و این احتمال تقویت می‌گردد که اصلا آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده است تا بخواهد روایت من کنت مولاه فهذا علی مولاه و خطبه غدیر صحت داشته باشد.

پاسخ به اشکال

در پاسخ به این قسمت از اشکال ابن تیمیه و ابن کثیر که می‌گویند آیه اکمال در عرفات نازل شده است می‌گوییم:

۱ – نزول متعدد آیات با مناسبت‌های مختلف:

بر فرض صحت نزول آیه شریفه در عرفه، این منافاتی با نزول آن در غدیر خم ندارد، زیرا بسیاری از آیات به مناسبت‌های مختلف چندین بار نازل گردیده است. مفسران وعلمای اهل سنت تصریح کرده اند برخی از سور و یا آیات به مناسبت و به دلائل متعددی مثل عظمت شأن واقعه و یا تعدد اسباب نزول، تکرار گردیده است؛ به عنوان مثال: زرکشی در کتاب «برهان» خود بیان می دارد که گاهی آیه ای به خاطر تعظیم شأن، یادآوری در زمان تکرار حدوث سبب و نیز ترس از نسیان آیه، دوبار به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل می شد. و در مقام مثال، نزول فاتحه الکتاب را دو بار می خواند. سپس او در ادامه برای تقویت مدعای خویش دست به چند مثال دیگر می زند و بیان می دارد که آیه مبارکه «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ»، در مدینه برای پاسخ به یهودیان نازل شده است، حال آنکه به اتفاق همه مفسرین، سوره اسراء مکی است نه مدنی. او در ادامه سوره مبارکه توحید را مثال می زند و بیان می دارد که این سوره یک بار در مکه در جواب مشرکین نازل شده است و بار دیگر در پاسخ به اهل کتاب مدینه نازل گردیده است[۴].

این اتفاق آنقدر شایع است که حتی بخاری و مسلم نیز گاهی برای یک آیه، چندین شأن نزول ذکر می‌کنند. چنانچه آنها در صحاح خود، أسباب نزول و زمان و مکان‌های متعدّد و مختلفی را برای نزول یک آیه ذکر می‌کند،؛ به عنوان مثال : در تفسیر قول خداوند تعالى: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً[۵]». دو سبب مختلف از حیث زمان و مکان و مورد برای نزول این آیه کریمه ذکر می‌کند:

سبب أول: آنچه که أشعث بن قیس درباره سبب نزول آیه‌ای ذکر می‌کند و علت آن را داشتن چاهی در خانه پسر عمویش مطرح می کند[۶]

سبب دوم: آنچه از عبد الرحمن بن أبی أوفى نقل کرده اند که وی گفت فردی در بازار قصد فروش کالایی را داشت و قسم یاد نمود که تا آن زمان کسی تا به حال این کالا را بدان قیمت نفروخته است؛ اینجا بود که خداوند نازل کرد: «همانا کسانی که عهد خدا و قسم هایشان را به بهایی اندک می فروشند …» [۷]

بخاری هم‌چنین در صحیح خود، موارد فراوانی از اختلاف صحابه در أسباب نزول بعضی آیات را ذکر می‌کند چنانچه نقل کرده است شخصی در ربذه با أبوذر برخورد کرد و به او گفتم: چه  چیزی باعث اقامت تو در این مکان شده است؟ ابوذر گفت: در شام بودم که با معاویه در باره آیه «الذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله» اختلاف پیدا نمودم، معاویه گفت: این آیه در باره أهل کتاب نازل شده است،  اما من گفتم: هم در باره ما هم در باره آن‌ها نازل شده است … [۸].

و نیز در کتاب حجّ در صحیح بخاری اختلاف بین عائشه و أبو بکر بن عبد الرحمن درباره سبب نزول آیه مبارکه: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِن شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أو اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا[۹]» به تفصیل آمده است[۱۰].

بنابر این چه ‌بسا آیه إکمال نیز  دو مرتبه نازل شده باشد، یک مرتبه در روز عرفه و بار دیگر در غدیر خم. لذا ممکن است آن یهودی که در مجلس عمر بن خطاب آن سخن را گفته است منظورش نزول آیه در روز غدیر بوده باشد، ولی عمر جواب او را به نزول آیه در روز عرفه داده باشد.

و این جواب از عمر بن خطاب جای تعجب ندارد؛ چون اگر او بخواهد نزول این آیه را هیجده ذی الحجه و غدیر خم بداند، در حقیقت به خلافت امیر المؤمنین علیه السّلام  و إمامت او اعتراف نموده است.

حاصل این‌که: مخالفت بعضی از روایات صحیح بخاری و مسلم در تعیین سبب نزول آیات، اقتضای تکذیب روایات دیگر را ندارد، بلکه کاشف از تعدّد و تغایر أسباب و زمان و مکان نزول یک آیه است. شاهد آن هم مطالبی بود که در صحیح مسلم و بخاری بیان شد.

۲ ـ تعارض روایت عمر با أحادیث صحیحه‌ دیگر

روایت عمر بن خطاب که اخیرا ذکر شد و نزول آیه اکمال را در عرفات و در روز جمعه می‌داند متعارض با تعدادی از روایات دیگر است که در همین رابطه آمده است که ما به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف ـ نزول این آیه در روز دوشنبه

در روایت عمر بن خطاب آمده بود که آیه إکمال در جمعه نازل شد، و این با آن‌چه که از ابن عباس با سند معتبر آمده است که آیه إکمال روز دوشنبه نازل شده است در تعارض است.

طبرانی با سند خود از ابن لهیعه، از خالد بن أبی عمران، از حنش بن عبد الله صنعانی، از ابن عباس، این گونه روایت کرده است: پیامبر‌تان در روز دوشنبه متولد شد و در روز دوشنبه از مکه هجرت نمود و روز دوشنبه به مدینه وارد شد و روز دوشنبه در جنگ بدر به پیروزی رسید و روز دوشنبه این آیه از سوره مائده بر او نازل شد «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» و روز دوشنبه رکن را از جای خود بلند نمود[۱۱].

پس این حدیث که می گوید آیه اکمال روز دوشنبه نازل شده، با حدیث عمر بن خطاب منافات دارد؛ زیرا در صحیح بخاری که صراحت دارد که این آیه روز جمعه نازل شده است.

ب ـ نزول این آیه در لیله جَمْعْ (شب مزدلفه)

آنچه بخاری و مسلم در صحیح خود از عمر بن خطاب نقل کرده‌ اند آن است که این آیه در روز جمعه و در حال وقوف به عرفات نازل شده است[۱۲]؛ در حالی که در صحیح مسلم روایت دیگری نقل شده است که آیه اکمال در «لیله جمع» نازل شده است؛ یعنی: شب وقوف در مزدلفه؛ یعنی همان شب عیدی که  مسلمانان بعد از إتمام وقوف به عرفات به سوی منى، حرکت می‌کنند[۱۳].

ج ـ نزول این آیه در شب جمعه

همچنین روایت بخاری و مسلم در صحیحشان از عمر بن خطاب با روایتی که روایتی که نسائی در سنن خود با سند صحیح نقل می‌کند متعارض است؛ زیرا در صحیح بخاری و مسلم، بیان شده است که این آیه در روز جمعه نازل شده اما در سنن نسائی آمده است که آیه اکمال شب جمعه نازل شده است[۱۴]. و ألبانی نیز این حدیث را در زمره احادیث صحیح سنن نسائی درج کرده و از آن این‌گونه یاد کرده است: «صحیح»[۱۵].

پس اضافه بر آن که می‌توان پاسخ عمر را بر اساس تعدد شأن نزول‌ها دانست، هم‌چنین: نزول آیه در شب جمعه عرفه منافات دارد با روایات صحیح دیگر در صحیح مسلم و سنن نسایی و المعجم طبرانی که نزول آیه اکمال را در اوقات دیگر غیر از آن‌چه که عمر در روز جمعه دانست ذکر کرده‌اند.

د ـ تشکیک سفیان ثوری در نزول این آیه در روز جمعه

بخاری در صحیح خود گفته است: سفیان ثوری در نزول این آیه روز جمعه تشکیک کرده است و چنین تشکیکی با روایت عمر منافات دارد[۱۶]. پس این‌ روایت سفیان ثوری نیز که در صحیح بخاری آمده، با روایت عمر که آیه اکمال در روز جمعه و در عرفات نازل شده منافات دارد.

۳ – اتهام ابوهریره به کذب و افتراء

از عجایب کلام ابن تیمیه و ابن کثیر آن است که آنها هر کسی را که معتقد به نزول این آیه در غدیر باشد را به کذب و افترا متهم می کنند. این در حالی است که ابوهریره ضمن بیان واقعه غدیر، بیان می کند که پس از آن که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله اعلان عمومی کرد: هر کس من مولای او بودم، زین پس علی مولای اوست، خداوند متعال آیه اکمال را نازل کرد[۱۷].

حال چه طور ابن تیمیه می گوید: هر کس بگوید آیه‌ای از سوره مائده در غدیر خم نازل شده است کافر و مفتر است.[۱۸] و نیز چه طور ابن کثیر این روایت را دروغی بیش نمی‌داند[۱۹]. پس به این شکل هم ابن تیمیه و هم ابن کثیر ابوهریره را کاذب و اهل افتراء می‌دانند!!

۴ – صحت روایت نزول آیه در غدیر

برای اثبات صحت روایت نزول آیه اکمال در غدیر خم به عنوان مثال، یکی از روایات را ذکر کرده و آن را بررسی سندی کرده و مابقی را از باب شاهد ذکر می‌کنیم:

بررسی رجالی سند نزول آیه اکمال در غدیر خم

خطیب بغدادی با سند خود نزول آیه اکمال در غدیر خم را این‌گونه آورده است: أنبأنا عبد الله بن علی بن محمد بن بشران، أنبأنا علی بن عمر الحافظ، حدثنا أبو نصر حبشون بن موسى بن أیوب الخلال، حدثنا علی بن سعید الرملی، حدثنا ضمره بن ربیعه القرشی، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبی هریره، قال: …

حال به بررسی سند این حدیث می پردازیم:

ابن بشران که آخرین واسطه است، از شیوخ خطیب بغدادی می باشد؛ چنانچه خود خطیب درباره او می نویسد: «از او روایت را نقل کردم و روایت شنیدن از او صحیح است»[۲۰]. و أما علی بن عمر حافظ؛ او همان دارقطنی صاحب سنن است که ذهبی در سیر أعلام النبلاء به نقل از خطیب آمده ااست که او یکتای عصر، نابغه دهر و بافته جدا تافته و امام وقت خود بود. و این چنین وی را صادق و ثقه می شمارد[۲۱].

و أما حبشون الخلال، که خطیب بغدادی به نقل از دار قطنی درباره وی گفته است که او صدوق بود[۲۲].

و أما علی بن سعید الرملی، او  همان ابن أبی حمله است که، ذهبی در المیزان در باره او گفته است: به وثاقت او در اصحاب کتب سته کسی یافت نمی شود[۲۳].

و ابن حجر در لسان المیزان نیز در این اعتقاد با ذهبی همراهی کرده و گفته است: «وقتی که همه او را از ثقات دانسته‌اند و هیچ‌کس درمورد او قدحی وارد ننموده است چگونه او را از ضعفاء بدانیم[۲۴]؟! 

و أما ضمره بن ربیعه، دیگر راوی این حدیث است که أحمد بن حنبل درباره وی گفتهه است: در تمام شام رجلی هم‌چون او یافت نمی‌شود[۲۵].

عبد الله بن شوذب نیز یکی دیگر از راویان این حدیث است که ابن حجر در باره او گفته است: او ساکن بصره و شام بوى که مردی عابد و راستگو بود[۲۶].

 و مطر الوراق نیز کسی است که ذهبی او را امام زاهد صادق و از علما خوانده است[۲۷] و همچنین در جای دیگر گفته است که مطر از مردان مسلمان و حسن الحدیث است[۲۸].

و أما به آخرین واسطه یعنی شهر بن حوشب رسیدیم. او از رجال مسلم است که در تاریخ الإسلام ذهبی در باره او آمده است که احمد بن حنبل او را ثقه دانسته و نیز ترمزی از بخاری نقل کرده که او حسن الحدیث است[۲۹].

 و اکنون به راوی اصلی حدیث یعنی ابوهریره رسیدیم. ابو هریره نیز از  صحابه می باشد که از دیدگاه اهل سنت، صحابه فوق وثاقت می باشند.

پس به این نتیجه می‌رسیم که این حدیث با الفاظ مذکوره از أبو هریره بدون هیچ‌گونه اشکالی در سند ذکر شده است. و حدیث ابو هریره بر اساس مبانی رجالی اهل سنت معتبر است، و ثابت می‌کند که آیه إکمال در روز دوشنبه و در غدیر خم، یعنی: معارض با روایت عمر که می‌گوید: این آیه روز جمعه و در عرفه نازل شده است.

 ۵ – علمای اهل سنت  نزول آیه  را در غدیر می دانند

در ادامه، روایات دیگر به عنوان شاهد بر روایت فوق ذکر می‌گردد:

گروهی از علماء أهل سنت نزول آیه «الیوم أکملت لکم دینکم …» را در باره واقعه غدیر دانسته‌اند، که اسامی بعضی از آنها به شرح زیر است:

۱ – أحمد بن موسى بن مردویه اصفهانی.

۲ – أبو نعیم أحمد بن عبد الله اصفهانی.

 ۳ – أبو الحسن علی بن محمد جلابی معروف به ابن مغازلی.

 ۴ – موفق بن أحمد معروف به أخطب خطباء خوارزم.

 ۵ – محمد بن علی بن إبراهیم نطنزی.

 ۶ – أبو حامد محمود بن محمد صالحانی.

 ۷ – إبراهیم بن محمد بن المؤید الحموینی.

روایت ابن مردویه

از ابن عباس روایت شده: هنگامی‌که این آیه نازل شد: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». ابن مردویه از أبو سعید خدری مثل این روایت را نقل کرده است و در آخر آن این گونه آورده است: «الیوم أکملت لکم دینکم» تا آخر آیه. نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: الله أکبر برای إکمال دین و تمام گردیدن نعمت و رضایت الهی با رسالت من و ولایت علی بن أبی طالب[۳۰].

روایت أبو نعیم

از أبو سعید خدری روایت شده: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچه‌ای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنج شنبه‌ای بود. در این  روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جای  که مردم به راحتی زیر بغل‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را می‌دیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: الله أکبر به جهت إتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه[۳۱].

روایت ابن مغازلی

از أبو هریره روایت شده: هر کس روز هیجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او می‌نویسد و آن روز غدیر خم است. و هنگامی‌که نبی اکرم صلى الله علیه وسلم دست علی بن أبی طالب را گرفت و فرمود: آیا من از شما بر خود شما سزاوار‌تر نیستم؟ گفتند: بلى یا رسول الله. حضرت فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند أبو طالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنه‌‌ای هستی. و در این‌جا بود که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم»[۳۲].

روایت خوارزمی

از أبو سعید خدری روایت شده: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچه‌ای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنج شنبه‌ای بود. در این  روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جای  که مردم به راحتی زیر بغل‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را می‌دیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: الله أکبر به جهت إتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من. تا آخر آیه[۳۳].

روایت نطنزی

 أبو هریره می‌گوید: هر کس هیجدهم ذی الحجه که روز غدیر خم می‌باشد را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را به او عطا می‌کند، و آن روزی بود که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله دست علی را گرفت و گفت: «آیا من به شما از خودتان سزاوار‌تر نیستم؟»گفتند: بله یا رسول الله. فرمود: « هر کس من مولای اویم علی مولای اوست.» عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند أبو طالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنه‌‌ای هستی. و در این‌جا بود که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم»  کتب له صیام ستین شهرا»[۳۴].

روایت صالحانی

آیه شریفه: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» به اسناد مذکور از مجاهد روایت نموده است: زمانی که این آیه نازل در روز غدیر خم نازل شد رسول الله صلى الله علیه وآله وبارک وسلم فرمود: الله أکبر بر إکمال دین و إتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی علیه السلام‌ این روایت را امام صالحانی روایت نموده است[۳۵]. روایت حموینی

از أبو سعید خدری روایت شده: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچه‌ای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنج شنبه‌ای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جای  که مردم به راحتی زیر بغل‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را می‌دیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: الله أکبر به جهت إتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من. تا آخر آیه[۳۶].

۶ – نزول آیه «سأل سائل» در واقعه غدیر خم

از دیگر دلائل قطعی بر حدیث غدیر و إمامت أمیر المؤمنین علیه السلام نزول اوّلین آیه سوره معارج است. جمع کثیری از أکابر و أعلام أهل سنت این موضوع را در منابع خود ذکر نموده‌اند:

اسامی افرادی که در متون خود به این مورد اشاره نموده‌اند به شرح زیر است: ۱ – أحمد بن محمد بن إبراهیم ثعلبی نیشابوری در تفسیر خود.

 ۲ – شمس الدین سبط ابن جوزی. در «تذکره خواص الأمه» ص۳۰٫

 ۳ – إبراهیم بن عبد الله یمنی وصابی. در «تفسیر شاهی» ذیل تفسیر همین آیه.

 ۴ – محمد بن یوسف زرندی مدنی. در «معارج الوصول  مخطوط ذیل همین آیه شریفه.

 ۵ – شهاب الدین بن شمس الدین دولت آبادی. در «هدایه السعداء» در قسمت الجلوه الثانیه من الهدایه الثامنه.

 ۶ – نور الدین علی بن عبد الله سمهودی. در «جواهر العقدین – مخطوط».

 ۷ – نور الدین علی بن محمد بن صباغ. در «الفصول المهمه، ص ۴۲٫

 ۸ – عطاء الله بن فضل الله محدث شیرازی. در «الأربعین – مخطوط».

 ۹ – شمس الدین عبد الرؤف مناوی. در «فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۶، ص ۲۸۱».

۱۰ – شیخ بن عبد الله عیدروس. در« العقد النبوی والسر المصطفوی – مخطوط».

 ۱۱ – محمود بن محمد شیخانی قادری مدنی در « الصراط السوی فی مناقب آل النبی – مخطوط».

 ۱۲ – نور الدین علی بن إبراهیم حلبی در « السیره الحلبیه، ج ۳، ص ۳۳۷».

 ۱۳ – أحمد بن فضل باکثیر مکی. در « وسیله المآل فی عد مناقب الآل – مخطوط».

 ۱۴ – محمد محبوب عالم. به نقل از «العقد النبوی» از تفسیر ثعلبی.

 ۱۵ – محمد صدر عالم. در «معارج العلى فی مناقب المرتضى – مخطوط».

 ۱۶ – محمد بن إسماعیل بن صلاح الأمیر. در «الروضه الندیه – شرح التحفه العلویه، ص ۸۴».

 ۱۷ – أحمد بن عبد القادر عجیلی. در «ذخیره المآل فی شرح عقد جواهر اللئال»

 ۱۸ – السید مؤمن بن حسن شبلنجی. در « المناقب الحیدریه، ص ۷۵ و ۷۷»

در ذیل به ذکر یک نمونه از موارد فوق بسنده کرده و جویند‌گان تفصیل را به منابع ارجاع می‌دهیم.

روایت ابو اسحاق ثعلبی

از سفیان بن عیینه در باره شأن نزول آیه شریفه: «سأل سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسأله‌‌ای سؤال کردید که تاکنون کسی از من سؤال نکرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگامی‌که رسول خدا به سرزمین غدیر خم رسید، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علی بن أبی طالب را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، این سخن میان مردم و شهر‌های مختلف اشتهار پیدا کرد، تا این که این خبر به حارث بن نعمان فهری رسید، از این‌رو سوار بر ناقه‌ای خود را به أبطح و نزد رسول خدا صلّی الله علیه وآله رساند، از مرکب خود پیاده شد و پای شتر خود ببست و در حالی که حضرت میان جمعی از صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: یا محمد! ما را امر نمودی تا شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت تو دهیم و در پنج موعد به نماز بایستیم و زکات بپردازیم ماه رمضان را روزه بگیریم، و حج انجام دهیم این همه را پذیرفته و انجام دادیم. اما انگار به این مقدار رضایت نداده و بعد از آن دست پسر عموی خود گرفتی و بر ما فضیلت بخشیدی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه!!» آیا این که نیز از جانب خداست و یا از جانب خود چنین امری می‌نمایی؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: به خدای یکتا قسم که تمام این‌ها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتی این سخن را شنید رو بر‌گردانید و در حالی که محل را ترک می‌کرد گفت: خدایا اگر آن‌چه که محمد می‌گوید حقیقت دارد باران سنگ و یا عذاب سختی از آسمان فرو فرست. با گفتن این سخن او که هنوز به مرکب خود نرسیده بود سنگی از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مکان به قتل رسانید. در همین حال بود که آیه نازل شد: «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع». (تقاضاکننده‏اى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى‏تواند آن را دفع کند[۳۷]).

شرح حال و شخصیت ثعلبی

أستاد أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم ثعلبی، او را خیر العلماء بلکه دریای علم و ستاره درخشان آسمان‌ها، و مایه زینت امامان [چهارگانه اهل سنت] بلکه مایه افتخار آنها دانسته‌اند، و [بعضی] او را برتر از امامان چهارگانه دانسته‌اند. تفسیر ملقب به «الکشف و البیان» برای اوست[۳۸]. ابن خلّکان، ثعلبی او را سرآمد علمای اسلام در علم تفسیر می داند[۳۹].

ذهبی او را این‌گونه می‌ستاید: ثعلبی حافظ و واعظ و در اوج قله تفسیر و ادبیات عرب و متدین بود و در محرم وفات نمود[۴۰].

پس نتیجه می‌گیریم طریق این حدیث معتبر است، و هیچ کلامی در سند آن وجود ندارد.

[۱] . «أَنَّ رَجُلاً مِنَ الْیَهُودِ قَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، آیَهٌ فِى کِتَابِکُمْ تَقْرَءُونَهَا لَوْ عَلَیْنَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ نَزَلَتْ لاَتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا. قَالَ أَىُّ آیَهٍ قَالَ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا). قَالَ عُمَرُ قَدْ عَرَفْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ وَالْمَکَانَ الَّذِى نَزَلَتْ فِیهِ عَلَى النَّبِىِّ – صلى الله علیه وسلم – وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَهَ یَوْمَ جُمُعَهٍ.» ؛ (شخصی یهودی به عمر گفت: ای أمیر المؤمنین! آیه‌ای در قرآن شما‌ مسلمانان است و آن را می‌خوانید که اگر ما یهود این آیه را می‌داشتیم آن روز را عید می‌گرفتیم. عمر گفت: کدام آیه؟ گفت: «لْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» عمر گفت: من زمان و مکان نزول این آیه را می‌دانم این آیه در حالی که پیامبر در عرفات وقوف کرده بود و روز جمعه بود نازل شد) ر.ک: صحیح بخاری، ج۱، ص۱۶ ح ۴۵، کتاب الإیمان و صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۹

.[۲]  « وقال ابن جریر: وقد قیل لیس ذلک بیوم معلوم عند الناس، ثم روى من طریق العوفی عن ابن عباس فی قوله: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» یقول: لیس بیوم معلوم عند الناس، قال: وقد قیل: إنها نزلت على رسول الله صلى الله علیه وسلم فی مسیره إلى حجه الوداع، ثم رواه من طریق أبی جعفر الرازی عن الربیع بن أنس. قلت: وقد روى ابن مردویه من طریق أبی هارون العبدی عن أبی سعید الخدری أنها نزلت على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم حین قال لعلی: من کنت مولاه فعلی مولاه، ثم رواه عن أبی هریره، وفیه أنه الیوم الثامن عشر من ذی الحجه یعنی مرجعه علیه السلام من حجه الوداع. ولا یصح لا هذا ولا هذا، بل الصواب الذی لا شک فیه ولا مریه أنها أنزلت یوم عرفه وکان یوم جمعه» تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵، تحقیق: یوسف عبد الرحمن مرعشلی، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع،  بیروت، چاپ سال ۱۴۱۲هـ

[۳] . «فأما الحدیث الذی رواه ضمره، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبی هریره، قال: لما أخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم بید علی قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فأنزل الله عز وجل: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قال أبو هریره: وهو یوم غدیر خم، من صام یوم ثمان عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهراً. فإنه حدیث منکر جداً، بل کذب؛ لمخالفته لما ثبت فی الصحیحین عن أمیر المؤمنین عمر بن الخطاب أن هذه الآیه نزلت فی یوم الجمعه یوم عرفه، ورسول الله صلى الله علیه وسلم واقف بها».

(روایتی که ضمره، از ابن شوذب، از مطر الوراق، از شهر بن حوشب، از أبو هریره نقل کرده است که: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، و بعد از آن هم این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»، و أبو هریره گفته است این آیه در روز غدیر خم نازل شده است و هر کس روز هیجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد برای او ثواب روزه شصت ماه خواهد بود. به درستی که این حدیث دروغ و منکر است؛ چون این روایت با روایتی که در صحیح مسلم و بخاری از عمر بن خطاب آمده است مخالف دارد؛ چون در آن روایت، دارد که این آیه در روز جمعه و در صحرای عرفات در حالی که ر‌سول خدا در آن جا وقوف نموده بود نازل شده است). ر.ک: السیره النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص ۴۲۵، تحقیق: مصطفى عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بیروت، چاپ سال ۱۳۹۵هـ ـ البدایه والنهایه، ج۵، ص۲۳۲، تحقیق: علی شیری، ناشر: دار احیاء التراث العربی بیروت، چاپ اول، سال ۱۴۰۸هـ

[۴] . «وقد ینزل الشیء مرتین تعظیماً لشأنه، وتذکیراً به عند حدوث سببه، خوف نسیانه؛ و هذا کما قیل فی الفاتحه نزلت مرتین، مره بمکه وأخرى بالمدینه … ومثله ما فی الصحیحین، عن ابن مسعود فی قوله تعالى: «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ» أنها نزلت لمّا سأله الیهود عن الروح، وهو فی المدینه، ومعلوم أن هذه فی سوره «سبحان» (الاسراء) وهی مکّیه بالاتفاق، فإن المشرکین لما سألوه عن ذی القرنین وعن أهل الکهف، قیل ذلک بمکّه، وأن الیهود أمروهم أن یسألوه عن ذلک، فأنزل الله الجواب، کما قد بسط فی موضعه. وکذلک ما ورد فی «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» أنها جواب للمشرکین بمکه، وأنها جواب لأهل الکتاب بالمدینه والحکمه فی هذا کلّه: إنه قد یحدث سبب من سؤال أو حادثه تقتضی نزول آیه، وقد نزل قبل ذلک ما یتضمّنها، فتؤدّى تلک الآیه بعینها إلى النبی (صلى الله علیه وسلم) تذکیراً لهم بها، وبأنها تتضمّن هذه… وما یذکره المفسّرون من أسباب متعدّده لنزول الآیه قد یکون من هذا الباب، لا سیما وقد عرف من عاده الصحابه والتابعین أن أحدهم إذا قال نزلت هذه الآیه فی کذا، فإنه یرید بذلک أن هذه الآیه تتضمن هذا الحکم، لا أن هذا کان السبب فی نزولها» ؛ (گاهی آیه‌ای به علت عظمت شأن آن، و یا یادآوری آن به هنگام تکرار سبب  و یا خوف از فراموشی آن تکرار می‌شود؛ و این مانند سوره فاتحه است که دو مرتبه نازل گردید یک  مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه. .. مانند آنچه که در صحیح مسلم و بخاری از قول ابن مسعود در باره این آیه شریفه آمده «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ» که این آیه در باره سؤال یهود راجع به حقیقت روح در مدینه نازل شد، وحال آن‌‌که به اتفاق مفسرین این سوره (اسراء) مکّی است… و یا آن‌چه که در باره سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» که در جواب مشرکان مکه نازل شده است، در جواب أهل کتاب مدینه نیز نازل شده است. حکمت این تعدد نزول آن است که: گاهی سبب نزول آیه و یا سوره‌ای سؤال یا حادثه‌ای است که اقتضاء نزول آیه‌ای را دارد، که قبل از آن آیه به مناسبت دیگر نازل شده است. و این باعث می‌شود تا آیه به همین مضمون بار دیگر نازل شود). ر.ک: البرهان فی علوم القرآن، زرکشی، ج۱، ص۳۰ تا ۳۲، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، ناشر: دار إحیاء الکتب العربیه بیروت، چاپ اول، ۱۳۷۶هـ

[۵] آل عمران: ۷۷

[۶] . «فیّ أنزلت، کانت لی بئر فی أرض ابن عمّ لی …» ر.ک: صحیح بخاری: ج۳ ص۷۵، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، چاپ سال ۱۴۰۱هـ

[۷] . أن رجلاً أقام سلعه فی السوق، فحلف فیها لقد أعطی بها ما لم یعطه، لیوقع فیها رجلاً من المسلمین، فنزلت: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً». صحیح بخاری، ج۵، ص۱۶۷

.[۸]  «مررت بالربذه، فإذا أنا بأبی ذر (رضی الله عنه) فقلت له: ما أنزلک منزلک هذا؟ قال: کنت بالشام، فاختلفت أنا ومعاویه فی الذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله، قال معاویه: نزلت فی أهل الکتاب، فقلت: نزلت فینا وفیهم، فکان بینی وبینه فی ذاک …» صحیح بخاری، ج۲، ص۱۱۱، کتاب الزکاه، ناشر: دار الفکر ـ بیروت، چاپ سال ۱۴۰۱هـ

[۹] البقره: ۱۵۸

[۱۰] صحیح بخاری، ج۲، ص۱۶۹ و ۱۷۰، کتاب الحج؛ و صحیح مسلم، ج۴، ص۶۹، کتاب الحج، باب بیان السعی بین الصفا والمروه

[۱۱] . « ولد نبیّکم (صلى الله علیه وسلم) یوم الاثنین، ویوم الإثنین خرج  من مکه، ودخل المدینه  یوم الاثنین، وفتح بدراً یوم الاثنین، ونزلت سوره المائده یوم الاثنین «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» ورفع الرکن یوم الاثنین». المعجم الکبیر، طبرانی، ج۱۲، ص۱۸۳، کتاب الإیمان، تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت، چاپ دوم

[۱۲]صحیح بخاری، ج۱، ص۱۶، کتاب الإیمان و صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۹

[۱۳]. «عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب، قال: قالت الیهود لعمر: لو علینا معشر یهود نزلت هذه الآیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» نعلم الیوم الذی أنزلت فیه، لاتخذنا ذلک الیوم عیداً، قال: فقال عمر: فقد علمت الیوم الذی أنزلت فیه، والساعه، وأین رسول الله صلى الله علیه وسلم حین نزلت، نزلت لیله جمع ونحن مع رسول الله صلى الله علیه وسلم بعرفات» ؛ (شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما یهود نازل شده بود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» روزی را که این آیه در‌‌ آن نازل شده بود را عید اعلام می‌کردیم عمر گفت: من روز و ساعت و مکان نزول این آیه را می‌دانم، این آیه در لیله جمع (شب حضور در مزدلفه) در حالی که ما با رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در عرفات حضور داشتیم نازل شد) ر.ک: صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۹

[۱۴]. «عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب قال: قال یهودی لعمر: لو علینا نزلت هذه الآیه لاتخذناه عیداً «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» قال عمر: قد علمت الیوم الذی أنزلت فیه، واللیله التی أنزلت، لیله الجمعه، ونحن مع رسول الله صلى الله علیه وسلم بعرفات» ؛ (شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما نازل شد ه بود آن روز را عید می‌گرفتیم: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» عمر گفت: من روز و شبی را که این آیه در آن نازل شد را می‌دانم  این آیه شب جمعه، در حالی که همراه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در عرفات بودیم نازل شد) ر.ک: سنن نسائی، ج۵، ص۲۵۱، تحقیق: عبد الغفار سلیمان البنداری ـ سید کسروی، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ۱ـ ۱۴۱۱هـ

[۱۵] الألبانی، صحیح سنن النسائی: ج۲ ص۳۴۲

[۱۶] . «۴۶۰۶ – حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ قَیْسٍ عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَتِ الْیَهُودُ لِعُمَرَ إِنَّکُمْ تَقْرَءُونَ آیَهً لَوْ نَزَلَتْ فِینَا لاَتَّخَذْنَاهَا عِیدًا. فَقَالَ عُمَرُ إِنِّى لأَعْلَمُ حَیْثُ أُنْزِلَتْ، وَأَیْنَ أُنْزِلَتْ، وَأَیْنَ رَسُولُ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – حِینَ أُنْزِلَتْ یَوْمَ عَرَفَهَ، وَإِنَّا وَاللَّهِ بِعَرَفَهَ – قَالَ سُفْیَانُ وَأَشُکُّ کَانَ یَوْمَ الْجُمُعَهِ أَمْ لاَ – (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)» (سفیان گفته است: من شک دارم که این آیه در روز جمعه نازل شده باشد) صحیح بخاری، ج۵، ص۱۸۶، کتاب التفسیر، ناشر: دار الفکر بیروت، چاپ سال ۱۴۰۱هـ

[۱۷].  ضمره ابن ربیعه القرشی عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبی هریره. قال: من صام یوم ثمان عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهرا، وهو یوم غدیر خم، لما أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال: ألست ولی المؤمنین؟ قالوا: بلى یا رسول الله! قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم، فأنزل الله: «الیوم أکملت لکم دینکم» تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ۸، ص ۲۸۴ ـ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۲۳۳

[۱۸] . « من قال: إن المائده نزل فیها شی‏ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ» منهاج السنه النبویه، ج ۷، ص ۳۱۵ تا ۳۱۷

[۱۹] . « فأما الحدیث الذی رواه … عن أبی هریره فإنه حدیث منکر جداً، بل کذب» السیره النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص ۴۲۵، تحقیق: مصطفى عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بیروت، چاپ سال ۱۳۹۵هـ ـ البدایه والنهایه، ج۵، ص۲۳۲، تحقیق: علی شیری، ناشر: دار احیاء التراث العربی بیروت، چاپ اول، سال ۱۴۰۸هـ

[۲۰]خطیب بغدادی، تاریخ بغداد: ج۱۰، ص۱۴، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیه ـ بیروت، ط۱ـ ۱۴۱۷هـ

[۲۱]. «قال أبو بکر الخطیب: کان الدارقطنی فرید عصره، وقریع دهره، ونسیج وحده، وإمام وقته، انتهى إلیه علم الأثر والمعرفه بعلل الحدیث وأسماء الرجال، مع الصدق والثقه» ؛ (أبو بکر خطیب گفته است: دارقطنی یکتای عصر، و نابغه دهر، و بافته جدا تافته، و إمام وقت خود می‌باشد، که علم أثر و معرفت به علل حدیث و أسماء رجال به او منتهی می‌شود). ر.ک: ذهبی، سیر أعلام النبلاء: ج۱۶ ص۴۵۲، تحقیق: أکرم البوشی، إشراف وتخریج: شعیب الأرنؤوط، الناشر: مؤسسه الرساله ـ بیروت، ط۹ـ ۱۴۱۳هـ

[۲۲] . «أنبأنا الأزهری، أنبأنا علی بن عمر الحافظ [الدارقطنی] قال: حبشون بن موسى بن أیوب الخلال صدوق» خطیب بغدادی، تاریخ بغداد: ج۸ ص۲۸۵

[۲۳] . «ما علمت به بأساً، ولا رأیت أحداً الآن تکلّم فیه، وهو صالح الأمر، ولم یخرج له أحد من أصحاب الکتب السته مع ثقته» (هیچ مشکلی از او سراغ ندارم، و هیچ کس را ندیدم که درباره او کوچک‌ترین حرفی زده باشد، او شخصی صالح الأمر بوده، و به وثاقت او در أصحاب کتب سته کسی یافت نمی‌شود) ذهبی، میزان الاعتدال: ج۳ ص۱۲۵، تحقیق: علی محمد البجاوی، الناشر: دار المعرفه ـ بیروت

[۲۴]. «وإذا کان ثقه ولم یتکلم فیه أحد فکیف نذکره فی الضعفاء»؟ ابن حجر، لسان المیزان: ج۴ ص۲۲۷، مؤسسه: مؤسسه الأعلمی ـ بیروت، ط۲ـ ۱۳۹۰هـ

.[۲۵]  «من الثقات المأمونین، رجل صالح، صالح الحدیث، لم یکن بالشام رجل یشبهه» ر.ک: أحمد بن حنبل، العلل: ج۲ ص۳۶۶، تحقیق: الدکتور وصی الله بن محمود عباس، المطبعه: المکتب الإسلامی ـ بیروت، الناشر: دار الخانی ـ الریاض، ط۱ـ ۱۴۰۸هـ

[۲۶]. «سکن البصره والشام، صدوق عابد» ابن حجر، تقریب التهذیب: ج۱ ص۵۰۱، دراسه وتحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیه ـ بیروت، ط۲ـ ۱۴۱۵هـ

[۲۷] . «الإمام الزاهد الصادق، أبو رجاء بن طهمان الخراسانی، نزیل البصره، مولى علباء بن أحمر الیشکری، کان من العلماء العاملین» ذهبی، سیر أعلام النبلاء: ج۵ ص۴۵۲

[۲۸] . « فمطر من رجال مسلم، حسن الحدیث» ذهبی، میزان الاعتدال: ج۶ ص۴۴۵، تحقیق: الشیخ علی محمد عوض والشیخ عادل أحمد عبد الموجود، الناشر: دار الکتب العلمیه ـ بیروت، ط۱ـ ۱۹۹۵م

[۲۹] . « قال حرب الکرمانی: قلت لأحمد بن حنبل: شهر بن حوشب، فوثّقه، وقال ما أحسن حدیثه، وقال حنبل: سمعت أبا عبد الله یقول: شهر لیس به بأس. قال الترمذی: قال محمد، یعنی البخاری: شهر حسن الحدیث، وقوی أمره». ذهبی، تاریخ الإسلام: ج۶ ص۳۸۷، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، الناشر: دار الکتاب العربی ـ بیروت، ط۱ـ ۱۴۰۷هـ

[۳۰] « أخرج عبد الرزاق الرسعنی عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیه: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. وأخرج ابن مردویه عن أبی سعید الخدری رضی الله عنه مثله، وفی آخره، فنزلت: «الیوم أکملت لکم دینکم» الآیه. فقال النبی صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إکمال الدین و إتمام النعمه ورضى الرب برسالتی والولایه لعلی بن أبی طالب» الدر المنثور، ج ۲، ص ۲۹۸

[۳۱] . « عن قیس بن الربیع عن أبی هارون العبدی عن أبی سعید الخدری: أن رسول الله صلى الله علیه وسلم دعا الناس إلى علی فی غدیر خم، وأمر بما تحت الشجره من شوک فقم، وذلک فی یوم الخمیس، فدعا علیا وأخذ بضبعیه فرفعهما حتى نظر الناس بیاض إبطی رسول الله صلى الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتى نزلت هذه الآیه: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إتمام الدین وإتمام النعمه ورضى الرب برسالتی وبالولایه لعلی من بعدی الخ.» تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۲۳۷ ـ خصائص الوحی المبین، الحافظ ابن بطریق، ص ۹۳

[۳۲] . « عن أبی هریره قال: من صام ثمانیه عشر من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهرا وهو یوم غدیر خم، لما أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال: ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلى یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا ابن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنه. فأنزل الله تعالى: «الیوم أکملت لکم دینکم» مناقب علی بن أبی طالب ابن المغازلی، ص ۱۸

[۳۳] . « عن أبی سعید الخدری أن النبی صلى الله علیه وسلم یوم دعا الناس إلى غدیر خم، أمر بما کان تحت الشجره من الشوک فقم وذلک یوم الخمیس، ثم دعا إلى علی، فأخذ بضبعیه ثم رفعها حتى نظر الناس إلى بیاض إبطه صلى الله علیه وسلم، ثم لم یفترقا حتى نزلت هذه الآیه:  «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمه ورضا الرب برسالتی والولایه لعلی بن أبی طالب.» مناقب علی بن أبی طالب خوارزمی، ص ۸۰

[۳۴] . « عن أبی هریره قال: من صام ثمانیه عشر من ذی الحجه، وهو یوم غدیر خم، لما أخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم بید علی فقال: ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ یا ابن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم. فأنزل الله: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» کتب له صیام ستین شهرا» الخصائص العلویه – مخطوط. این روایت در شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج ۱، ص ۲۰۰  و بسیاری دیگر از کتب اهل بیت آمده

[۳۵] . « قوله تعالى: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» وبالاسناد المذکور عن مجاهد رضی الله تعالى عنه قال: نزلت هذه الآیه بغدیر خم فقال رسول الله صلى الله علیه وعلى آله وبارک وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمه ورضى الرب برسالتی والولایه لعلی. رواه الإمام الصالحانی» توضیح الدلائل على ترجیح الفضائل – مخطوط ـ اصل این روایت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج ۱، ص ۲۰۱ و بسیاری دیگر از کتب اهل سنت آمده است

[۳۶] . « عن أبی سعید الخدری: إن رسول الله صلى الله علیه وسلم دعا الناس إلى علی فی غدیر خم، وأمر بما تحت الشجره من الشوک فقم – وذلک یوم الخمیس – فدعا علیا فأخذ بضبعیه فرفعهما، حتى نظر الناس إلى بیاض إبطی رسول الله صلى الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتى نزلت هذه الآیه: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا». فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمه ورضا الرب برسالتی والولایه لعلی من بعدی …» فرائد السمطین، ج ۱، ص ۷۴

[۳۷] . « سئل سفیان بن عیینه عن قول الله عز وجل: «سأل سائل» فیمن نزلت؟ فقال: لقد سألتنی عن مسأله ما سألنی عنها أحد قبلک. حدثنی أبی عن جعفر بن محمد عن آبائه: لما کان رسول الله صلى الله علیه وسلم بغدیر خم، نادى الناس فاجتمعوا، فأخذ بید علی بن أبی طالب فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فشاع ذلک وطار فی البلاد، فبلغ ذلک الحارث بن النعمان الفهری، فأتى رسول الله على ناقه حتى أتى الأبطح، فنزل عن ناقته فأناخها وعقلها، ثم أتى النبی وهو فی ملأ من أصحابه فقال: یا محمد! أمرتنا عن الله أن نشهد أن لا إله إلا الله وأنک رسول الله، فقبلناه منک. وأمرتنا أن نصلی خمسا، فقبلناه منک، وأمرتنا بالزکاه فقبلناه، وأمرتنا أن نصوم شهر رمضان فقبلناه منک، وأمرتنا بالحج فقبلناه. ثم لم ترض بهذا حتى رفعت بضبعی ابن عمک ففضلته علینا وقلت: من کنت مولاه فعلی مولاه !! فهذا شئ منک أم من الله عز وجل؟! فقال صلى الله علیه وسلم: والذی لا إله إلا هو إن هذا من الله. فولى الحارث بن النعمان یرید راحلته وهو یقول: اللهم إن کان ما یقوله محمد حقا فأمطر علینا حجاره من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم. فما وصل إلیها حتى رماه الله بحجر فسقط على هامته وخرج من دبره فقتله. وأنزل الله عز وجل: «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع».» تفسیر الثعلبی، ثعلبی، ج ۱۰، ص ۳۵

[۳۸] معجم الأدباء، ج ۱۲، ص ۲۶۲

[۳۹]. « أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی. النیسابوری، المفسر المشهور، کان أوحد أهل زمانه فی علم التفسیر.» وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۱  و ۶۲

[۴۰]. « وکان حافظا واعظا، رأسا فی التفسیر والعربیه، متین الدیانه، توفی فی المحرم» العبر، حوادث سال ۴۲۷