جگر پاره شده مرهم بي ياور ها

جگر پاره شده مرهم بي ياور ها درد و غم، زخم زده بر جگر مادر ها اين چه رسمي ست که يک عده پرستوي غريب بنشينند درون قفس همسرها!؟ اين چه رازي ست!چرا چشم به در مي دوزد اين چه رازي ست!چه ديده ست به پشت درها گفت: “لا يوم…“ که راه نفسش بند آمد […]