مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست

مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست خواهم که سیر بینمت ، آن گه سفر روم باید چه چاره کرد ؟ که تاب نگاه نیست من با تو آمدم ، بنگر با که می روم جولان خصم هست ولیکن پناه نیست […]
ای پاره پاره پیکر قرآن! سرت کجاست؟

ای پاره پاره پیکر قرآن! سرت کجاست؟ آه! ای سر بریده! بگو پیکرت کجاست؟ فریاد «وا عطش عطشا» رفته تا کجا سقای کودکان تو، آب آورت کجاست؟ ای ماه من! که ماه تمامیّ عالمی ماه بلند قامت تو، اکبرت کجاست؟ بی نغمه مانده بر سر گهواره اش، رباب شش ماهه ی نشسته […]
حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی

حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسین بی عباس به جای خواهری آن جا، برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر؛ که مادری کردی تو خواهریّ و برادر، تو مادریّ و پدر […]
روزی تمام همت خود را گذاشتی

روزی تمام همت خود را گذاشتی در خیمه های آتش و خون، پا گذاشتی در کوچه های حادثه، همراه کاروان پا جای پای حضرت زهرا گذاشتی با ناله های سوخته، در سوگ مجتبی داغی بزرگ بر جگر ما گذاشتی در شام تیره ای که پر از بوی فتنه بود آینه ای مقابل […]
شام، روشن از جمال زینب کبراستی

شام، روشن از جمال زینب کبراستی سر به زیر افکن که ناموس خدا، این جاستی کن تماشا آسمانِ تابناک شام را کآفتاب برج عصمت از افق، پیداستی آب گردد زَهره ی شیران در این صحرا، مگر دختر شیر خدا، خفته در این صحراستی؟ در شجاعت چون حسین و در شکیبایی حسن در بلاغت چون علیّ […]
ز درد دل بگویم، یا غم دلدار یا، هر دو؟

ز درد دل بگویم، یا غم دلدار یا، هر دو؟ ز جور خصم نالم، یا فراق یار، یار هر دو؟ به خون دل نمیدانم ز دامان گرد غم شویم ؟ برادر! یا به اشک دیده ی خون بار، یا هر دو؟ جگر گون کرده اندر دیده، اشک حسرت زینب فغان کودکان یا ناله ی بیمار یا […]
داد آسمان به باد ستم خانمان من

داد آسمان به باد ستم خانمان من تا از كدام باديه پرسي نشان من دور از تو، از تطاول گلچین روزگار شد آشیان زاغ و زغن، گلستان من گردون به انتقام قتیلان روز بدر نگذاشت يك ستاره به هفت آسمان من زد آتشی به پرده ی ناموس من فلک کآید هنوز دود از […]
گفت زینب تا مکان در دامن مادر گرفتم

گفت زینب تا مکان در دامن مادر گرفتم چون حسین خویش دیدم، شاد گشتم، پر گرفتم از ازل من با برادر هم سفر بودم در این ره بهر خود، یاری چو شاهنشاه بی لشگر گرفتم بُد ز عهد کودکی، عشق حسین اندر دل من در بزرگی نیز ترک خانه و همسر گرفتم […]
ای اختر فضائل و ای آسمان صبر!

ای اختر فضائل و ای آسمان صبر! ای زینب ای به گلشن دین، باغبان صبر! گر شد حسین تشنه جگر قهرمان عشق نازم به همتت! که توئی قهرمان صبر گشتی تو سرفراز که در دشت کربلا دادی چنان که خواست خدا، امتحان صبر در حیرتم که صبر تو را وصف، چون کنم؟ کلک زبان بریده […]
می گوید از شکستن سرو تناورش

می گوید از شکستن سرو تناورش این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش این زن درست مثل پدر حرف می زند میراث مادر است دلِ داغ پرورش! می گوید از سپید و سیاهی که دیده است از قتل عام چلچله ها در برابرش می گوید از زمانه، زمین آه می کشد خورشید […]
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است

ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست حافظ خون […]
بستند چو بر پشت شتر، محمل زينب

بستند چو بر پشت شتر، محمل زينب بگْريست دل سنگ، به حال دل زينب گويي به غم و محنت و اندوه سرشتند از روز ازل، طينت و آب و گِل زينب بر نوك سنان بود سر شاه، شب تار شمعي كه بُدي روشن از او، محفل زينب گويند دهد ميوهي شيرين، شجر […]
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب

ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی زآب غم بسرشنتد، گوییا گِل زینب فغان وآه از آن دم، که خصم دون به لب شط برید سر زقفای حسین، مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و […]
آتش چقدر رنگ پریده ست در تنور

آتش چقدر رنگ پریده ست در تنور امشب مگر سپیده دمیده ست در تنور؟ این ردّ پای قافله ی داغ لاله هاست؟ یا خون آفتاب چکیده ست در تنور؟ این گل فروش کیست که یک ریز و بی امان شیپور رستخیز دمیده است، در تنور چون جسم پاره پاره ی در خون […]