چرا ائمه اطهار علیهم‌السلام در مقابل دشمن خود معجزه نشان نمي‏دادند تا آنها بر حّق بودنشان روشن و از ظلم و جور نسبت به آنها جلوگیری شود؟

ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که چرا ائمه اطهار علیهم‌السلام همانند انبیای کرام، دست به کار نشدند تا برای مخالفین خود معجزه بیاورند و خصم را با این کار ساکت سازند. ممکن است فکر کنید که اگر چنین کاری صورت می گرفت، دیگر کسی نمی توانست علیه آنان ظلم و ستم روا دارد. در این نگاره سعی شده است تا به این سؤال پاسخی داده شود.

آیا واقعا معصومین علیهم السلام توانایی کارهای خارق العاده را داشته اند؟

ممکن است برخی از پیروان مکتب خلفا، منکر کرامات و اعجاز ائمه معصومین علیهم‌السلام باشند. آنها اصل ضرورت و لزوم صدور معجره و کرامت را از ایشان منکر می باشند. در این مختصر، سعی شده است تا قدری به این مسأله پرداخته شود؛ هرچند کسی که عالمانه منکر ولایت ائمه هداست، «سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون» !

چرا خداوند كمالات، مقامات، علوم لدني و تصرف در عالم تكوين را به برخي از انسانها اعطا مي‏كند؟

ممکن است پس از علم به فضایل و مقامات معصومین علیهم السلام، بپرسید: «چرا خداوند این مقامات عالیه و تصرفات تکوینیه را تنها به عده ای خاص داده است»؟ این سؤالی است که ممکن است برخی را نسبت به معجزات و کرامات ائمه معصومین علیهم السلام، بی اعتقاد کند. در این مختصر، سعی شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود.

رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) اسوه قرآنی کرامت

حضرت محمد(ص) جلوه زیبای انسانیت و یگانه شجره ثمربخش «کرامت» است که در باغستان وجود به دست حق تعالی غرس شد تا پس از بعثت و پذیرش مقام خطیر رسالت، نه فقط مسلمانان که همه آدمیان را از اعماق چاه ظلمانی دنیا به سوی بهشت سرسبز ایمان فراخواند و به انوار مشکات الهی اش، کمال جویان سرای ملک را هدایتگر باشد؛ چرا که او رحمت برای جهانیان است: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین»1. آری، او آمد که در سایه معرفت بخشی و ترویج خصایل والای انسانی، به همه بشر عزت و کرامت ببخشد. در این نوشتار، پس بیان مفهوم کرامت و توضیح اقسام آن، در صدد معرفی رسول خدا(ص) به عنوان الگو و اسوه قرآنی کرامت انسانی هستیم.

چرا خشکيده باغ منزل تو

چرا خشکيده باغ منزل تو چرا آتش گرفته حاصل تو زده لاله جوانه روي لبهات چه آورده سر تو قاتل تو   شاعر: روح الله عیوضی

ازكوزه زهر جرعه اي نوشيدي

ازكوزه زهر جرعه‌اي نوشيدي وز تلخي صبر جامه‌اي پوشيدي صبر تو قيام كربلا در پي داشت چون خون حسين تشنه لب جوشيدي   شاعر: عباس عنقا