نقدی بر کتاب  زنادقه در عصر صادقین(ع) 

انسان به عنوان عضوی از طبیعت  گذاران پیرامون، شریک  گسترش و دگرگونی های آن می باشد. ماهیت تغییر و دگرگونی  وی آمیزه ای از انفعال طبیعی و فعالیت فکری او در طبیعت  است و ما این محصول کارگری انسان را در طبیعت تمدن  می نامیم که عالی ترین و سازمانی ترین نمود تغییر فعّالی او در طبیعت است.
پس اگر مدنیت انسان دگرگونی ای است که وی  در خود و در طبیعت اطراف، بنابر غایتی که در نظردارد، اعمال  می کند، هر تمدنی مسبوق به شناختی است که آدمی از خود و جهان پیش رویش به دست می آورد،زیرا که فعّالیت آگاهانه  برای ایجاد دگرگونی مشروط و متوقف بر شناسایی سوژهء تغییر است. پس بیهوده نیست اگر بنیاد تمدن  بشری را بر علم و آگاهی استوار بدانیم.