گریهی خاندان پیامبر و اصحاب بر امام حسین علیه السلام و گریهی امّ سلمه 1

شیخ طوسی با سند خویش از عبدالله بن عبّاس نقل میکند: در خانهی خود خوابیده بودم که از خانهی امّ سلمه همسر پیامبر خدا (ص) صدای شیون بلندی شنیدم. مرا به طرف خانهاش بردند. مردم مدینه از زن و مرد رو به آنجا داشتند. چون به آنجا رسیدم، گفتم: ای مادر مؤمنان! چرا ناله و […]
گریهی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله 1

خوارزمی با سند خویش از ابن لهیعه نقل میکند: در حال طواف خانهی خدا بودم، به مردی برخوردم که میگفت: خدایا مرا ببخش! گرچه نمیبینم که مرا ببخشی. گفتم: ای بندهی خدا! از خدا بترس و چنین نگو! گناهانت اگر به اندازهی قطرات باران و برگ درختان هم باشد و استغفار کنی، خدا میبخشد. گفت: […]
خبر دادن پیامبر صلوات الله علیه از شهادت امام حسین علیه السلام 1

شیخ مفید گوید: از امّ سلمه روایت شده است: شبی پیامبر خدا (ص) از نزد ما بیرون رفت و غیبت او طول کشید. سپس غبارآلوده و پریشان برگشت، در حالی که دستش بسته بود. عرض کردم یا رسول الله! چرا اینگونه پریشان و غبارآلودی؟ فرمود: در همین زمان مرا به جایی در عراق بردند که […]